قرارداد فشارافزایی تولید گاز از پارس جنوبی با حضور رئیس جمهوری و به ارزش ۱۷ میلیارد دلار با ۴ شرکت ایرانی به عنوان پیمانکار عمومی به امضا رسید. قراردادی که به دلایلی که شرح آن در ادامه می آید، باید چندسال پیش امضا می شد و فاز مقدماتی آن در سال ۱۳۹۵ در قالب قرار داد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی با توتال فرانسه و سی ان پی سی چین و پتروپارس امضا شد اما با خروج ترامپ از برجام و به دنبال آن خروج توتال و شرکت چینی از قرارداد عملا هم توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی به تاخیر افتاد و هم طرح استراتژیک فشارافزایی برای تولید از میدان پارس جنوبی.
در سال های بعد از آن هم به دلایل مختلف از جمله ضعف فن آوری و نبود منابع مالی و عدم امکان حضور شرکت های صاحب فن آوری خارجی ، در اجرای این طرح استراتژیک غفلت شد. با این وجود و با همه مشکلات گذشته و حال ، ایران نمی تواند نسبت به این طرح استراتژیک به دلایل زیر بی تفاوت باشد و باید اجرای آن را در اولویت قرار دهد:
1- 75 درصد انرژی مصرفی ایران در همه حوزه ها اعم از خانگی، صنعتی، نیروگاهی، حمل و نقل و دیگر بخشها به گاز وابسته است. 70 درصد گاز ایران هم از پارس جنوبی تولید می شود. پارس جنوبی هم بزرگترین مخزان شناخته شده گاز در جهان است که از 30 سال پیش برداشت از ان توسط دو کشور ایران و قطر شروع شده است. روزانه در حدود 700 میلیون متر مکعب گاز از پارس جنوبی و از حدود 480 چاه برداشت میشود. این میزان تولید تقریبا معادل گازی است که روزانه در فصل زمستان امسال در بخش خانگی مصرف شد. 40 تا 45 درصد بنزین تولیدی کشور هم به پارس جنوبی وابسته است.
خوارک اصلی پالایشگاه ستاره خلیج فارس که45درصد بنزین کشور را تولید میکند میعانات گازی است که در حال حاصر همه آن از پارس جنوبی تامین می شود. خوراک اصلی صنایع پتروشیمی ، سوخت و خوراک صنایع بزرگ و کوچک هم به گاز پارس جنوبی وابسته است. به این موارد باید سوخت مورد نیاز نیروگاه های تولید برق را اضافه کرد که آن هم در حدود ۸۵ درصد گاز است. با این امار و ارقام، بیراه نیست که پارس جنوبی را قلب انرژی ایران لقب می دهند.
2- قلب انرژی ایران وارد نیمه دوم عمر خود شده است. تا الان گاز با فشار طبیعی چاه از این میدان برداشت می شد. این شرایط اخیرا تعییر کرده و به تدریج برداشت گاز باید به صورت مصنوعی و با فن اوری فشارافزایی صورت گیرد.
بر اساس گزارشهای رسمی از سال ۱۴۰۶، در صورت عدم ایجاد زیرساختهای فشارازایی، معادل یک فاز کنونی پار جنوبی (تولید 25 میلیون مترمکعب روزانه) از میزان تولید گاز در این میدان کاسته می شود و این روند در سالهای بعد با سرعت و میزان بیشتری ادامه می یابد به گونه ای که ۱۴۱۵ با شرایط فعلی تولید حدود ۲۰ فاز پارس جنوبی ( معادل حدود ۵۰۰ میلیون مترمکعب گاز روزانه ) از تولید کاسته می شود.
این میزان گاز معادل متوسط مصرف سالیانه گاز خانگی است: رقمی بزرگ و ترسناک. بنابراین با هدف حفظ و پایداری دسترسی ایرانیان به گاز و امکان برداشت باثبات گاز ، طرح فشارافزایی پارس جنوبی از اهمیت استراتژیک برخوردار است حال آنکه طبق برنامه هفتم توسعه، دولت مکلف شده میزان روزانه گاز در کشور را تا پایان سال ۱۴۰۸ به ۱۳۴۰ میلیون متر مکعب برساند که بخش اعظم این افزایش باید از پارس جنوبی باشد.
3- کشور قطر، شریک ایران در پارس جنوبی، از حدود ۳ سال پیش طرح های بزرگ و عظیمی را برای فشارافزایی برداشت گاز از پارس جنوبی آغاز کرد و قراردادهای بزرگی را با شرکت های صاحب نام مانند توتال فرانسه که فن آوری خوبی در این زمینه دارد به امضا رسانده و از حدود ۲ سال دیگر قطری ها نتایج این برنامه ریزی مهم خود را در پارس جنوبی خواهند دید.
طرح فشار افزایی میدان های گازی مستلزم سرمایه گذاری بالا، استفاده از فن آوری های بسیار پیشرفته در کنار ایجاد زیرساخت های بزرگ و پرهزینه شامل سکوهای دریایی ویژه و کمپرسورهای بسیار پیشرفته است. طبق برنامه ریزی شرکت ملی نفت ایران با توجه به عدم امکان حضور شرکت های صاحب نام و صاحب فن آوری خارجی در ایران به دلیل تحریم ها و نبود چشم انداز روشن در این زمینه ، تعلل و تاخیر در اجرای این طرح به صلاح کشور نیست و لازم است کشور هرچه سریعتر با استفاده از ظرفیت های داخلی کشور این طرح را اجرا کند. درسال گذشته قراردادی مقدماتی برای مطالعه و آمادگی اجرای این طرح میان شرکت ملی نفت ایران و شرکت های ایرانی امضا شد اما به دلایل مختلف این قرارداد ماهیت اجرایی پیدا نکرد.
4 - واقعیت این است که اجرای طرح فشارافزایی برداشت گاز از پارس جنوبی در سالهای اخیر به دلیل ضعف فن آوری و کمبود منابع مالی با تردیدهایی مواجه بوده است . این تردیدها همچنان وجود دارد اما صرف توجه به تردیدها و بی تفاوتی به موضوع، راه حل مبارزه با تشدید ناترازی انرژی در کشور نیست. ساختار انرژی کشور از ابتدا نادرست کار گذاشته شده است اما این مساله راهگشای حل مساله ای که از ۲ سال دیگر اثر خود را در اقتصاد و رفاه کشور نشان می دهد نیست. طرح فشار افزایی برداشت گاز از پارس جنوبی یک طرح استراتژیک و حیاتی برای ایران است و غفلت از آن هزینه های جبران ناپذیری را برای کشور به همراه دارد. نداشتن فن آوری و کمبود منابع مالی نباید مانع از آغاز اجرای این طرح شود چه اینکه وزارت نفت دولت چهاردهم هم نسبت به این مساله بی تفاوت نیست و امضای قراردادهای فشارافزایی نیز در این راستا می باشد.
5- اجرای قراردادهای فشارافزایی و موفقیت آن در ایجاد افزایش و ثبات در تولید گاز از پارس جنوبی مستلزم بسیج ظرفیت های فنی ، مهندسی و همچنین تجمیع و تامین منابع مالی مناسب است. این طرح در حدود ۲۰ میلیارد دلار پول برای به نتیجه رسیدن تا ۵ سال آینده نیاز دارد. این سرمایه گذاری به گفته نفت ارزش افزوده ای به میزان ۷۵۰ میلیارد دلار برای کشور در پی دارد.
بنابراین تعلل و تاخیر در این مهم اصلا روانیست و با عقل و منطق سازگار نمی باشد. راه حل منطقی این بود که شرکت های خارجی در این طرح حاضر می شدند و در قالب قرارداهای خاص منابع مالی آن را تامین می کردند. با توجه به تحریم ها ، تنها راه باقی مانده استفاده از منابع صندوق توسعه ملی است با توجه به فرایند سخت برداشت از صندوق، مسئولان ارشد کشور باید نسبت به تسهیل برداشت از منابع صندوق و هدایت آن به این طرح گام بلندی بردارند. مساله مهم دیگر در اجرای این طرح ضعف فن آوری است.
حضور شرکت های خارجی مانند توتال شاید این دغدغه را حل می کرد اما در حال حاضر با شرایط تحریمی شرکت هایی که به عنوان پیمانکار مسئولیت اجرای این طرح را بر عهده گرفته اند کار سختی برای دستیابی به فن آوری مورد نیاز و اجرای آن دارند. دستیابی به این فن آوری برای شرکت های ایرانی ممکن است با آزمون و خطا مواجه باشد اما در این زمینه حمایت دولت و مجموعه حاکمیت مورد نیاز است که با استفاده از تمام ظرفیت های علمی و فنی مهندسی داخللی و در مواردی جذب فن آوری هار خارجی ، مشکل فن آوری حل گردد.
بدون تردید رفع تحریم ها و استفاده از منابع مالی و مهمتر فن آوری خارجی باید همچنان در اولویت باشد. مساله این است که شرکت های ایرانی در مقوله فشار افزایی باید با توانمندی بالا و فن آوری های پیشرفته طرف قطری در این میدان مشترک رقابت کنند. حداقل انتظاری که در این زمینه وجود دارد این است که مجموعه حاکمیت نسبت به این طرح و چالشهای مالی و فنی آن حساسیت بالایی داشته و اجرای آن را در اولویت طرح های اقتصادی و امنیتی کشور قرار دهند و از هر گونه اقدام داخلی و خارجی برای حمایت از طرح و شرکت های فعال در آن دریغ نورزند. امنیت، آسایش و اقتدار اقتصادی آینده کشور در گرو این طرح استراتژیک است .