
برای موفقیت شغلی، یکسری الزامات مانند هوش، صداقت، مهارت، شایستگی و پشتکار وجود دارد. اما در دنیای بهشدت رقابتی همزمان با ظهور هوش مصنوعی، این موارد دیگر کافی نیست.
طبق نظر کارشناسان، با توجه به تحقیقات مبتنی بر شواهد در سالهای اخیر، هفت عامل مهم وجود دارد که به همه کمک میکند از مزیت رقابتی برخوردار شده، در کار خود پیشرفت کرده و امور خود را مدیریت کنند:
۱- برنامهریزی: یک برنامه توسعه شخصی، حرفهای و تجاری ایجاد و به صورت دورهای آن را بهروزرسانی کنید و از یک یا چند نفر بخواهید که شما را پاسخگو نگه دارند. برنامه شما باید شامل موارد زیر باشد: ارزشها، اصول و هدف شما و اهداف توسعه حرفهای و تجاری شما برای سال آینده.
۲- بازخورد: با طرز فکر معقول و به طور مداوم از دیگران بازخورد بخواهید و در صورت لزوم بر اساس آن بازخورد عمل کنید. وقتی نسبتا جوانتر هستید، معمولا در معرض دریافت بازخورد قرار خواهید گرفت و با افزایش سن، آن را به دیگران ارائه خواهید داد. شما در زندگی خصوصی خود، احتمالا هر روز، بازخورد ارائه کرده و بازخورد دریافت میکنید. بنابراین باید بدانید که بهتر است چگونه به طور موثر بازخورد دریافت کرده و همچنین آن را به دیگران ارائه دهید.
۳- تمرین آگاهانه: در طول دوران حرفهای خود «تمرین آگاهانه» انجام دهید و قابلیتهای کلیدی و حرفهای خود را توسعه بخشید. فرض کنید شما در یک وظیفه خاص (غیرکاری) مانند ورزش کردن یا نواختن یک ساز موسیقی استعداد دارید. چگونه به این سطح از مهارت رسیدهاید؟ حتی اگر استعداد ذاتی داشته باشید، به این دلیل است که زیاد تمرین کردهاید. تمرین و تکرار مادر داناییهاست. شاید مربی رسمی داشته یا نداشته باشید، اما قطع مسلم ساعتهای زیادی را صرف تمرین و ایجاد مهارتهای خود کردهاید.
اما وقتی صحبت از مشاغل حرفهای میشود، بسیاری از افراد منطق، اصول و میزان دقت یکسانی را برای افزایش و توسعه قابلیتها و مهارتهای خود به کار نمیبندند. سعی کنید شما این اشتباه را مرتکب نشوید. برای تمرین و ایجاد مجموعه ابزارهای قابلیت خود در محل کار به روشی استراتژیک و دقیق برنامهریزی کنید.
۴- مربیان: همیشه مربیانی داشته باشید و گاهی اوقات خودتان نیز مربی باشید. در حالت ایدهآل، شما حداقل دو مربی دارید، یکی در داخل سازمان و دیگری در خارج از آن. این امر نه تنها به شما دیدگاه وسیعتری میدهد، بلکه مربی خارجی شما باید در ارزیابی نقش فعلی شما در سازمان، فعالتر باشد. شاید سازمان شما یک برنامه مربیگری - اجباری یا اختیاری - ارائه دهد.
اگر اینطور نباشد، ابتکار عمل را به دست بگیرید و به متخصص ارشد مورد نظر خود در سازمان مراجعه کنید و از او بخواهید که شما را راهنمایی کند. اکثر افراد از اینکه شما میخواهید مطالبی را در راستای مسیر شغلی خود یاد بگیرید یا یاد بدهید، خوشحال خواهند شد. در کل، نباید یک مربی داخلی رئیس یا معاونتان باشد (چون همواره از نزدیک با او کار میکنید).
۵- هوش هیجانی: به طور جدی با «هوش هیجانی» خود کار کنید. مانند شایستگی فنی، این مهارتی است که هرگز از کار کردن روی آن خسته نخواهید شد. ویژگی اصلی هوش هیجانی، خودآگاهی است. تحقیقات نشان میدهد افرادی که میدانند دیگران چگونه آنها را ارزیابی میکنند، همدلتر هستند و مدیران بهتری خواهند شد.
تنها راه برای درک واقعی خودآگاهی، پرسیدن سوال از کسانی است که شما را به خوبی میشناسند. میتوانید این کار را از طریق پرسشنامه بازخورد که توسط سازمان خودتان یا سازمان و شخص دیگری تهیه شده و توسط همکارانتان به صورت آنلاین تکمیل شود، انجام دهید.
۶- حضور اجرایی: از همان ابتدای کار خود روی ایجاد این ویژگی بسیار ارزشمند، کار کنید. حضور اجرایی، که گاهی اوقات به عنوان «عامل فناوری» یا «عامل ایکس» شناخته میشود، مفهومی بسیار مبهم است که میتواند برای افراد مختلف معنای متفاوتی داشته باشد.
اگر این امر به درستی درک شود، نه تنها چیزی فراتر از کاریزما یا عامل «شگفتی» خواهد بود، بلکه توانایی شما را در تعامل با دیگران و الهام بخشیدن به آنها نشان میدهد. برای شروع، از مربیان و افراد ارشد سازمان خود که میشناسید و به آنها اعتماد دارید، بخواهید که بازخورد صریحی در مورد سطح فعلی حضور اجرایی شما و هر گونه نکته و پیشنهادی که ممکن است برای شما داشته باشند، ارائه دهند. اگرچه ما معمولا در ارزیابی آن در دیگران بسیار خوب عمل میکنیم، اما عموما از تواناییهای خود در این زمینه کمتر آگاه هستیم.
۷- برند شخصی: از ابتدای زندگی حرفهای خود، شروع به تدوین برند شخصی خود کنید. شما همیشه یک برند شخصی دارید - خوب، بد یا بیتفاوت. این چیزی نیست که شما به آن فکر میکنید؛ بلکه این چیزی است که دیگران شما را با آن ارزیابی میکنند.
تصور کنید مثل پرندهای روی دیوار هستید که به حرف گروهی که شما را به خوبی میشناسند گوش میدهید و از دیدگاه حرفهای با شما صحبت میکنند. آنها در مورد نحوه ارائه برند خود، شخصیت، نقاط قوت و ضعف، ویژگیها و خصوصیات خاص شما، آنچه شما را از بقیه متمایز میکند و همچنین درباره اعتبار شما چه میگویند؟ نتیجه پاسخ آنها، برند شخصی شماست. مانند حضور اجرایی، قبل از تدوین استراتژی بهبود برند، با درخواست بازخورد از مربیان و همکاران ارشد مورد اعتماد در مورد برند شخصی خود شروع کنید.
شاید با خودتان فکر کنید که من فرد پرمشغلهای هستم و وقت محدودی دارم و حالا اینجا هفت راهکار لعنتی وجود دارد. از کجا شروع کنم؟ با برنامهریزی شروع کنید، چون این کار مستلزم این است که بفهمید روی کدام یک از شش راهکار دیگر متمرکز شده و چه زمانی تمرکز کنید. این هفت راهکار اگر به درستی به کار روند، شما را برای پیشرفت شغلی آماده میکنند.