داستان خاندان مدیچی که از روستا آمدند و اروپا را متحول کردند: خطای تک تخصص بودن چیست؟!

بسیاری از محققان معتقدند که رنسانس، یعنی عصر تجدد اروپایی‌ها، از فلورانس زمان مدیچی آغاز شده است. تا پیش از آن اروپا زیر فشار حکومت‌های قرون وسطایی کلیساها خرد شده بود و علم فقط اجازه داشت که منطبق بر قوانین کلیسا باشد.

شناسه خبر: ۴۲۳۳۵۲
داستان خاندان مدیچی که از روستا آمدند و اروپا را متحول کردند: خطای تک تخصص بودن چیست؟!

در این مقاله که برگرفته از  کتاب برندباز  است می‌خوانیم که چرا امروزه نمی‌توانیم صرفا به تخصص خود اکتفا‌ کنیم در حالی‌که تا چندسال پیش این‌گونه نبوده است! ضمنا در ادامه به شما خواهیم گفت که بهترین روش‌های تخصصی شدن شامل چه مدل‌هایی خواهد بود.

در حدود سالهای 1300 میلادی خانواده‌ای کشاورز به نام  مدیچی  از منطقه‌ای روستایی وارد شهر فلورانس در ایتالیا شدند. آن‌ها سالهای سال به سختی کار کردند و توانستند از فرصت‌های به وجود آمده استفاده کرده تا برای خود اندوخته‌ای جمع‌آوری نمایند. بعدها بخشی از خاندان وارد شغل صرافی و بانکداری شده و طی یکی دو نسل به یکی از خانواده‌های موثر شهر فلورانس بدل گردیدند. آن‌ها دست از تلاش نکشیده و شروع به راه‌اندازی ساختار جدید در دولت‌شهر فلورانس کردند.

فقعغ

این خاندان با ایجاد فضای حمایتی و تشویقی در این شهر، شروع به جذب افرادی با استعداد و خلاق از سایر نقاط اروپا و حتی جهان کردند.

 اما اغلب این افراد جذب‌شده چه کسانی بودند؟نوابغ و هنرمندانی شامل نقاشان، مجسمه‌سازان، شعرا، مهندسان، پزشکان، ستاره‌شناسان، ریاضی‌دانان، ادبای علوم مختلف و .....

سالهای سال این روند ادامه پیدا کرد و شهر فلورانس تبدیل به معبدی برای این دسته از افراد شد، زیرا  محیطی ایجاد شده بود که این نخبگان ریاضیات، علوم تجربی و هنر عاشقش بودند. آنها از جزیره‌های تنهایی خود بیرون آمده و مشغول به تبادل دانش و آموخته‌های خود با سایرین شدند.

اما در همین زمان اتفاق بسیار عجیب‌تری نیز رخ داد: برخی از این علوم ظاهرا بی‌ربط، با هم ترکیب شده و خروجی‌های جدیدی سر از زمین فلورانس برآوردند!

یکی از این عجایب دوران،  لئوناردو داوینچی بود. مهندس، نقاش،  معمار، محقق، ریاضی‌دان، پزشک و ...

احتمالا همهء ما تا حدودی با آثار و اختراعات او آشنا هستیم، طرح هواپیماهای اولیه، اولین طرح‌های لباس غواصی، طرحی که بعدها تانک شد، زیردریایی، کیلومترشمار، ساعت و نقاشی‌های شام آخر، مونالیزا و  ... .

1997851_195

اما آیا تمام این‌ها صرفا نتیجه علم و عمل لئوناردو داوینچی بود؟ بررسی‌ها نشان داده است که خیر!

 

 علت، موضوعی بود که امروزه دانشمندان آن‌ را مدیچی افکتThe MEDICI effect  یا اثر مدیچی می‌نامند و لئوناردو داوینچی، دوناتلو، رافائل، میکل‌آنژ و سایرین را نتیجه این اثرات می‌دانند.

کاری که خاندان مدیچی انجام دادند ایجاد بستری برای رشد، پرورش و شاید مهم‌تر از همه ترکیب این علوم  و هنرها بود! آن‌ها زیرساخت‌هایی را به وجود آوردند که پزشکی و مهندسی با هم ترکیب شدند، نقاشی، شعر، مجسمه‌سازی و ریاضی با یکدیگر تجمیع شده تا خروجی‌های جدیدی داشته باشند.

بسیاری از محققان معتقدند که رنسانس، یعنی عصر تجدد اروپایی‌ها، از فلورانس زمان مدیچی آغاز شده است. تا پیش از آن اروپا زیر فشار حکومت‌های قرون وسطایی کلیساها خرد شده بود و علم فقط اجازه داشت که منطبق بر قوانین کلیسا باشد. اما این پرورش دانشمندان، برخورد و ترکیب این افراد و علوم بود که تحولی اساسی را در جهان آن روزگار و شاید این روزگار به وجود آورده است.

 ما امروز، این اسم را با نام  مدیچی افکت  می شناسیم که توسط فرانس یوهانسون در کتابی  با همین عنوان نوشته شده است.

 اما مدیچی افکت اولین نبوده و آخرین هم نیست.

  پیش از خاندان مدیچی و شهر فلورانس، شهرهای زیادی در دنیای اسلام مانند دمشق، بخارا، شیراز، اصفهان، قاهره، بغداد و ... همه و همه مراکز مدیچی افکت بوده‌اند و آن روزگاران دنیای علمی وقت را متحول کردند.

1997850_141

این روزها نیز در برخی نقاط دنیا این اتفاق می‌افتد که یکی از معروف‌ترین آن‌ها منطقه سیلیکون‌ولی کالیفرنیا در ایالات متحده است که اکنون مرکز حضور برندهای خلاق و قدرتمند جهانی مثل اپل، گوگل، اچ‌پی، اوراکل، اینتل، نت‌فلیکس، فیس‌بوک، مایکروسافت و ... است.

اما سایر نقاط دنیا هم بیکار ننشسته‌اند و با ایجاد مراکز رشد و فناوری، پردیس‌های استارتاپی و شهرهای جدید سعی در ایجاد این کار دارند که از قضا ما در ایران هم از آن‌ها بی‌بهره نیستیم.

 حال که تا این‌جا سخن گفتیم شاید برای برخی از مخاطبان این سوال پیش بیاید که مگر ما نباید متخصص باشیم و تخصص یعنی در یک رشته به منتهی‌الیه علم و تجربه دست پیدا کنیم؟

اصلا چه لزومی دارد که بخواهیم چندین علم را با هم ترکیب کنیم و آیا این کار نمی‌تواند به معنای همه کاره و هیچ‌کاره بودن باشد؟

 ما سالهای سال است که دیده‌ایم و شنیده‌ایم که متخصصان، موفق و چه‌بسا ثروتمند هستند! پس چرا باید به ترکیب علوم بها دهیم؟

واقعیت مهمی در همین باره وجود دارد که اگر ادامه این مقاله را بخوانید احتمالا بهتر با این موضوع ارتباط برقرار خواهید کرد.

اجداد ما نسل انسان‌های خردمند یا هوموساپینس‌ها هستند که از حدود دویست هزارسال پیش روی کره زمین مسلط شدند. آن‌ها ناچار به این بودند که خودشان ساختن نیزه‌های سنگی را فرا بگیرند، شکار کردن و ماهی‌گیری را بیاموزند، میوه‌ها و ریشه‌های خوراکی و سمی را از هم تشخیص دهند و کمی جلوتر خودشان حیوانات را رام و اهلی کنند و همچنین از خانواده‌ خودشان در برابر دشمنان طبیعی و سایر قبایل محافظت کنند و صدها کار دیگر این‌چنینی... .

اما در حدود هشت تا ده‌هزار سال پیش از این یا چیزی در همین حدود، کم‌کم اتفاق جدیدی شکل گرفت و آن‌هم تشکیل روستاها، شهرها و سپس تمدن‌های اولیه بود. دیگر لازم نبود که پدرجد ما همه‌ این کارها را خودش به تنهایی انجام دهد، بلکه برای محافظت از شهرها جنگاورانی شکل گرفتند، برای ساخت ابزار، آهنگرانی به وجود آمدند و به همین صورت افرادی برای ساخت خانه و تولید غذا مشغول به کار شدند و ادامه روند را که خودتان می‌دانید.

این روند سالهای سال ادامه داشت، یعنی یک فرد متخصص بنا به میزان اهمیت تخصص‌اش می‌توانست موفق‌تر و ثروتمندتر باشد، مثلا طبیبان یا پزشکان به دلیل این که مرگ و زندگی مردم در دست‌َشان بود از جایگاه اجتماعی بالاتر و بالطبع ثروت بیشتری برخوردار شدند که همین الان هم تا حدودی این موضوع در جهان و خصوصا در کشور ما صادق است، اما به ناگاه رخداد مهم و جدیدی رخ داد!

از حدود سال 2000 میلادی اتفاق متفاوتی در حال شکل‌گرفتن بود: "اینترنت و گسترش روزافزون آن" ؛ این موضوع باعث شد تا حاشیه‌ء امنی که پیش از این برای یک متخصص در یک منطقه‌ خاص وجود داشت از بین برود.

دیگر یک مدرس و متخصص موسیقی صرفا با رقبای همشهری‌اش در رقابت نیست بلکه با تمام کشور و شاید با تمام دنیا در رقابت است چون علاقه‌مندان به فراگیری موسیقی می‌توانند از طریق ارتباط ویدیویی و با کمک اینترنت توسط مربیانی خارج از شهر و کشور خود آموزش بگیرند!

همچنین مالک یک فروشگاه بزرگ که برای خودش در یک شهر یا منطقه‌ای خاص برند هم شده بود  اکنون با رقبایی قدرتمند در سطح جهانی وارد رقابتی تنگاتنگ شده بود. اکنون پزشکان با اپلیکیشن‌های پزشکی از راه دور، معلمان با آموزش‌های آنلاین و بسیار جدید، کارمندان حضوری با رقبای دورکار و  به همین صورت تقریبا تمام برندها، مشاغل و تخصص‌ها در معرض یک رقابت بسیار خردکننده و چه بسا خطرناک قرار گرفته‌اند!

حال ارتباط این دو موضوع با هم چیست؟

مدیچی افکت یعنی ترکیب علوم و کافی نبودن تخصص! درست این‌جاست که طرز تفکر مدیچی افکت می‌تواند به کمک انسان متخصص بیاید.

 یک برند شخصی، اکنون دیگر نباید صرفا به تک علمی که آموخته بسنده کند و حتما لازم است که شروع کند به فراگیری برخی از علوم، آموزش‌ها و کسب تجربه‌های جدید، چرا که در اوضاع کنونی شاید این مفری برای جلوگیری از خرد شدن یا نابودشدن برندش باشد.

یک مجموعه‌ فروشگاهی که خودش هم برند شده بود شاید تا چندسال پیش از این می‌توانست به دلیل موقعیت جغرافیایی، سرمایه زیاد و تنوع کالایی و خدماتی همچنان پرقدرت بتازد اما امروز دیگر از این خبرها نیست.

یک برند شخصی یا سازمانی، امروز علاوه بر داشتن تخصص و تجربهء کافی در زمینه‌ اصلی خودش باید از علومی مثل روان‌شناسی، طراحی، داستان‌گویی، معنا‌شناسی، بازی‌سازی یا gamification ،زبان بدن، سخنرانی و فن‌بیان و ... آگاه باشد. برخی از این‌ها اصولی هستند که سال‌ها پیش دنیل ‌پینک در کتاب "ذهن کامل نو"

 A whole new mind به آن‌ها پرداخته است.

1997852_248

همچنین یک علاقه‌مند به موفقیت باید برای برند شخصی یا تجاری خودش تریبونی قدرتمند و فرامنطقه‌ای بسازد، این تریبون می‌تواند وبسایت، وبلاگ، صفحات مجازی، نوشتن کتاب، سخنرانی عمومی، مصاحبه‌های رادیویی و تلویزیونی، ژورنال و ..... باشد.

اکنون چندین سال است که شرکت‌های تولیدی محصولات پر مصرف یا به اصطلاح( اف‌ام‌سی‌جی‌‌ها) از قبیل پراکتر اندگمبل مالک برندهایی مثل کرست، تاید، پمپرز، ژیلت، براون و .... و همچنین شرکت یونیلیور با بیش از 400 برند معروف در 190 کشور دنیا که روزانه به 2.5 میلیارد نفر محصول می‌فروشد مثل سیگنال، اکس، رکسونا، سیف و... به استخدام کارمندانی با توانایی هنری مثل نقاشی و شعر که به ظاهر با محصولات‌شان کاملا بی‌ربط هستند روی آورده‌اند!

سالها پیش از این، مردمان اندکی بودند که به طراحی داخلی منازل‌شان اهمیت می‌دادند و آن دسته هم احتمالا جزو اشراف و حکام بودند، اما امروزه این موضوع در سراسر دنیا از جمله ایران به یک موضوع فراگیر بدل شده است.

امروز یک پزشک متخصص بودن به تنهایی دردی از شما دوا نمی‌کند، پزشک متخصصی موفق است که بتواند در کنار تخصص پزشکی خودش با مراجعانش همدلی کند، داستان‌شنیدن و داستان‌گفتن بلد باشد و حتی مطب یا مرکز پزشکی خودش را به گونه‌ای طراحی کند که مراجعانش از حضور در آنجا لذت ببرند!

حال این موضوع را خودتان به سایر مشاغل و تخصص‌ها بسط و گسترش دهید.

شما دوست ندارید از یک فروشنده بد عنق، جدی و عصاقورت داده خرید کنید (متاسفانه هنوز درکشور ما درصد بالایی این‌گونه‌اند) وقتی که می‌توانید به راحتی چند کلیک، از سایتهایی خرید کنید که کالا را برای شما درب منزل فرستاده و سپس پولش را می‌گیرند! همین طور برای شما تا یک ماه گارانتی تعویض قائل هستند.

پس کار یک فروشنده‌ امروزی اگر که بخواهد یک برند موفق باشد بسیار سخت‌تر از چندسال پیش است. این خانم یا آقای فروشنده باید اولا متخصص محصولات و خدمات خودش باشد ثانیا یک مشاور عالی، یک متخصص زبان بدن، مسلط به سخن‌گویی و  همدل واقعی باشد. در ادامه حتی لازم است طراح چیدمان فروشگاهی، دارای پوشش حرفه‌ای و رایحه‌ خوش بدن و دهان، پیگیر خدمات پس از فروش و ... باشد تا بتواند با آن غول‌های اینترنتی رقابت کند.

بر خلاف تندروهایی که معتقدند همه چیز به زودی تماما اینترنتی، مرتبط با هوش مصنوعی، رباتی، از راه‌دور و .... می‌شود من با توجه به اطلاع از ساختارهای روانشناسی انسان‌ها و تیپ‌های شخصیتی معتقدم هنوز هم بخش بسیار بزرگی از ما علاقه ‌داریم که به صورت سنتی و لمسی کالا یا خدمات بخریم اما نه الزاما با سطح توقعات اندک پیشین!

پس یک برند شخصی که می‌تواند مدرس، پزشک، فروشنده، صنعت‌گر، وکیل، مشاور، مدیر سازمان، متخصص یک صنعت  و...... باشد باید که نگاهی کاملا جدی به سایر علوم و رسته‌ها داشته باشد و در برخی از مواقع شاید لازم باشد از اجداد 10.000سال پیش‌مان نیز درس گرفته و چیزهای بیشتری از تخصص‌مان را بیاموزیم.

  راهکار پیشنهادی برای این که دچار "خطای همه‌کاره هیچ‌کاره" نشویم

سه مدل پیشنهادی برای انجام این موضوع توسط کارشناسان پیشنهاد شده است

مدل اول که  T  نام دارد : یعنی شما درست به مانند خط عمودی حرف T انگلیسی در یک تخصص عمیق شده و به مانند خط افقی  تخصص‌های دیگری را به صورت سطحی کسب کنید .

مدل دوم  V    نام دارد : دوباره شکل حرف انگلیسی V را در نظر بگیرید. شاید درست‌تر این باشد که شما در یک رشته تخصصی عمیق کسب کرده باشید اما درست به مانند همین شکل وی کم کم در رشته‌ها و رسته‌هایی که می‌تواند به شما کمک کند تخصص‌هایی کمتر عمیق کسب کنید .

مدل سوم  W  است : این مدل دقیقا شباهت به همان مدل V  دارد با این تفاوت که شما دو تخصص عمیق کسب می‌کنید و در رسته‌ها و رشته‌های دیگری تخصص‌هایی کمتر عمیق اما نه سطحی کسب می‌کنید (این مدل مورد تایید و کامل تر و البته کمی سخت‌تر از مدل های قبلی است).

منبع : عصر ایران
نظرات
پربازدیدترین خبرها