
نام ثمینه باغچهبان در این چند ماه زیاد به گوش میرسد. دختر جبار باغچهبان بنیانگذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز که تحت تاثیر پدر، عمر خود را صرف تحصیل و تدریس ناشنوایان و تالیف کتاب درسی برای دانشآموزان کرد. ثمینه باغچهبان ۹۶ ساله که دولت چهاردهم پنجشنبه، ۲۱ فروردین برای او بزرگداشت گرفتند، زندگی پرفراز و نشیبی داشته و دارد. زنی که تک تک ما دانشآموزان از دهه ۴۰ تا امروز مدیون تلاشهای او در تدوین کتابهای درسی هستیم.
ثمینه، از نسل زنان سختکوشی است که امید را علی رغم همه ناملایماتها و زخم خوردنها در خود زنده نگه داشته است، یک ایرانی واقعی که حتی در دهه ۹۰ زندگی، قلبش برای آموزش کودکان میتپد. او که در مدرسهای که پدرش برای ناشنوایان در تبریز و سپس شیراز راه انداخته بود، درس خوانده و در سال ۱۳۲۹ با استفاده از بورس به آمریکا رفت و در کالج لیندن وود در ایالت میسووری در زمینه آموزش و پرورش ناشنوایان به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۳۲ در مقطع کارشناسی ارشد آموزش و پرورش ناشنوایان از دانشگاه کلمبیا فارغالتحصیل شد و سپس در رشته گفتاردرمانی در همان دانشگاه به تحصیل ادامه داد.
پس از بازگشت از آمریکا برای تجدید نظر کتابهای درسی در جلسات دفتر کل امور ابتدایی با حضور عباس یمینی شریف و لیلی آهی و توران میرهادی حضور یافت. همچنین او در سال ۱۳۴۰ از طرف آموزش و پرورش، مسئول تشکیل کلاسهای کارآموزی و کارورزی آموزگاران کلاس اول در سطح کشور شد. ثمینه کتاب روش تدریس مخصوص سپاه دانش را بر اساس روش پدرش تهیه کرد که در افغانستان و تاجیکستان هم کاربرد داشت و به این ترتیب روش باغچهبان فراگیر شد.
پس از مرگ پدر او مسئولیت آموزشگاه باغچه بان و پس از آن ریاست آموزشگاه مدیریت فنی جمعیت کر و لالها را بر عهده گرفت. همچنین در ۱۳۵۰ مدیرعامل و مسئول برپایی سازمان ملی رفاه ناشنوایان و در ۱۳۴۵ مدیر امور بالینی و دوره تربیت متخصص شنوایی سنجی و رابط ناشنوایان در دانشگاه ملی شد و در سال ۱۳۴۱ در پی تأسیس شورای کتاب کودک، فعالیت خود را در آن جا آغاز کرد.
در سال ۱۹۷۷ از سوی Clarke School Fellowship For The Middle East USA یک بورس تحصیلی به نام ثمینه باغچهبان نام گذاری شد. او بعد از انقلاب تحت شرایطی که مورد دلخواهش نبود، به آمریکا رفت اما دهه هفتاد شمسی به ایران بازگشت و در تهران سکونت گزید. او علی رغم کهولت بیکار ننشست و دهها کتاب در حوزه کودکان تالیف کرد که مهمترین آن، «دس دسی باباش میاد»، «آهو شد و صحرا رفت» و «دویدم و دویدم» است.
ثمینه باغچهبان در مراسم بزرگذاشت خود گفته بود: « فکر نمیکردم دوباره به ایران بیایم. ایران عشق من است و هر روز من در وطنم برایم مثل بهشت است. وطن چیز دیگری است و شماها که در آن هستید، این را متوجه نمیشوید. این مملکت قدمت ۲۵۰۰ ساله دارد که باعث افتخار جهانیان است.»