شب گذشته مرد میانسالی سلاح جنگیاش را برداشت و به طرف منزل پدرزن سابق خود در روستای نجم حرکت کرد. خشمی عجیب در چهرهاش نمایان بود؛ گویی قصد داشت فاجعهای هولناک را رقم بزند. همسر سابقش به خاطر اختلافات شدید خانوادگی از او جدا شده و شکایتی را در دستگاه قضایی مطرح کرده بود.
طولی نکشید که مرد خشمگین قدم به درون منزل روستایی گذاشت و اسلحهاش را مسلح کرد. در میان وحشت و دلهره اهالی خانه صدای شلیک گلوله به هوا برخاست. اما زمانی که قصد شلیک دومین گلوله به سوی اعضای خانواده را داشت، ناگهان کلت کمری دچار نقص شد و گلوله از آن بیرون نیامد. پدرزن مرد مسلح که خود نیز از شدت ترس میلرزید، برای نجات خانوادهاش چارهای جز التماس نیافت.
او در حالی که به پای داماد سابقش افتاده بود تا از قتل عام خانوادگی جلوگیری کند، با زیرکی گوشی تلفن همراهش را نیز روشن کرد و لحظاتی بعد شماره تلفن ۱۱۰ روی صفحه نمایش نقش بست. او پنهانی نشانه محل سکونتش را به پلیس داد و همچنان به داماد سابقش التماس میکرد تا گلوله دیگری شلیک نکند.
از سوی دیگر، با گزارش این ماجرای دهشتناک به پلیس، نیروهای پاسگاه انتظامی فردوسی مشهد به تکاپو افتادند. با توجه به حساسیت این عملیات دلهرهآور، سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان به طور مستقیم نظارت بر عملیات مذکور را به عهده گرفت. اینگونه بود که گروه کارآزمودهای از افسران دایره تجسس به سرپرستی سروان مصطفی حسنی (رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی) عازم روستای نجم شدند.
لحظات به کندی سپری میشد و هر آن امکان داشت صدای گلوله دیگری به گوش برسد و خانوادهای قتل عام شوند. با دستور جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی، یکی از دوربینهای پلیس به صورت برخط روشن بود و آنها از اتاق فرماندهی سردار نگهبان راهنمایی میگرفتند. راننده پلیس پدال گاز را میفشرد و در تاریکی شب عملیات ویژه پلیس دلها را تکان میداد. احتمال وقوع صحنه خونبار، نیروهای انتظامی را نیز نگران میکرد.
از سوی دیگر وقایع وحشتناک درون منزل پایانی نداشت. مرد مسلح که تعداد زیادی گلوله نیز به همراه داشت در تلاش بود نقص سلاحش را برطرف کند. صدای گریه و نالههای ملتمسانه در فضای منزل روستایی میپیچید که عوامل انتظامی در اطراف منزل حلقه زدند.
عملیات بیدرنگ آغاز شد. برخی از تکتیراندازان پلیس با دستور سردار روی دیوار جا گرفتند و گروهی نیز به آرامی اما با شگردی تخصصی و غافلگیرانه وارد منزل شدند. آنان با یک عملیات متهورانه و خیلی سریع «احمد- ر» را خلع سلاح کردند و دستبندهای فولادین قانون را بر دستان وی گره زدند.
دقایقی بعد برق شادی در چهره اهالی منزل در حالی درخشید که هنوز چهره آنان در میان حیرت و وحشت اشکآلود بود. طولی نکشید که مرد مسلح به مقر انتظامی انتقال یافت و دوربینهای تخصصی پلیس نیز خاموش شد.
در بازرسی از مرد مسلح ۱۹ فشنگ جنگی که ۱۱ تیر آن روی خشابهای سلاح کلت کمری بود، کشف شد.
پدرزن سابق که هنوز نگرانی در چهرهاش موج میزد، به نیروهای انتظامی گفت: داماد سابقم با همسرش و من و خانوادهام مشکل دارد. او بعد از شکایت همسرش کینه به دل گرفته و مدام برای ما مزاحمت ایجاد میکند. امشب نیز در حالی که سلاح به دست داشت، وارد خانهام شد تا همه ما را قتل عام کند که بعد از شلیک اولین گلوله سلاح او دیگر شلیک نکرد و من با ترفندی خاص با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم.
با تشکیل پرونده مقدماتی در این باره بررسیهای تخصصی پلیس برای ریشه یابی این ماجرای تکان دهنده آغاز شد.