راهنماتو - یک چیزی که همیشه بوده و هست، اینه که تابحال نشده کسی بخواد که یک بازی رو از عمد بد بسازه. استودیو IO Interactive که الان اونارو به عنوان سازنده سری فوقالعاده Hitman میشناسیم میشه گفت تاریخچه تمیزی ندارن و بازیهای بدی رو هم تو کارنامه خودشون دارن. بازیهایی که سعی داشتن نشون بدن کشتن بیمورد هیچ وقت درست نیست.
به گزارش راهنماتو، IO اون اول به عنوان یک استودیو بزرگ که مسئولیت ساخت فقط Hitman رو داشت به وجود اومد. اما نکته عجیب اینجا اینه که Hitman بیشتر شبیه به یک کمدی بود و تونست مرگ و کشتن رو اینقد جذاب نشون بده. در اوایل دورهی نسل 360 و PS3، بهترین راه برای جذب مخاطب توسط استودیوهای بازیسازی این بود که بازیشونو تا میتونن واقعی جلوه بدن تا گیمرهارو بهش جذب کنن. چیزی که در بازی های Hitman طوری دیدیم که تونست جذابیت این سری رو حتی بیشتر کنه ولی یک فرنچایز دیگه بود که با این کار نشون داد که چقدر کشتن میتونه زشت و زننده باشه؛ و اون فرنچایز اسمش Kand And Lynch بود.
هر طور که حساب کنیم میبینیم این بازی هیچ جوری چیزه خاصی نداشت که کسی رو به خودش جلب کنه. حتی در زمان عرضهی Kane & Lynch، خیلی از جنبه های بازی قدیمی و نسبت به اون زمان ماله عهد عتیق بوده. گرافیک نسبتا قدیمی و داستان نه چندان عمیق. هیچ چیزی نبود که بتونه به کمک این بازی بیاد جز حسی که به گیمر موقع بازی میداد و تحت تاثیر قرارشون میداد.
با توجه با تاریخچه بدی که IO توی پورت کردن بازیهای خودش به کنسول های مختلف و استفاده کامل از منابع موجود در کنسول ها داره، میشه گفت زیاد غیرقابل انتظار نبود که این بازی هم تو خیلی از جنبههای حودش دچار مشکلهای عملکردی بشه. مثلا نورپردازی توی Kane & Lynch در مناطق تاریک کاملاً غایبه و با تنظیم روشنایی و گاما برای جبران این موضوع فقط نشون میدهد که چرا. اونم نبود تکسچر و اصلا مدلی هستش که توی سایهها قرار دارن. حتی اگر با دقت به دیالوگهای بازی گوش بدین متوجه میشین که بعضی وقتها نوع میکروفون و کیفیت صدای کارکترها باهم متفاوته و اصلا مشخصه که برای ضبط هیچکدوم زیر یک سقف واحد حاضر نبودن.
با این تفاسیر میفهمیم که Kane & Lynch یک بازی عالی که چه عرض کنم حتی خوبم نیست. اما چیزی که همچنان بعد سالها منو مبهوت خودش کرده اتمسفریه که بازی داره. این بازی دنیایی رو بدون انسانیت و پر از مرگ و خشونت بیمورد به تصویر میکشه و عاری از هرگونه اخلاقیاته. معمولا بازیهای خوبی که ساخته میشن در دل خودشون و داستانشون بخشی هستش که نشون میده عاقبت کار آدمای خوب، خوبیه. ولی خب در Kane & Lynch اصلا آدم خوبی وجود نداره همگی از سر یک قماشن حالا یک بد اون یکی بدتر.
اگر بخوام این سری رو به فیلم های سینمایی تشبیه کنم بیشتر ذهنم به سمت فیلمهایی میره که کوینتین تارانتینو ساخته. فیلمهای که اکثرا توشون شخصیتها خیلی سریع میمیرن، کلی خونریزی داره و آدمای خوبی به اون نسبت درشون نیستن. در اینجا هم مشخصه که Kane & Lynch تا جایی که تونسته سعی داشته از این فیلمها الهام بگیره. فیلمهایی که بیشتر سعی دارن جرم و جنایت رو جذاب نشون بدن. ولی تفاوتی که این بازی داره اینه شما قرار نیست که با شخصیتهای موجود ارتباط برقرار کنین. درسته تو فیلمها همیشه یک شخصیتی هستش که رفتهرفته جذبش میشین ولی اینجا اگر بنا به هر دلیلی از شخصیت های Kane And Lynch خوشتون بیاد نشون میده یک مشکلی از طرف شما وجود داره.
اگر یادتون باشه توی نصل هفتم کنسولهای خونگی یعنی Xbox 360 و PS3، ژانر غالب بازیها شوتر بود. به طوری که ما همیشه سر هر ماه یک بازی جدید شوتر رو داشتیم که میتونستیم بازی کنیم. حالا وجه مشترک تمام بازیهای شوتر چیه؟ از بین بردن و یا عبارتی کشتن دشمنای موجود در راهتون. Kane And Lynch هم دقیقا یکی مثل همین بازیها بودش با این تفاوت که با گیمپلی تکراری و خسته کنندهای که داشت سعی داشت گیمپلی بازیهای مشابه خودش رو نقد کنه و بگه که آقا این همه کشتن واقعا جذابیتی نداره و چیزی نیست که بشه بهش افتخار کرد. چیزی که حتی توی دیالوگ های بازی دوم به وفور میبینیم که هم Kane و هم Lynch میگن که دیگه از کشتن خسته شدن و میخوان برن خونه.
داستان بازی اول بیشتر حول اتفاقات و اشتباهاتی میوفته که این دو در حین بازی انجام میدن و بدی قضیه اینه که هر چقدرم که تلاش میکنن از گذشته و کارای خودشون فرار کنن باز هم گذشتشون بهشون میرسه ولی ایندفعه نه تنها خودشون بلکه اطرافیانشون و کسیایی که دوستشون دارن رو هم تحت تاثیر قرار میده ولی بازی دوم بیشتر حول بدشانسی هایی میوفته که خودشون واقعا اونقدرا درش دخیل نبودن. بیشتر مثل کابوسی هستش که نمیتونن ازش بیدار بشن و هر چقدر که تلاش میکنن بیشتر در گرفتاری هاشون غرق میشن.
شما اگر دوست داشته باشین میتونین این بازیهارو همراه دوستاتون بازی کنین؛ بخش داستانی دوتا بازی قابلیت Co-Op داره و میتونین با یکی از دوستاتون داستان رو تموم کنین. مطمئن باشین برای یک بار این بازی ارزش رفتن رو داره و اونقدار هم خسته کننده نیست. در ضمن در این حالت گیمپلی بازی جزییات جدیدی رو به بازی اضافه میکنه که میتونه این تجربه رو براتون حتی جذابتر هم بکنه.