
راهنماتو- آدمها با بلوغ عاطفی به دنیا نمیآیند. بلوغ عاطفی با رسیدن به سن خاصی به صورت جادویی در ما ظاهر نمیشود. بلوغ عاطفی مهارتی است که باید شکل بگیرد، پرورش پیدا کند و در طی زمان رشد یابد.
به گزارش راهنماتو، روانشناسی یک نقشه راه نسبتا واضح برای شناسایی بزرگسالانی که فاقد بلوغ عاطفی هستند، در اختیار ما گذاشته است.
این افراد همانهایی هستند که نمیتوانند احساساتشان را مدیریت کنند، برای فکر کردن قبل از عمل کردن به تقلا میفتند که برایشان همدلی با احساسات دیگران کار دشواری است. با راهنماتو همراه باشید تا چند ویژگی کلاسیک آدمهایی که فاقد بلوغ عاطفی هستند را با شما در میان بگذاریم:
1.احساساتشان رفتارشان را تعیین میکند
بلوغ عاطفی شامل توانایی مدیریت و تنظیم هیجانات است. اما برای بزرگسالانی که به لحاظ عاطفی نابالغ هستند، کنترل احساسات میتواند یک چالش واقعی باشد. این افراد اغلب تحت کنترل احساساتشان هستند. آنها تنشی عمل میکردند و میگذارند که احساساتشان رفتارشان را دیکته کند، بدون آنکه در لحظه توقف کنند و قدری درباره احساسشان فکر کنند.
همانطور که تراویس برادبری، کارشناس هوش عاطفی، زمانی گفته است: «خویشتنداری عاطفی نتیجه سختگوشی است نه مهارتی که به شما به ارث رسیده است.» به نظر میرسد که بزرگسالان نابالغ این کار سخت را دور زدهاند. ناتوانی آنها در کنترل عواطف و احساساتشان میتواند به خشم، حسادت یا گریههای غیرقابل کنترل منجر شود. به نظر میرسد که آنها سوار یک ترن هوایی احساسی با بالا و پایینهایی هستند که غیرقابل پیشبینی و بسیار افراطی است. اگر کسی را یافتید که کنترل احساساتش برایش کار دشواری بود، باید آن را نشانهای از نابالغی عاطفی بدانید.
و یادتان باشد وقتی از نابالغی عاطفی صحبت میکنیم اصلا منظورمان صرفا احساسات منفی نیست. هر نوع نمایش افراطی احساسات از هیجانات افراطی تا سرخوشی افراطی میتواند نشانهها و علائم این وضعیت باشد.
2.در همدلی کردن به تقلا میفتند
بعضیها هستند که وقتی کسی دارد داستان رنجهایش را تعریف میکند مدام وسط حرف او میپرند و از داستانهای سخت و رنجهای خودشان میگویند. این افراد ظاهرا متوجه نیستند که آن آدم چه دردی را ممکن است به واسطه درک نشدن تحمل کند. این یکی از نشانههای کلاسیک نابالغی عاطفی است. اینکه شما نتوانید با دیگران همدلی کنید. همدلی نیازمند آن است که ما از تجربههای خودمان پا را بیرون بگذاریم و تصور کنیم که شخص دیگر چه حالی دارد. اما بزرگسالانی که نابالغی عاطفی دارند اغلب در انجام چنین کاری به تقلا میفتند.
مارشال بی. روزنبرگ زمانی گفت: «همدلی درک محترمانه تجربههای دیگران است.» اما برای کسی که نابالغی عاطفی دارد، این درک محترمانه به سختی به دست میآید.
اگر کسی را دیدهاید که همیشه گفتوگوها را به سمت خودش برمیگرداند یا به نظر میرسد که نمیتواند احساس دیگران را بگیرد، میتوانید آن را نشانهای کلاسیک از نابالغی عاطفی بدانید.
3.گزینهها را در هر زمینهای باز نگه میدارند: ترس از تعهد
تعهد میتواند، به خصوص برای افراد نابالغ، ترسناک باشد. چه رابطه عاشقانه، چه انتخاب شغل و چه تصمیمگیری برای انتخاب از روی منوی غذا، فکر اینکه از بین گزینههای متفاوت باید فقط یکی را انتخاب کنند، برای این افراد دردناک است.
چرا؟ چون تعهد یعنی مسئولیتپذیری. تعهد شامل تصمیمگیری و پذیرش پیامدهای آن تصمیم است. و این کاری است که افرادی که به لحاظ عاطفی نابالغ هستند نمیتوانند از عهده آن بربیاینند.
زیگموند فروید، روانکاو اسطورهای، گفته است: «اغلب آدمها واقعا آزادی را نمیخواهند زیرا آزادی شامل مسئولیتپذیری است و اغلب آدمها از مسئولیتپذیری میترسند.»
اگر با کسی روبرو شدید که از مسئولیتپذیری دوری میکرد و از تعهد دادن میترسید، احتمال اینکه دچار نابالغی عاطفی باشد، بسیار زیاد است. آنها ترجیح میدهند که گزینههای تصمیمگیریشان را به بهای معلق نگه داشتن دیگران، باز نگه دارند.
4.از گفتوگوهای دشوار اجتناب میکنند
گفتوگو، به خصوص درباره موضوعات دشوار، آزاردهنده است. اما برای رشد ضرورت دارد. متأسفانه، آدمهایی که به لحاظ عاطفی نابالغ هستند اغلب برای اجتناب از گفتوگو هر کاری میکنند. آنها ترجیح میدهند که سرشان را زیر ماسهها دفن کنند اما با این موقعیت آزاردهنده مواجه نشوند.
چریل ریچاردسون، نویسنده پرفروش نیویورک تایزم، میگوید: «اگر برای حفظ آرامش از درگیری اجتناب کنید، جنگی را در درون خودتان آغاز میکنید.»
و این اتفاقی است که د درون آدمهای به لحاظ عاطفی نابالغ، در هنگام دور زدن گفتوگوهای دشوار رخ میدهد. موضوع فقط اجتناب از مواجهه با گفتوگوهای دشوار نیست. بلکه عدم اشتیاق به بیان احساسات به شکلی صادقانه و گشوده است.
اگر با کسی مواجه هستید که مدام از گفتوگوهای سخت اجتناب میکند و احساساتش را سرکوب میکند ، بهتر است آن را نشانهای از نابالغی عاطفی بدانید.
5.حس خوداتکایشان مفقود است
استقلال اغلب نشانهای از بلوغ در نظر گرفته میشود. اتکای بیشازحد به دیگران نیز میتواند نشانهای از نابالغی عاطفی باشد. اصلا منظور درخواست گاهگاه کمک از دیگران نیست، که این امری طبیعی است. بلکه منظور وابسته بودن به دیگران تااندازهای است که شخص دیگر نمیتواند برای حل مشکلات یا تصمیمگیری به خودش متکی باشد.
روانشناس معروف، آلبرت باندورا، زمانی که گفت «برای موفقیت، مردم باید میزانی از احساس خوداتکایی داشته باشند، تا در کنار هم با تابآوری با موانع اجتنابناپذیر و نابرابریهای زندگی مقابله کنند.» اما حس خوداتکایی در یک بزرگسال نابالغ مفقود شده است.
آنها برای حمایت عاطفی، تصمیمگیری، حل مشکلات به شدت به دیگران وابستگی دارند. بنابراین اگر متوجه شدید فردی برای تصمیمگیری یا حل مشکلات به دیگران وابسته است، میتوانید آن را نشانهای از نابالغی عاطفی بدانید.
6.فقدان خودآگاهی در آنها مشاهده میشود
خودآگاهی کلید بلوغ عاطفی است. خودآگاهی یعنی شناخت خود، درک احساسات، نقاط قوت، نقاط ضعف و ماشهچکانهای خود. اما فردی که به لحاظ عاطفی نابالغ است این ویژگیهای ضروری را ندارد. این افراد بدون خودآگاهی، ممکن است علت واکنشهایشان به دیگران یا اینکه رفتارشان چگونه روی دیگران اثر میگذارد، را ندانند. آنها ممکن است دیگران را مقصر مشکلات خودشان بدانند و مسئولیت اندکی در قبال رفتارهایشان دارند.
دانیل گلمن، روانشناس، توضیح میدهد: «خودآگاهی توجه نیست که با حواسپرتیها از بین برود. خودآگاهی با عادتهای ذهن فرق دارد و میتوان با اراده آن را هدایت کرد.»
برای بزرگسالانی که به لحاظ عاطفی به بلوغ نرسیدهاند، این هدایت مجدد و درک معمولا مفقود است. اگر شخصی را میشناسید که از شیوه واکنشهای دیگران به خودش مدام ابراز شگفتزدگی میکند یا نسبت به اثری که رفتارهایش روی دیگران میگذارد، بیتوجه و غافل است، احتمالا با فردی که به لحاظ عاطفی نابالغ است، طرف هستید.
7.ناتوانی در کنار آمدن با انتقادها
بعضیها در مقابل انتقادهای سازنده حالت تدافعی و پرخاشگرانه به خودشان میگیرند. این رفتار یکی از نشانههای کلاسیک نابالغی عاطفی است. بزرگسالانی که به لحاظ عاطفی نابالغ هستند اغلب در کنار آمدن با انتقادها به تقلا میفتند، حالا هر میزانی که این انتقادها سازنده باشند فرقی ندارد. آنها انتقادها را حمله شخصیتشان میگیرند و ممکن است که با خشم یا حالت تدافعی به آن واکنش نشان دهند.
دبی میلمن، نویسنده آمریکایی، به زیبایی گفته است: «هر قدر کمتر تخیل کنید، آنچه حقیقتا شایستگیاش را دارید، کمتر میشود.» اگر انتقاد را درست درک کنیم، به رشد و ارتقای ما کمک میکند. اما آدمهایی که به لحاظ عاطفی نابالغ هستند اغلب این انتقادها را حمله به شخصیتشان در نظر میگیرند، به جای آنکه از آن برای رشدشان استفاده کنند.
اگر شخصی را میشناسید که در برابر انتقاد تدافعی یا تهاجمی میشود، میتوانید آن را به مثابه نشانهای کلاسیک از نابالغی عاطفی در نظر بگیرید.
8.میگذارند زخمهای گذشته، حال و آیندهشان را مشخص کند: کینهایاند
بگذارید در این بخش قدری بیرحمانهتر صادق باشیم. همه ما در مقاطعی از زندگی آسیب دیدهایم و به اشتباه با ما برخورد شده است. این رفتار دردناک و ناعادلانه است و فراموش کردن آن از سمت شخص آسیبدیده میتواند سخت باشد. اما کینه نگه داشتن مثل آن است که خودت زهر بنوشی و انتظار داشته باشی دیگری بمیرد. این رفتار نشانهای آشکار از نابالغی عاطفی است. بزرگسالانی که به لحاظ عاطفی نابالغ هستند، به گذشتهها و آههایشان میچسبند. آنها در بخشیدن و فراموش کردن به تقلا میفتند و اجازه میدهند که زخمهای گذشته رفتارهای حال و آیندهشان را مشخص کند.
بودا به بهترین حالت این امر را توصیف کرد وقتی که گفت: «ادامه دادن خشم مانند در دست گرفتن زغال سوزان با هدف پرتاب کردن آن به سمت دیگری است؛ شما کسی هستید که آسیب میبیند.»
اگر با کسی مواجه شدهاید که نمیتواند غمهای گذشته را فراموش کند و مدام بحثهای قدیمی را پیش میکشد یا به نظر میرسد که همه وجودش را خشم فرا گرفته است، احتمالا با فردی طرف هستید که به لحاظ عاطفی نابالغ است.
9.به شدت خود-محور هستند
خودمحوری همیشه درباره غرور و تکبر نیست. در حقیقت، اغلب نشانهای از نابالغی عاطفی است. بزرگسالانی که به لحاظ عاطفی نابالغاند گرایش دارند که به شکلی افراطی روی نیازها و احساسات خودشان تمرکز کنند. آنها در دیدن نیازهای دیگران یا دیدن امور از چشمانداز دیگران ناتوانند و این فقدان پذیرش دیگری میتواند روی روابطشان اثر منفی بگذارد. افرادی که سطوح بالای نابالغی عاطفی دارند بیشتر احتمال دارد که رفتارهای خودمحورانه از خودشان بروز دهند. اگر با کسی طرف هستید که همیشه به نظر میرسد نیازهای خودش را به دیگران الویت میدهد یا در دیدن نقطه نظرات دیگران ناتوان است، احتمالا با فردی طرف هستید که از نظر عاطفی نابالغ است.
10.ناتوانی در بروز احساسات
بعضیها به نظر نگران و ناراحت میآیند اما وقتی از آنها حالشان را میپرسید میگویند: خوبم. حتی اصرار هم بیفایده است آنها چیزی درباره مسائل شخصی یا احساساتی که تجربه میکنند به ما نمیگویند. این ویژگی شایعی در میان بزرگسالانی است که دچار نابالغی عاطفی هستند. آنها اغلب احساساتشان را مخفی میکنند یا در بیان احساسات در قالب واژگان به سختی میفتند که باعث میشود دیگران را دچار کلافگی یا سوء تفاهم کنند.
کارل یونگ، روانشناس معروف، گفته است: «انسان با تصور شکلهای نور به روشنگری نمیرسد، با آگاهانه کردن تاریکی به روشنگری میرسد.» بیان احساسات، به خصوص احساسات منفی، کار سختی است اما برای بلوغ عاطفی ضرورت دارد. پس اگر کسی را میشناسید که مدام در بیان احساسات و عواطفاش عاجز میمامند، میتواند نشانهای از نابالغی عاطفی باشد.