یک ماهی باستانی عجیب سالهای زیادی موجب شگفتی و تعجب دانشمندان بوده و همچنان هست، چون بررسی جدید دو فسیل نشان داده که همه نظریههای مطرحشده تا به امروز درباره ماهیت این ماهی، احتمالاً اشتباه بودند. در مقالهی تازهای که هنوز به صورت رسمی منتشر نشده، محققان نتیجه گرفتهاند که موقعیت پِگاسوس وُلانس در درخت تبارشناختی نامشخص است، اما ایدههای جدیدی درباره جای قرار گرفتن آن در این درخت، از جمله نام جنس جدید پیشنهاد شده برای آن ارائه شده است.
بقایای فسیلی پگاسوس وُلانس از اوایل دوران اِئوسِن بولکا لاگِرستات در شمال ایتالیا به دست آمد که قدمت آن به حدود ۵۰ میلیون سال قبل میرسد. ما از قرن هجدهم دربارهی این موجود میدانیم و از آن زمان تاکنون در تلاش برای درک آن هستیم.
جیووانی سِرافینو وُلتا وقتی نام علمی Pegasus volans را برای این موجود انتخاب کرد، پیشنهاد کرد که شاید شکل لاروی یک شبپرهی دریایی موجود؛ یعنی پگاسوس وُلیتانس باشد. با این حال، همانطور که دونالد داوِن دیرینشناس از موزه ملی تاریخ طبیعی (MNHN) در پاریس گفته، به نظر نمیرسد این حدس درست باشد: «این دو گونه هیچ چیز مشترکی ندارند. من نمیدانم این مرد چه در سر داشته که این پیشنهاد را داده!»
سال ۲۰۱۴، تحقیقات بیشتر نشان داد که ممکن است بتوان این موجود را در دستهی دهانگردماهیسانان (لَمپریفورمها)، بهویژه تانیوسومی دراز قرار داد که شامل پاروماهیان، روبانماهیان و تاجماهیان میشود. با این حال، پیشچاپ نشان میدهد که به نظر نمیرسد این حدس هم توسط فسیلها پشتیبانی شود.
«پِگاسوس» وُلانس، MCSNV T. ۲۹۳، عکس کل نمونه
منبع اطلاعات ما از پی. وُلانس دو فسیل است: یکی در MNHN در پاریس و دیگری در موزهی تاریخ طبیعی مدنی (MCSNV) در وِرونای ایتالیا. آنها از نظر اندازه تقریباً یکسان هستند و با بدنهای روبانمانند و جمجمههای برآمده که شاید یک تاج جلویی را نمایش میداده، از نظر ریختشناسی بسیار مشابه توصیف میشوند.
مهمتر از همه، هر دوی آنها قسمت عقب ماهی را ندارند، بنابراین کشف یک فسیل جدید با کل بدن دستنخورده میتواند یک قطعه پازل حیاتی در تعیین هویت آن باشد، از جمله اینکه آیا لارو است یا نوجوان یا بالغ! گذشته از این، نمونههای زیادی از لاروهای عجیب و غریب موجود هستند که هیچ شباهتی به شکل بالغ خود ندارند.
آنچه ما از طرح بدن عجیب این موجود پیش رو داریم، تعیین چگونگی زندگی آن را دشوار میکند، اما با مقایسهی آن با گونههای موجود میتوانیم حدسهایی بزنیم. یک حدس با الهام از بالههای بلند آن اینست که این بالهها احتمالاً به استتار او کمک میکردند و تشخیص او را برای شکارچیان سختتر میکردند. حدس دیگر اینست که شاید آنها ویژگی حسی یا وسیلهای برای جذب طعمه بودند.
به نظر میرسد نام «شبپرهی دریایی» هم تناسب چندانی با این موجود نداشته باشد، اما در عوض ممکن است به خارریختان تعلق داشته باشد که شامل ماهیهای استخوانی میشود. داون و یکی از نویسندگان پیشچاپ، جورجیو کارنوال، نام جنس جایگزینی پیشنهاد کردهاند که برای یافتههای آنها مناسبتر است، نامی که طبق گزارشها از یک موسیقیدان الهام گرفته شده، اما تا زمان انتشار مقاله، این نام فاش نخواهد شد.
در حال حاضر، به نظر نمیرسد شواهد فسیلی کنونی آن را به هیچ ماهی بالغ یا لارو امروزی نسبت دهد، اما هر چه بیشتر مطالعه کنیم، بهتر میتوانیم نظریههای خوب و بد را تفکیک کنیم.
پیشچاپ این مقاله در bioRxiv در دسترس است.