هرچند براساس مستندات تاریخی سابقه ساخت قدیمیترین حصار و دروازه در تهران به سده دهم هجری بازمیگردد، اما پس از انقراض دولت صفویه و در روزگار افشاریه و زندیه، بهدلیل درگیریها و جنگهای متوالی توجهی به حصار و دروازههای این شهر نشد و آنها بهمرور رو به خرابی رفتند.
در دوره صفویان تهران ۵دروازه داشت و در دوره افغانها و سپس زمان سلطنت محمدشاه قاجار ۲ دروازه دیگر به شهر افزوده شد. ناصرالدینشاه از سال بیستم پادشاهی خود به فکر گسترش و توسعه شهر افتاد. برای اینکه شهر متر و معیار فراختری پیدا کند، نیاز بود که دروازههای پیشین که در عصر شاهطهماسب صفوی بنا شده بودند، از میان برداشته شوند. این عملیات با توجه به ارتفاع و استحکام دروازههای عصر صفوی مدت زیادی به طول انجامید. برای ساخت دروازههای جدید که تعداد آنها به ۱۲عدد میرسید، باید مقدار زیادی مصالح و خاک تامین میشد. در اطراف باروهای شهر خندقهایی حفر شده بود که شهر را در مقابل هجوم بیگانگان ایمن کند. زمانی که برج و باروی شاهطهماسبی خراب شد با خاک آن خندقهای اطراف شهر را پر کردند؛ اما برخی از خندقها مانند گود در اطراف پایتخت و درواقع خارج از سرحدات مرز آن باقی ماندند و بعدها گودهای تهران را تشکیل دادند. گود عربها در اطراف دروازهغار و گود زنبورکخانه در بازار از این گودهای بهجامانده هستند.
دروازههای تهران بعد از ساخت مزین به کاشیکاری و نقوشی از داستانهای شاهنامه فردوسی شدند. نام این دروازهها براساس محلی که در آن قرار داشتند گذاشته شد که این نامها عبارت بود از: دروازه گمرک، قزوین، شاهعبدالعظیم(ع)، بهجتآباد، دولاب، باغشاه، محمدیه، دوشانتپه، دولت، شمیران، خراسان و دروازه غار. شبها این دروازهها برای ایمنی شهر بسته میشدند و بازشدن آنها تنها مشروط به گفتن اسم شب بود که آن را همهروزه وزیر دربار معین میکرد و به رئیس قراولان شاهی اطلاع میداد. دروازههای تهران یکی پس از دیگری در گذر زمان فروریختند. شهر سالبهسال فراختر میشد و طول و عرض بیشتری پیدا میکرد. در زمان مشروطه این دروازهها کاربری خود را از دست دادند و دیگر رمز شب برای آنها تعیین نمیشد. کسی اقدامی برای مرمت بنای آنها نمیکرد و به همین دلیل در گذر سالها این مبادی ورودی پایتخت کمکم از بین رفتند.