
فهرست ۱۰ انیمه جنگی برتر
۱۰ – Rail of the Star (۱۹۹۳)
۹ – The Sky Crawlers (۲۰۰۸)
۸ – Jin-Roh: The Wolf Brigade (۱۹۹۹)
۷ – Patlabor 2: The Movie (۱۹۹۳)
۶ – Mobile Suit Gundam I (۱۹۸۱)
۵ – Princess Mononoke (۱۹۹۷)
۴ – Barefoot Gen (۱۹۸۳)
۳ – In This Corner of the World (۲۰۱۶)
۲ – The Wind Rises (۲۰۱۳)
۱ – Grave of the Fireflies (۱۹۸۸)
۱۰. Rail of the Star (۱۹۹۳)
انیمهای که در بستر جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن روایت میشود، Rail of the Star بر زندگی سِیکو تمرکز دارد، دختربچهای ژاپنی که خانوادهاش از کرهٔ تحت اشغال شوروی میگریزند. او در آینده تبدیل به بازیگری مشهور میشود که به دوران کودکی پرفرازونشیبش فکر میکند. سالهای اولیهٔ زندگی سِیکو تلاشی سخت، سرد و پرمشقت برای بقاست. چشماندازی که این دختربچه در آن زندگی میکند، ساکت و تیره است. هیچ نبردی در کار نیست، فقط فرسایش تدریجی امنیت، غذا و کرامت انسانی.
آنچه تماشای این فیلم را ضروری میسازد، صداقت احساسی آن است. انیمیشن آن ساده، اما داستان عمیقاً تأثیرگذار است. تمرکز کامل روایت بر غیرنظامیان است، بهویژه کودکان، و سکوتی که پس از بمبارانها همه جا را میبلعد. هیچ نقشهٔ انتقامجویانه یا قیام شورشی در کار نیست؛ فقط مردمی که تلاش میکنند زنده بمانند، و گاهی در این امر ناکام میمانند. همین خویشتنداری، اندوه فیلم را دردناکتر میکند. اگرچه بینقص نیست، Rail of the Star بدون شک الهامبخش است؛گنجینهای پنهان که برای علاقهمندان به تاریخ ژاپن بسیار جذاب خواهد بود.
۹. The Sky Crawlers (۲۰۰۸)
The Sky Crawlers فیلمی جنگی است که در آن نبردها زیبا اما بیمعنا به نظر میرسند. در یک خط زمانی جایگزین که شرکتها از جنگ بهعنوان سرگرمی استفاده میکنند، این انیمه داستان خلبانانی با جوانی جاودان را روایت میکند که برای سرگرمی عمومی در نبردهای هوایی شرکت میکنند. آنها میجنگند. میمیرند. جایگزین میشوند. و این روایت تکرار میشود.
مامورو اوشی این ایدهٔ ساده را به اثری وهمآلود، شاعرانه و عامدانه کند تبدیل میکند. شخصیتها به ندرت پیر میشوند، تقریباٌ عاری از احساس هستند، و عملاً نمیفهمند چرا میجنگند. و این همان نکتهٔ اصلی داستان است. انیمه جنگی جنگجویان آسمان نبردهای هوایی را مانند یک رویا تصویر میکند که در آن بهآرامی غرق میشوید. نبردهای هوایی خیرهکنندهاند، اما آنچه در ذهن باقی میماند، سکوت میان آنهاست.
قهرمانان این فیلم سرباز نیستند؛ آنها ارواحی هستند در انتظار، و از دست رفتن معصومیتشان دلخراش است. از طریق آنها، فیلم پرسشهایی دربارهٔ هویت و رابطهٔ فرد با اهداف انتزاعی جنگ مطرح میکند. این سیاهی و تاریکی برای همه مناسب نیست، اما برای کسانی که خود را به ریتم مالیخولیایی آن بسپارند، The Sky Crawlers تجربهای خوشایند است.
۸. Jin-Roh: The Wolf Brigade (۱۹۹۹)
Jin-Roh: The Wolf Brigade در یک نسخهی جایگزین از ژاپنِ دههی ۱۹۵۰ روایت میشود که در آن آلمان نازی برندهٔ جنگ جهانی دوم شده است. در این خط زمانی، نیروهای فاشیستی از طریق خشونت، صلح را برقرار میکنند. در مرکز این داستان، فوسه قرار دارد؛ سربازی در یک گروه کشتار زرهپوش که هنگام مأموریت خشکش میزند و شاهد انفجار انتحاری دختری از گروههای شورشی میشود. آنچه در پی این اتفاق میآید، فروپاشی روانی، خیانت سیاسی و روایتهای افسانهای ترکخورده است.
از نظر بصری، جین رو: فرقه گرگها بسیار چشمگیر است: سایههای سنگین، رنگهای خاموش و انیمیشن دستیِ شخصیتها که حس وزن و واقعیت دارد. اما بار دیگر، این اندوه احساسی است که عمیقترین زخم را میزند. فوسه قهرمان نیست—او شخصیتی خرد شده، همدست جنایت و بهزور سرپا ایستاده است. تمثیل شنل قرمزی که در سراسر داستان جاری است، عشق را به تراژدی، و اخلاق را به افسانه تبدیل میکند. این فیلمی است دربارهٔ بهای فرمانبرداری، حذف انسانیت، و ماشین سرد ایدئولوژی. انیمهای تلخ و هوشمندانه.
۷. Patlabor 2: The Movie (۱۹۹۳)
این تریلر سیاسی-نظامی اسپینآفی از سریال اصلی به همین نام بوده، و عنوان آن ترکیبی است از کلمات “patrol” (گشتزنی) و “labor” (کارگری). داستان این فیلم سالها پس از وقایع سریال اصلی میگذرد و حول تهدیدی تروریستی است که شکنندگی صلح پساجنگ جهانی دوم در ژاپن را آشکار میکند. سکوتهای طولانی، جلسات نظامی، پهپادهایی که از فراز فضاهای شهری خالی عبور میکنند. و در پس همهٔ اینها، این نکتهی خاموش نهفته است که شاید صلح صرفاً دروغی برای آرامش باشد.
پاتالبور ۲ دربارهٔ نبرد رباتهای غولآسا برای عدالت نیست—دربارهٔ معماری سیاسیای است که اول از همه وجود این رباتها را ضروری کرده است. آنچه این فیلم را متمایز میکند، امتناع آن از نمایشهای اغراقآمیز است. رباتها بهندرت ظاهر میشوند. در عوض، مامورو اوشی (که The Sky Crawlers را هم ساخته) دوربین را به سوی سیاستمداران، روزنامهنگاران و سربازانی میچرخاند که به صفحهنمایشها خیره شدهاند، در انتظار فرمان، یا در حال تأمل در مورد بیربطی خود. این یک انیمه جنگی است که در آن کنش اصلی فلسفی است، و در زمان خودش بهشکلی عجیبی آیندهنگرانه.
۶. Mobile Suit Gundam I (۱۹۸۱)
Mobile Suit Gundam I اولین بخش از سریال اصلی را در قالب یک فیلم فشرده کرده و در این روند، یکی از تأثیرگذارترین روایتهای ضدجنگ در تاریخ انیمه را آغاز میکند. در نگاه نخست، صرفاً رویارویی مکانیکی بین زمین و امپراتوری زئون در فضاست. اما زیر این لایههای لیزر و انفجار، داستان کودکانی است که مجبور به جنگ شدهاند، و ایدئولوژیهایی که از درون پوسیدهاند.
شخصیت اصلی، آمورو ری، قهرمان معمولی یک داستان انیمهای نیست. او یک نوجوان وحشتزده است که خلبانی یک ربات پوشیدنی اولیه را بر عهده دارد. دشمنانش هم فراتر از کلیشههای معمول علمی-تخیلی هستند. آنها شرور نیستند، بلکه مغزشوییشده، درمانده یا صرفاً بدشانساند.
در ضمن، این فیلم با حذف زرقوبرق جنگ، بدون حذف جذابیتهای بصری آن، از بقیه انیمههای جنگی میشود. بله، نبردها جذابند، اما دردناک نیز هستند. آنها به قیمت جان انسانها و معصومیت مردم تمام میشوند. گوندام مخترع انیمهی جنگی نبود، اما بازتعریف کرد که تا چه اندازه عمیق میتوان آن را به عنوان مخاطب حس نمود.
۵. Princess Mononoke (۱۹۹۷)
Princess Mononoke یک فیلم جنگی متعارف نیست، اما بیتردید فیلمی دربارهٔ جنگ است. یکی از شاهکارهای هایائو میازاکی، این انیمه روایت شاهزادهای نفرینشده به نام آشیتاکا را دنبال میکند که بین خدایان جنگل و انسانهای صنعتی که در حال فتح جنگل هستند، گیر افتاده است. شاهزاده مونونوکه دربارهٔ جنگی نه بین ملتها، بلکه بین دیدگاههاست: پیشرفت در برابر سنت. طبیعت در برابر انسان.
بار دیگر، این فیلم همهٔ شخصیتهایش را در سایهروشنهای خاکستری به تصویر میکشد. میتوانید کاملاً هر کسی را درک کرده و با او همدردی کنید، حتی وقتی یکدیگر را نابود میکنند. صحنههای نبرد خیرهکنندهاند، اما لحظات آرام—گرگها در غروب، گرازهای در حال مرگی که پیشگوییهایشان را زمزمه میکنند—همسنگ نبردها هستند. میازاکی هرگز اجازه نمیدهد فراموش کنید که خشونت بهایی دارد، حتی وقتی موجه است. این جنگ بهمثابهٔ تراژدی، بهمثابهٔ تقدیر، بهمثابهٔ نیایش است.
۴. Barefoot Gen (۱۹۸۳)
Barefoot Gen یکی از تکاندهندهترین فیلمهای انیمیشنی تمام دوران است. بر اساس تجربههای واقعی کیجی ناکازاوا، بازماندهٔ فاجعه هیروشیما ساخته شده، و هیچچیز را سانسور نمیکند. رها شدن بمب اتم روی شهر را به نمایش میگذارد. پوست در حال ذوب، مادرانی که فریاد میکشند، نوزادانی که میسوزند را نیز نشان میدهد. و سپس آنچه در ادامه میآید: گرسنگی، یأس، و ارادهٔ لجوجانه برای زنده ماندن.
انیمیشن جین پابرهنه لطیف و پرجزییات نیست، اما نباید هم باشد. خشن و خام، اغراقشده، و ترسناک است. و همه از نگاه یک کودک دیده میشود، که همهچیز را ویرانکنندهتر میکند. سیر سرنوشت جین، مسیری برای بقاست، نه امید. وحشت بیوقفه است، اما ارادهی جین برای ادامه نیز همینطور. در مجموع، Barefoot Gen فیلمی نیست که از شما طلب همدردی کند؛ بلکه به یاد داشتن را مطالبه میکند. بیدلیل نیست که این فیلم اغلب در درسهای تاریخ دانشگاهی جهان آموزش داده میشود، بهعنوان تصویری از آن دوران و نحوهٔ درک مردم ژاپن از اتفاقات و فجایع آن دوره.
۳. In This Corner of the World (۲۰۱۶)
In This Corner of the World آرام، لطیف و ویرانگر است. این انیمهی جنگی داستان سوزو را روایت میکند، زنی جوان که پیش و در حین جنگ جهانی دوم در هیروشیما زندگی میکند، ازدواج میکند، با زندگی جدیدش کنار میآید، و تلاش میکند زیبایی و نظم را در میان فقر روزافزون حفظ کند. فیلم از نظر احساسی ویرانگر است چون تمرکز بر خود بمباران اتمی شهر ندارد. در این گوشه دنیا شما را عمیقاً با شخصیتها آشنا میکند، جهانی آنچنان غنی و شکننده میسازد که وقتی ویرانی از راه میرسد، شما هم در هم میشکنید.
سوزو قهرمان نیست، فقط مهربان، خلاق، و به شکلی دردناک انسانی است. طراحیهای او تبدیل به نقشههای حافظهای جهانی میشود که در حال محو شدن است. او تلاش میکند عادی بماند در جهانی که در حال فروپاشی است. انیمیشن این فیلم به مناسبترین شکل ممکن لطیف و رویاگونه است، و این باعث میشود فقدانها عمیقتر احساس شوند. در پایان، شما فقط برای آنچه از دست رفته سوگواری نمیکنید، بلکه برای اینکه چقدر آسان محو شد، سوگوارید.
۲. The Wind Rises (۲۰۱۳)
The Wind Rises جنجالیترین فیلم میازاکی است؛ یک زندگینامه دربارهٔ «جیرو هوریکوشی»، طراح هواپیمای جنگندهٔ Zero ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم. برخی این فیلم را عذرخواهی خواندند، برخی هشدار. اما در واقع، باد برمیخیزد یک تراژدی است دربارهٔ مردی که فقط میخواست چیزی زیبا بسازد، و در نهایت سلاحی برای جنگ خلق میکند.
جیرو یک ملیگرا نیست. او رؤیاپرداز است. اما رؤیاها هم پیامد دارند. فیلم حتی یک نبرد هوایی هم نشان نمیدهد، اما یکی از درگیرکنندهترین فیلمهای جنگی از نظر احساسی است. میازاکی با عشق خود به پرواز و وحشتی که پرواز میتواند به آن تبدیل شود، درگیر است. نتیجه اثری حسرتبار، خیرهکننده، و اخلاقاً پیچیده است. انیمیشن در بالاترین کیفیت خود قرار دارد، اما قلبتان فرو میریزد. این انیمه جنگی مرثیهای است نه فقط برای یک مرد یا یک ملت، بلکه برای هنری که به خشونت آلوده شده. فیلمی تأملبرانگیز و چالشبرانگیز.
۱. Grave of the Fireflies (۱۹۸۸)
Grave of the Fireflies نه فقط بهترین فیلم انیمه جنگی است، بلکه یکی از جانسوزترین و تکاندهندهترین فیلمهای انیمیشنی تاریخ است. محور این انیمه شخصیت سِیتا و خواهر کوچکش سِتسوکو هستند، دو کودکی که در پی بمباران آمریکاییها در کوبه، ژاپن یتیم شدهاند. در میان ویرانهها، آنها سعی میکنند زنده بمانند، تنها، در جهانی که دیگر جایی برای آنها ندارد.
کارگردانی ایسائو تاکاهاتا لطیف و تقریباً شاعرانه است. فیلم سرزنش نمیکند. موعظه هم نمیکند. فقط نشان میدهد. و آنچه نشان میدهد، فروپاشی آرام دو زندگی معصوم در حاشیهٔ جنگی است که انتخابش نکردهاند. هر فریم از فیلم دل شما را به درد میآورد. هر سکوت فریاد میکشد. اینها با سبک انیمیشن خیرهکننده و ابتکاری فیلم تکمیل میشود، که شخصیتهای اصلی را با سبک سنتیتر و اغراقشدهای ترسیم میکند، در حالی که پسزمینهها واقعگرایانه و بسیار دقیقاند. بیش از همه، گورستان کرمهای شبتاب نمادی از خطر و امید میشود. در پایان، فیلمی نیست که بهای جنگ را اینچنین قابل درک و غیرقابلتحمل نشان داده باشد.