در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن دوازدهم پیش از میلاد، پادشاهیها و ایالتشهرهای حوزه شرقی مدیترانه بر اثر یک سری حملات ویرانگر به نابودی کشانده شدند. افرادی که این حملات را رهبری میکردند مجموعهای از قبایل مختلف بودند که گاهی متحد بودند و گاهی به تنهایی کار میکردند. این قبایل بر اساس متون مصری که از آنها به عنوان «مردم فراتر از دریا» یاد کردند، به «مردم دریا» معروف شدند.
اما هویت و فرهنگ این مردم از بسیاری جهات مبهم باقی مانده است. خاستگاه این قبایل، جایی که پس از فروپاشی نظام برنز به آنجا مهاجرت کردند و شاید مهمتر از همه، نقشی که در آن فروپاشی داشتند، همگی موضوع بحثهای علمی است.
قبل از مردمان دریا: سیستم اواخر عصر برنز
مجموعهای از نامههای آمارنا، قرن چهاردهم قبل از میلاد، به خط اکدی-میخی (محل کشف: اِل آمارنا، مصر)
در اواخر عصر برنز (حدود ۱۵۵۰-۱۲۰۰ پ. م.) یک سیستم جغرافیاییسیاسی در شرق مدیترانه و خاور نزدیک شکل گرفت که محققان مدرن آن را «انجمن قدرتهای بزرگ» مینامند. ثابتترین اعضای انجمن مصر، هیتی، کاسیت بابل و آلیشیا (قبرس) بودند. میتانی یکی از اعضای اولیه بود که آشور جایگزین آن شد و آرزاوا نیز ممکن است عضو این انجمن بوده باشد. قدرتهای بزرگ با یکدیگر ازدواجهای دیپلماتیک، قراردادهای تجاری و اتحادهای نظامی ترتیب دادند. ایالتشهرهای کنعانی کوچکتر شام/سوریه-فلسطین اعضای تابع بودند و گاهی به عنوان گروههای نیابتی، به ویژه بین مصریها و هیتیها با هم میجنگیدند، اما در بیشتر موارد از درگیریهای عمده اجتناب میشد.
گلدان جنگجو از مایسینه، اوایل قرن ۱۲ قبل از میلاد
مکاتبات میان قدرتهای بزرگ در مجموعهای از الواح به خط اکدی-میخی معروف به نامههای آمارنا ثبت شده است. در نامهها به تفصیل توضیح داده شده که چگونه پادشاهان پادشاهیهای بزرگ از یکدیگر یکسان یاد میکردند، در حالی که با پادشاهان کنعانی به عنوان افراد پایینرتبه رفتار میشد. اسناد نشان میدهد چگونه مرزها کم و بیش از مصر به ایران و از دریای سیاه تا دریای سرخ برای تجارت باز بودند. پادشاهی الام و میسینیها نیز در این سیستم دخیل بودند، هرچند در نامههای آمارنا نامی از آنها برده نشده است. این سیستم صلح، ثبات و رفاه را برای میلیونها نفر به ارمغان آورد، اما به سرعت در اواخر قرن سیزدهم فروپاشید.
مردمان دریا چه کسانی بودند؟
دسته آینه عاج از قبرس، آلیشیا، ۱۲۵۰-۱۰۵۰ ق. م
پیش از بررسی دلایل فروپاشی سیستم عصر مفرغ، شناسایی افرادی که نقش عمدهای در این فروپاشی داشتند، مهم است: مردمان دریا. مردم دریا دو بار تلاش کردند به مصر حمله کنند، اما موفق نشدند، یک بار سال پنجم پادشاهی شاه مرنپتاه (حدود ۱۲۲۴-۱۲۰۴ قبل از میلاد) و یک بار سال هشتم حکومت رامسس سوم (۱۱۸۴-۱۱۵۳ قبل از میلاد). به گفته «ستون سنگی مرنپتاه»، دستکم پنج قبیله مردمان دریا به همراه متحدان لیبیایی خود به مصر یورش بردند:
«رئیس بدبخت و افتاده لیبی، میری، پسر دِد، با کمانکشهای خود بر کشور تِهِنو هجوم آورده. . . شِردِن، شِکِلِش، اِکوِش، لوکا، تِرِش، بهترین جنگجوها و هر مرد جنگجوی کشورش را گرفتند.»
این متن تعداد تلفات ۶۰۰۰ نفر لیبیایی و ۱۰۰۰ نفر از مردمان دریا را نیز فهرست کرده است. این متن نه تنها پنج قبیله مردمان دریا را نام برده، بلکه نشان میدهد آنها از نظر سیاسی به قدر کافی پیچیده بودند تا معاهده تشکیل دهند. اعتقاد بر این است که این قبایل در سراسر دریای مدیترانه از اروپا مستقیماً به لیبی رفتند و آنجا با تِهِنو (لیبیاییها) متحد شدند. برخی محققان اشاره کردند که این تلاش برای تهاجم تقریباً همزمان با نابودی تروا انجام شده است. محققان همچنین به شباهت نام اِکوِش با آخهایها اشاره کرده و احتمال میدهند این قبیله از غارتگران مسینی/آخهای تشکیل شده است.
نیمتنه گرانیتی رامسس سوم، مصری، ۱۱۸۷-۱۱۵۶ قبل از میلاد (سلسله بیستم پادشاهی جدید)
شواهد متنی تلاش برای تهاجم مردمان دریا در دوران حکومت رامسس سوم از ستون دوم معبد مدینه هابو آمده است. مانند تهاجم اول، ائتلافی از قبایل مردمان دریا به عنوان متحدان با لیبیاییها ذکر شده است. در بخشی از متن آمده که:
«آنها با آتشی که پیشاپیش آماده شده بود، به سوی مصر آمدند. پشتیبان اصلی آنها پِلِست، تِکِل، شِکِلِش، دِنیِن و وِشِش بودند، [این] سرزمینها متحد شدند و به اندازه دایره زمین صرف کردند. قلب آنها گرم و پر از نقشه است.»
به استثنای شِکِلِش، اینها همه قبایل تازه نامگذاری شده بودند که به مصر حمله کردند. ستون دوم هابو نیز از آن جهت اهمیت دارد که نقش برجستههای تصویری همراه متن را دارد. این نقشهای برجستهها خانوادهها و دامها را نشان میدهند که با ارتش مردمان دریا حرکت میکنند، به این معنا که مهاجرت بخشی از تهاجم بوده است.
وقتی تهاجم مردمان دریا سرانجام پایان یافت، مدیترانه و خاور نزدیک به شدت تغییر کرده بودند. متن هابو بیان میکند که مردمان دریا، پادشاهی هیتیها و همچنین شهرهای شام، کود، کارکمیش، آرواد و آلاسا را نابود کردند. افزون بر این، مردمان دریا قبرس و اوگاریت را ویران و بسیاری از شهرهای میسنی را غارت کردند. مردمان دریا به وضوح سلاحی بودند که سیستم عصر برنز را نابود کردند، اما بسیاری از محققان باور دارند که آنها فقط عاملی از یک فرآیند بسیار بزرگتر بودند.
فروپاشی عصر برنز و مردمان دریا
ظرف نقرهای نوشیدنی، هیتی، قرن ۱۴ تا ۱۳ قبل از میلاد
اگر مردمان دریا تنها بخشی از تصویر فروپاشی سیستم برنز پسین بودند، چه عوامل بالقوه دیگری در آن نقش داشتند؟ بسیاری از محققان به دنبال عوامل محیطی بودند تا توضیح دهند چگونه یک اثر دومینویی آغاز شد که قبیلهای را پس از قبیله دیگر از اروپا به خاور نزدیک سوق داد. برخی استدلال کردند یک سری زمینلرزههای قدرتمند آغازگر این روند بود، اما برخی دیگر موافق نیستند. کسانی که با فرضیه زلزله مخالفند، خاطرنشان میکنند که کمبود فناوری احتمالاً تأثیر زمینلرزهها، مانند آتشسوزیهای گسترده را کاهش داده است.
این به آن معنا نیست که زلزله هیچ اثری در فروپاشی نداشته، فقط اثرش حداقلی بوده است. خشکسالی که برخی شواهد متنی آن موجود است، یکی دیگر از عوامل محیطی بوده که احتمالاً نقش مهمتری در فروپاشی داشته است. هرودوت (I، ۹۴) نوشته که زمان سلطنت لیدیایی پادشاه آتیس عصر برنز، خشکسالی شدیدی در آناتولی رخ داد. متن پیشتر ذکرشده از حکومت مرنپتاه نیز اشاره کرده که چگونه او «غلات را در کشتیها برد تا سرزمین ختا را زنده نگه دارد». ختا اینجا شکل مصری نام پادشاهی هیتی است.
شاید خشکسالی سبب شده قبایل مردمان دریا برای جستجوی زمینهای حاصلخیزتر مهاجرت کنند، در حالی که شاید انفجار جمعیت در دریای اژه وضعیت را تشدید کرده باشد. برای مثال، مطالعات نشان داده که منطقه مِسنیا در اواخر قرن سیزدهم به اوج ۵۰۰۰۰ نفر رسیده است. کمبود زمین وقتی با شرایط خشکسالی همراه شده، سبب شده بسیاری از مردان جوان مسینی شانسشان را به عنوان جنگجو و غارتگر امتحان کنند. برخی از این مردان جوان اسلحههایشان را به سوی هموطنان مسینی نشانه گرفتند و برخی دیگر به شرق و جنوب سفر کردند.
با گسترش خشکسالی و افزایش جمعیت در سراسر دریای اژه و حملات مردمان دریا، سایر مردم نیز شروع به مهاجرت کردند. آرامیها، عبرانیان و کلدانیها این زمان از بیابانهای خاور نزدیک ظاهر شدند و فریجیهای هندواروپایی از اروپا به آناتولی سرازیر شدند. هیتیها و شهر پایتخت آنها هاتوشا بار عمده این حملات اولیه را متحمل شدند. اگرچه هیتیها یک جامعه رزمی سازمانیافته بودند، اما نتوانستند در برابر حملات ترکیبی مردمان فریجیه و دریا مقاومت کنند و همانطور که پیشتر ذکر شد، در نهایت سقوط کردند. وقتی هاتوشا و هیتیها سقوط کردند، مردمان دریا یک پیشروی باز و نسبتا آسان از طریق شام به مصر داشتند.
چه اتفاقی برای مردمان دریا افتاد؟
نقش برجسته سربازان آشوری که یک شهر را محاصره کردند، نئوآسوری، ۷۰۰-۶۹۵ پ. م.
پیامد آنی حملات مردمان دریا، نابودی امپراتوری هیتیها و محو دولتشهر اوگاریت بود. بزرگترین ذینفع این تغییر جغرافیاییسیاسی آشور بود که در نیمه نخست هزاره اول پیش از میلاد به قدرت برتر خاور نزدیک تبدیل شد. اما سرنوشت قبایل مردمان دریا چه شد؟ ترکیبی از متون مصری، باستانشناسی و زبانشناسی میتواند تاحدی به پاسخ این پرسش کمک کند.
یادآوری این نکته مهم است که مردمان دریا چندین قبیله مختلف بودند. در مورد ارتباط احتمالی اِکوِش-آخهای-مسینی پیشتر بحث شد، اما پیوندهای زبانشناختی- واژهشناختی را نیز میتوان از بسیاری از اقوام برداشت کرد. تِرِشها اغلب با توسکانی و اتروسکها مرتبط هستند. روشن نیست منشأ آنها همین بوده یا آنجا ساکن شده و نامشان را به این منطقه دادهاند. همچنین لازم به ذکر است که در اِنِئید ویرژیل، ترویها از ویرانی شهر خود گریختد تا در رم مستقر شوند. بسیاری از محققان مدرن نیز باور دارند که تیکرها و سِکِلِشها از سیسیل سرچشمه گرفته و سپس در شام ساکن شدند.
آلاباسترون اتروسکی اولیه، اتروسکی، ۶۰۰-۵۷۵ ق. م.
لوکا و دانونا احتمالاً از آناتولی سرچشمه گرفتهاند و زادگاه لوکا لیکیا است. دانوآنا احتمالاً مربوط به سرزمین دانونا بوده که در متون هیتی ذکر شده که منطقه آدانا در سِلیشا است. یک نظریه اینست که دانونا در شام ساکن شدند و به قبیله کتاب مقدسدان پیوستند یا به آن تبدیل شدند.
از میان تمام مردمان دریا، وِشِش و شِردِن/شاردانا بیشترین تأثیر را در مصر گذاشتند. خاستگاه جغرافیایی وِشیشها مبهم است، اما «پاپیروس هریس» که زمان حکومت رامسس سوم نوشته شده، اشاره کرده که آنها به عنوان اسیر در مصر ساکن شدند. اطلاعات بیشتری در مورد شِردِنها وجود دارد که زمان رامسس دوم (حکومت در حدود ۱۲۹۰-۱۲۲۴ قبل از میلاد) در نبرد کادِش (حدود ۱۲۸۵ ق. م) به عنوان مزدور خدمت میکردند. این احتمال وجود دارد که برخی از جنگجویان شِردِن مهارتهای خود را به صورت داوطلبانه در اختیار مصریها قرار دادند، در حالی که برخی دیگر تصمیم گرفتند با آنها مبارزه با آنها کنند. برخی اعضای شِردِن، مانند وِشِش نیز به اجبار در دلتای مصر مستقر شدند. اعتقاد بر اینست که نام «شاردانا» به زادگاه آنها ساردینیا اشاره دارد یا شاید جاییست که برخی پس از فروپاشی عصر برنز آنجا ساکن شدند.
کاشی فیانس یک پِلِست/رئیس فلسطینی، مصری، ۱۱۸۴-۱۱۵۳ ق. م (حکومت رامسس سوم) (سلسله بیستم پادشاهی جدید)