
راهنماتو- در جهانی که مرز بین نجات و نابودی روزبهروز باریکتر میشود، فصل دوم «The Last of Us» با چرخشی دردناک در دل تاریکی قدم میگذارد؛ جایی که دروغی کوچک، بذر انتقامی بزرگ را میکارد و قانونی وجود ندارد. در نبود قانون، انسانها مجبورند خود تصمیم بگیرند که عدالت چیست و چه چیزی صرفاً انتقام محسوب میشود.
به گزارش راهنماتو، وقتی فصل اول «The Last of Us» با دروغی از سوی جوئل به پایان رسید، تماشاگران میدانستند که این دروغ روزی انتقام خود را پس خواهد داد. حالا در فصل دوم، با روایتی پیچیدهتر و احساسیتر روبهرو هستیم؛ جایی که رابطهی میان جوئل و الی زیر فشار حقیقتهای پنهان ترک برمیدارد، و ماجراهای پساآخرالزمانی با مفاهیمی عمیقتر از بقا و خشونت گره میخورد. در این مطلب از راهنمای فیلم، نگاهی خواهیم داشت به آغاز طوفانی فصل دوم، بازیهای برجسته، و چگونگی ادامهی داستانی که حالا دیگر فقط دربارهی نجات نیست، بلکه دربارهی تاوان است.
داستان فصل دوم سریال The Last of Us آخرین بازمانده از ما
فصل دوم درست از جایی آغاز میشود که فصل اول پایان یافته بود؛ بعد از آنکه جوئل حقیقت را دربارهی آنچه در بیمارستان سالتلیکسیتی رخ داده، از الی پنهان میکند. حالا پنج سال گذشته و جوئل و الی در شهر کوچکی به نام جکسون هول ساکن شدهاند — جامعهای تازه متولد شده در دل جهانی ویرانشده از هجوم زامبیهای آلوده به قارچ کوردیسپس. اما این آرامش شکننده با ظهور ابی، بازماندهای با انگیزههای شخصی از گذشتهی خونین جوئل، بههم میریزد. داستان این فصل حول دو محور اصلی میچرخد: انتقام در برابر بخشش و تصمیماتی که برای خود میگیریم در برابر آنچه برای دیگران انجام میدهیم. الی که حالا بزرگتر شده، باید در میان این تضادها راه خودش را پیدا کند. سفری خطرناک او را به سیاتل میکشاند، جایی که درگیر جنگی بین یک گروه شبهنظامی و یک فرقهی مذهبی افراطی میشود. این فصل، بیش از آنکه سفری باشد از نقطهی A به B، سفری درونیست در دل زخمهای قدیمی، تصمیمات اخلاقی دشوار، و تأثیرات پایدار خشونت.
بازیگران اصلی و نقشها
حتماً! در ادامه، جدول بازیگران فصل دوم سریال The Last of Us به همراه نقشهایی که ایفا میکنند:
نام بازیگر | نقش | توضیح نقش |
---|---|---|
Bella Ramsey | Ellie | نوجوانی مقاوم، باهوش و زخمخورده که به دنبال معنا و عدالت در جهانی بیرحم است. |
Pedro Pascal | Joel | پدرخواندهی الی که با گذشتهای تاریک و تصمیمی فاجعهبار، با عواقب انتخابش مواجه است. |
Kaitlyn Dever | Abby | دختری جنگجو و مصمم با انگیزهی انتقام که گذشتهاش با جوئل گره خورده. |
Isabela Merced | Dina | بهترین دوست و معشوقهی الی که همراهی وفادار و منبع امید اوست. |
Young Mazino | Jesse | شهروند وظیفهشناس جکسون؛ همتیمی و مربی الی در گشتهای بیرون از شهر. |
Gabriel Luna | Tommy | برادر جوئل؛ یکی از رهبران جامعهی جکسون با حس مسئولیتی قوی. |
Rutina Wesley | Maria | همسر تامی؛ از چهرههای مدیریتی مهم در شهر جکسون. |
Catherine O’Hara | Gail | رواندرمانگر شهر؛ تلاش میکند آرامش روانی ساکنان را در جهانی خشن حفظ کند. |
Jeffrey Wright | Isaac | رهبر گروه شبهنظامی در سیاتل؛ شخصیتی پیچیده که از بازی اصلی نیز اقتباس شده است. |
آیا سریال The Last of Us ارزش دیدن دارد؟
قطعاً سریال The Last of Us ارزش دیدن دارد و حتی میتوان گفت بیشتر از فصل اول. فصل دوم با روایتی بالغتر و چندلایه، تمرکز را از سفر فیزیکی به سفری احساسی و اخلاقی تغییر میدهد؛ جایی که مفاهیمی مثل عدالت، هویت و بهای انتقام به زیبایی و تلخی به تصویر کشیده میشوند. بازیهای درخشان بازیگران، بهویژه بلا رمزی که بلوغ و زخمخوردگی شخصیت الی را با قدرتی خیرهکننده نمایش میدهد، از نقاط قوت اصلی این فصل است. هرچند کیتلین دیور حضور محدودی دارد، اما نقشآفرینیاش تاثیرگذار و پررمز و راز باقی میماند. از نظر تولید، HBO مثل همیشه سنگتمام گذاشته؛ طراحی صحنه، جلوههای ویژه و کارگردانی در بالاترین سطح قرار دارد. و مهمتر اینکه، سریال در عین وفاداری به بازی محبوب، بهخصوص The Last of Us Part II، هویت مستقل و سینمایی خود را حفظ میکند. اگر فصل اول را دنبال کردی و به دنبال داستانی احساسیتر و تأملبرانگیزتر هستی، فصل دوم نهتنها ناامیدت نمیکند، بلکه عمیقتر درگیرت خواهد کرد. این دقیقا برعکس تمام سریالهایی است که عموما در فصل دوم با رکود جذابیت روبه رو میشوند.
نقد فصل دوم «The Last of Us»؛ تاریکی عمیقتر، بلوغ شخصیتها و وفاداری هنرمندانه به منبع اصلی
بعد از این بازگویی کوتاه، فصل دوم «The Last of Us» پنج سال به جلو میپرد. اما صحنهی آغازین بهوضوح نشان میدهد که تصمیم شتابزده، مرگبار، خودخواهانه و در عین حال بهشدت عاشقانهی جوئل، چگونه هنوز هم بر زندگی شخصیتهای محبوب ما سایه انداخته است. اثرات این تصمیم، داستان هفتقسمتی فصل دوم را به حرکت درمیآورد. پیش از آن، رابطهی جوئل و الی را تحت تأثیر قرار داده و زمینهساز دو تقابل اصلی درون این فصل میشود. به نقل از ورایتی از یک سو، انتقام در برابر بخشش؛ و از سوی دیگر، کاری که برای خودمان انجام میدهیم در برابر کاری که برای دیگران انجام میدهیم — و این سؤال که آیا همیشه میتوان این دو را از هم تمییز داد یا نه.
این تمرکز تازه باعث میشود فصل دوم سریالی که پیش از این هم تماشای آسانی نبود، حتی تاریکتر و سنگینتر شود، اما در عوض فرصتی به بلا رمزی میدهد تا شخصیت الی را از یک نوجوان شوخطبع، به یک جوان زخمخوردهی عمیق تبدیل کند.
خالقان سریال، کریگ مازن (خالق «چرنوبیل») و نیل دراکمن (یکی از سازندگان بازی اصلی)، در فصل دوم نیز وفاداری خود به منبع اصلی را حفظ کردهاند. برخلاف سریال «فالاوت» که پس از موفقیت فصل اول «The Last of Us» پخش شد و مجبور است دنیای بازی را با داستانی کاملاً تازه پر کند، «The Last of Us» از همان ابتدا داستانمحور بود — چیزی غیرمعمول در دنیای بازیهای ویدیویی.
اما تفاوت فصل دوم در ساختار آن است. بازی اول شبیه به یک سفر جادهای بود با مبدأ و مقصدی مشخص، که خیلی خوب برای یک فصل مستقل مناسب بود. ولی «The Last of Us: Part II» — به دلایلی که اسپویل محسوب میشوند اما برای طرفداران بازی شناختهشدهاند — ساختاری دوپاره دارد. بنابراین فصل دوم بهوضوح بخشی از داستان است، نه یک روایت کامل؛ حتی پیش از پایانش که با یک کلیفهنگر همراه است. (تعداد قسمتهای کمتر نسبت به فصل اول که ۹ قسمت داشت، اولین نشانهی این موضوع است.)
با این حال، موفقیت انتقادی و تجاری «The Last of Us» به اندازهای بوده که هم صبر طرفداران بین فصلها را توجیه میکند، و هم سرمایهگذاری چندفصلی HBO را. سریال همچنان از نظر تولید چشمگیر است؛ از شهرهای متروکه و سرسبز گرفته تا مناظر طبیعی خیرهکننده و انبوه مبتلایان (Infected)، بهویژه در یک قسمت نفسگیرِ جنگی به کارگردانی مارک میلود، کارگردان باسابقهی HBO («وراثت»، «بازی تاج و تخت»). اما فصل دوم، به جای حرکت از نقطهای به نقطهی دیگر، به حس مکان و سکون تمرکز دارد — درست مانند شخصیتهای اصلی که سفر را متوقف میکنند تا در جایی ریشه بدوانند.
پیش از آنکه این وضعیت به طرز خشونتباری برهم بخورد، بیننده با جکسون هول آشنا میشود؛ جوانهای تازه از تمدن در جهانی بیتمدن. اقتصاد آنجا بر مبنای مبادله است، سیستم گشتی دارد و حکومتی محلی و دموکراتیک که در آن تامی (گابریل لونا)، برادر جوئل، و همسرش ماریا (روتینا وسلی) رهبران غیررسمی شورا هستند. الی، حالا که به بلوغ رسیده، موظف است در این اجتماع شکننده نقشی ایفا کند؛ تحت آموزش جسی (یانگ مازینو، بازیگر موفق سریال «بیف») قرار میگیرد و با بهترین دوستش دینا (ایزابلا مرسد، دوست دختر سابق و گاهی فعلی جسی) برای شناسایی مبتلایان به گشت میرود. در عوض، ساکنان جکسون میتوانند از بقا صرف، به سطوح بالاتری از نیازهای انسانی برسند — از جمله جلسات مشاوره با گِیل (با بازی درخشان کاترین اوهارا)، رواندرمانگر شهر که جوئل به او مراجعه میکند تا دربارهی مشکلاتی کاملاً معمولی مثل اینکه دختر نوجوانش دیگر تمایلی به صحبت با او ندارد، حرف بزند. البته دلیل این شکاف بین آنها بههیچوجه معمولی نیست — و در ابتدا نیز برای بیننده نامشخص باقی میماند. با وجود اینکه مصونیت الی رازی کاملاً محافظتشده است، گیل هم لازم نیست از آن مطلع باشد.
اگر فصل اول با تمرکز بر شخصیتهایی که جوئل و الی در سفرشان ملاقات میکردند (بهویژه زوج بهیادماندنی با بازی نیک آفرمن و موری بارتلت) بازی را گسترش میداد، فصل دوم دنیای جکسون را بسط میدهد. (سریال همیشه از الگوهای ژانر وسترن الهام گرفته؛ در این فصل با مفهوم شهرک مرزی که تهدیدهای بیرونی آن را احاطه کرده مواجهایم.) تا زمانی که ابی (کیتلین دیور)، یکی از بازماندگان کشتار سالتلیکسیتی، مسیرش را به سوی این روستا میکشد، بیننده با ارزش واقعی این پناهگاه آشنا شده است.
ابی مهمترین شخصیت جدید فصل دوم است — و به همین دلیل، انتخاب کیتلین دیور که یکی از موفقترین بازیگران جوان حال حاضر است، سر و صدای زیادی به پا کرد. با این حال، دیور حضور محدودی دارد، در قالب نقش مهمان ظاهر میشود و بهندرت دیده میشود. در عوض این مرسد است که در دل اختلاف میان جوئل و الی، تبدیل به اصلیترین پارتنر بازیگری رامزی میشود. بهجای رابطهی محتاطانه میان دو فرد تندخو، حالا شاهد شیمی گرم و صمیمی دو نوجوان هستیم که مجبور شدهاند زودتر از موعد بزرگ شوند. جوئل و الی در این فصل لحظات مشترک خود را دارند — اما تماشاگر باید برای رسیدن به آنها صبر کند و هزینهی عاطفی سنگینی بپردازد.
همانطور که در «The Last of Us» معمول است، زامبیهای مبتلا به کوردیسپس به اندازهی خلأ قدرتی که پس از نابودی جامعه ایجاد شده، تهدیدآمیز هستند. در نبود قانون، انسانها مجبورند خود تصمیم بگیرند که عدالت چیست و چه چیزی صرفاً انتقام محسوب میشود. وقتی الی تلاش میکند مسیر خودش را در میان این تضادها پیدا کند، سفر او به سیاتل او را درگیر جنگی میان یک گروه شبهنظامی و یک فرقهی مذهبی با باورهای عقبمانده میکند — هر دو طرف مدعی درستی اخلاقی خود هستند. (جفری رایت نقش رهبر گروه شبهنظامی را ایفا میکند، نقشی که از بازی نیز به یادگار مانده است.) جوئل تنها کسی نیست که انتخاب اشتباهی برای دلایلی قابلدرک اما غلط انجام میدهد، و نسلی مانند الی که پس از شیوع بزرگ به دنیا آمدهاند، راه دیگری برای زندگی نمیشناسند. واقعیتی تلخ است، اما «The Last of Us» آن را با تمام وجود به تصویر میکشد.