راهنماتو - یلدا، از ریشه واژه سریانی به معنای زایش؛ جشنی بر آمده از تاریخ ایرانیان است. ایرانیان در طول تاریخ، بلند ترین شب سال را به فال نیک گرفته و به رغم سیاهی بلندبالای شب یلدا، به جشن و پایکوبی می پردازند.
به گزارش راهنماتو، پیدایش جشن شب یلدا به سالها پیش از میلاد مسیح باز می گردد. ایرانیان که تاریکی را عاملی اهریمنی قلمداد می کردند با فرارسیدن بلند ترین شب سال، با توسل به شادخواری، برافروختن آتش و پایکوبی به مقابله با اهریمن تاریکی می پرداختند. شب یلدا را شب میلاد خداوندگار خورشید و عدالت نیز قلمداد می کنند.
در این شب «میترا» که یکی از ایزدان هندوایرانی است به زمین بازگشته، ساعات روز را طولانی کرده و نویدبخش پیروزی روشنایی بر تاریکی می شود. با نگاهی گذرا به مفهوم شب یلدا می توان به شادخواری تاریخی ایرانیان پی برد. این شادخواری نماد اتحاد ایرانیان با یکدیگر در مقابله با اهریمن تاریکی است و امیدواری آنان را برای چیرگی بر زشتی ها نشان می دهد.
رد پای یلدا را می توان در آثار شعرا و نویسندگان ایرانی، چه در گذشته و چه امروز پیدا کرد. اکثریت قریب به اتفاق شعرای ایرانی لااقل برای یک بار هم که شده، یلدا را دستمایه مضمون پردازی های خود کرده اند و در اغلب مواقع نیز بلندای حزنآمیز یلدا را به تابش خورشید زندگی حواله کرده و با امیدواری از گذرابودن تاریکی ها سخن گفته اند.
در این میان اما نام دو تن از شاعران ایرانی، در طول سالیان، پیوند بیشتری با این جشن باستانی داشته است. تا به امروز شاعران پرآوازه بسیاری کبوتران نازکپر خیالشان را در آسمان غنی و فراخ ادبیات ایران به پرواز در آوردهاند؛ اما ما ایرانیان بنا به کدام دلیل در موسم جشن یلدا، حافظ و فردوسی را بر دیگر شاعران ترجیح می دهیم؟ پیوند حافظ و فردوسی با شب یلدا و سپس با فرهنگ ایرانیان تا چه حد عمیق است و کدام دلایل می توانند حضور پررنگ شاهنامه فردوسی و غزلیات حافظ را در جشن شب یلدا توضیح بدهند؟ در این مقاله از تاریخ، به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
چرا در جشن شب یلدا فال حافظ می گیریم؟
شفیعی کدکنی در کتاب «این کیمیای هستی» در مورد تفال به حافظ می گوید:
«میدان احتمالات شعر حافظ وسیع تر از دیگر شاعران است، به این خاطر با هیچ شاعر دیگری فال نمی گیرند. شعر حافظ میدان خلق احتمالات فراوان است و هر کس برداشتی باز از شعر او دارد.»
به راستی که با مداقه در اشعار حافظ می توان به تعینناپذیری و مرکزگریزی اشعار او پی برد. حافظ را شاعر ایهامات هنری می دانند. اشعار حافظ در لایه ای ظریف از ایهامات هنری پوشیده شده است و با وجود اینکه شاید در نخستین نگاه درک این ایهامات کمی سخت به نظر برسد، با اندکی بذل توجه، به پوشیدگی اشعار او در ایهام های فراوان پی خواهیم برد.
بسیاری حافظ را ورای عناوینی مانند «عارف»، «شاعر» و... می دانند. از نگاه بسیاری از اهالی فن، حافظ باگذر از این مراحل به مقام «رِندی» رسیده است و همین مسئله حافظ را به معنای حقیق کلمه از تمامی شاعران جهان جدا می کند. آوازه حافظ در غرب تا آنجا پیچیده است که بسیاری او را با ستارگان موسیقی و سینما مقایسه می کنند. به عنوان مثال گاردین در نوشتاری او را «بزرگتر از الویس» ستاره ی موسیقی راک قلمداد می کند. بیهوده نیست که نیچه، در شعری که خطاب به حافظ می نویسد او را معلم خود قلمداد می کند. در وصف رندانگی و هنر حافظ بسیار سخن گفته اند و همچنان کم گفته اند. از گوته و نیچه که حافظ را معلم خود می دانند تا دکتر پرویز ناتل خانلری که حافظ را بزرگترین شاعر تمام دوران ها و در سراسر جهان می داند. چنان که خواجه خود می فرماید:
بر سر تربت ما چون گذر همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
همین رندانگی حافظ است که اشعار او را به حالتی در آورده که هر خواننده ای به اقضای حال خود می تواند میوه ای از باغ همیشه بهار اشعار حافظ بچیند. حافظ برای هر قشری حرفی برای گفتن دارد.
چنان که کدکنی در کتاب این کیمیای هستی می گوید، با محدود کردن احتمالات شعر حافظ، خلاقیت را از بین خواهیم برد. ایرانیان در طول سالیان با تفال در اشعار حافظ، همگام و همراه با او فرهنگی نوین را رقم زده اند که بدون حضور حافظ این فرهنگ مرکزیت خود را از دست خواهد داد. حافظ، در فرهنگ ایرانی، تنها یک شاعر نیست. او رفته رفته و با شکافتن قلب تاریخ و رد شدن از گرد و غباری که سالیان بر چهره بسیاری می پاشد، به تصویری روشن و نمادین از فرهنگ ایران بدل شده است. به سختی می توان ایرانی را فرض کرد که نام حافظ بر تارک آن همچون نگینی ارزشمند نمی درخشد. گذر سالیان نه تنها چهره او را مکدر نکرده است بلکه پیوسته بر روشنایی سیمای فرهنگی حافظ می افزاید.
در پایان به بیتی از خواجه حافظ شیرازی اکتفا خواهیم کرد:
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی، بو که برآید
پیوند فردوسی بزرگ با شب یلدا چیست؟
در مورد حکیم ابوالقاسم فردوسی اما داستان کمی متفاوت است. با وجود اینکه تاریخ دقیقی از ورود اشعار فردوسی بزرگ به جشن شب یلدا در دست نیست، اما با توسل به علاقه ای که مردم در طول تاریخ به او نشان داده اند می توان نتیجه گرفت که او و اشعار او، هرگز از سمع و نظر ایرانیان به دور نبوده اند.
بیشتر بخوانید: فلسفه شب یلدا چیست و بر سر سفره چه می گذارند؟
پیوند فردوسی بزرگ با ملی گرایی ایرانیان از گذشته تا به امروز:
یک فرد ایرانی، در هرکجای جهان که باشد با شنیدن نام شاهنامه دچار غلیان احساسات ملی گرایانه خواهد شد. هیچ شاعری در پیوند ایرانیان با خویشتن حقیقیشان به منزلتی که فردوسی به آن دست یافته، نزدیک هم نخواهد شد. فردوسی، شناسنامه حماسه سرایی ایران است و یه جرئت می توان گفت که در تاریخ جهان نام او را تنها و تنها می توان در کنار هومر، حماسه سرای بزرگ یونانی قرار داد.
همانطور که همه ما می دانیم نقش فردوسی در حفظ و اشاعه زبان پارسی به هیچ عنوان قابل انکار نبوده و نیست و همین مسئله ارادت ایرانیان را به حکیم ابولقاسم فردوسی چندین برابر کرده است. فردوسی و اشعار او روح حماسی ایران را چنان متجلی کرده اند، که تا جهان جهان است و تا خورشید از فراز کوه ها طلوع می کند، کسی از به نیکی یاد کردن از او غفلت نخواهد ورزید.
افزایش ملی گرایی در جامعه امروز ایران (به شکل اخص):
ملی گرایی به عنوان پدیده ی فرهنگی ای که این روزها بیشتر از همیشه در حال رشد است، نقش فردوسی را _که نماینده ملی گرایی در فرهنگ ماست_ در جشن های باستانی ما پررنگ و پررنگ تر کرده است. ایرانیان به رسم ادب و احترام در جشن های ملی، نام این یگانه مرد را نیز زنده می دارند.
ارتباط داستان سرایی و حماسه سرایی با شب یلدا:
همان طور که گفتیم، شب، از دیرباز برای ایرانیان نشانه ای از اهریمن بوده است. توسل به حماسه های ایرانی می تواند گزینه مناسبی برای تقویت روحیه ملی و در عین حال بهبود روحیه برای مقابله با اهریمن باشد. با وجود این چه کسی بهتر از فردوسی و چه کتابی بهتر از شاهنامه او می تواند یادآور پیروزی ها و دلاوری های ایرانیان در برابر مشکلات باشد؟
سرگرمکننده بودن شاهنامه:
شاهنامه گذشته از تمام موارد بالا، متضمن داستان هایی به شدت سرگرم کننده و زیبا است. خواندن این داستان ها و تورق در این اثر ادبی یگانه، می تواند برای هر انسانی مفرح و سرور آمیز باشد.
سخن آخر:
حضور پررنگ حافظ و فردوسی در جشن های ملی ایرانیان دلایل بسیار متعددی دارد که برخی از آنها اشاره شد. طبیعی است که این دلایل به تنهایی نمی توانند آیینه ای تمام نما از این پدیده عمیق فرهنگی باشند. نظر شما چیست؟ شما چه دلایلی را می توانید نام ببرید؟
نویسنده: مهدی دهقان