این اورانگوتان چاق به عنوان یک حیوان خانگی عجیبوغریب در آفریقای جنوبی نگهداری میشد و خانوادهاش به او انواع شیرینیها را میدادند.
اوشین به راحتی میتوانست در لحظه به خواستههایش برسد؛ کافی بود که یک بار فوت کند یا دست بزند تا بشقابی پر از ژله برایش بیاورند که گاهی با مارشمالو هم همراه بود.
اوشین به مدت ۱۳ سال در خانهای در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی زندگی کرد و با او درست مانند یک انسان رفتار میشد.
اوشین نیازی نداشت که مانند نیاکانش از درختان بالا برود یا به دنبال غذا بگردد. او به راحتی در خانه نشسته و خانوادهاش او را لوس و نازپرورده بار آورده بودند.
اگرچه اوشین از سوی صاحبانش محبت زیادی را دریافت میکرد، اما خوردن مداوم شیرینی و غذاهای فرآوریشده باعث شد که او چنان چاق شود که دیگر نتواند حتی روی دستهایش حرکت کند.
با کاهش تحرک اوشین، مشکلات دیگری هم ظاهر شدند؛ از جمله احتمال ابتلا به دیابت، فشار خون و کلسترول بالا، بیماری قلبی و کاهش امید به زندگی.
اوشین با وجود قد کوتاه ۱.۰۷ متریاش، به وزن باور نکردنی ۹۵ کیلوگرم رسیده بود.
در نهایت، اوشین را با هواپیما به مرکز نجات میمونها در لندن فرستادند. وقتی که اوشین در سال ۲۰۱۰ به این مرکز رسید، تحت یک رژیم غذایی و برنامه تمرینی سخت قرار گرفت تا وزنش را کم کند.
اوشین در کودکی به عنوان یک حیوان خانگی به زوجی در اندونزی فروخته شد؛ کشوری که در آن نگهداری از حیوانات خانگی عجیب رایج است، هرچند اورانگوتانها جزء گونههای در معرض خطر انقراض هستند.
وقتی فرزندان این زوج از خانه رفتند، اوشین نقش فرزندانشان را برایشان ایفا کرد و تمام زندگی آنها شد.
او با این زوج در خانه زندگی میکرد و حتی پوشک و لباسهای بچگانه میپوشید.
وقتی این زوج به آفریقای جنوبی مهاجرت کردند، اصلاً تردیدی نداشتند که اوشین را هم با خود ببرند.
اما با رشد اوشین، او به تدریج بیشتر شبیه به یک اورانگوتان شد تا یک کودک.
اوشین به مرور خیلی بزرگ، دستوپا چلفتی و پرخاشگر شد. به همین خاطر او را به یک خانه مخصوص در حیاط منتقل کردند.
این زوج پس از مدتی متوجه شدند که زندگی اوشین به این شکل صحیح نیست و با مرکز نجات میمونها تماس گرفتند؛ یک مرکز بینالمللی که تاکنون بیش از ۲۳۰ نخستیسان از سراسر جهان را نجات داده است.
دکتر آلیسون کرونین، مدیر مرکز نجات میمونها در مصاحبهای گفت:
وقتی اوشین اینجا رسید، کاملاً به بچهای لوس و خودخواه تبدیل شده بود که به هر چه که میخواست، میرسید.
اما صاحبان او هرگز از روی بدخواهی یا بیتوجهی این کار را نکردند.
آنها اوشین را دوست داشتند و از خوشحال کردنش لذت میبردند. او به طور مداوم غذای ناسالم نمیخورد.
اوشین روزانه سهمیهای از میوهها، سبزیجات و گاهی سینه مرغ پخته دریافت میکرد که بسیار شبیه به رژیم غذایی اورانگوتانها در طبیعت بود.
اما صاحبانش دوست داشتند که گاهی به او خوراکیهای دیگری هم بدهند و اوشین علاقه خاصی به ژله، شیرینی و مارشمالو پیدا کرده بود.
اوشین در محوطهای در باغ پشتی خانهشان زندگی میکرد. با اینکه فضای محوطه کافی بود، اما او جایی برای تاب خوردن یا بالا رفتن نداشت و همین باعث شد که نتواند کالریهای اضافی را بسوزاند.
به گفته دکتر کرونین، اوشین در تمام طول روز هیچ کاری به جز نشستن و خوردن نداشت.
زمانی که مرکز نجات میمونها در انگلستان اوشین را پذیرفت، او در ابتدا نمیتوانست که به سایر اورانگوتانها عادت کند.
این تغییر برای اوشین بسیار ترسناک بود و مدتی طول کشید تا بتواند با شرایط کنار بیاید.
تغییر همیشه سخت است و باید به خاطر داشت که اوشین یک اورانگوتان بالغ است.
با وجود نگرانیها، اوشین به خوبی با شرایط جدیدش سازگار شد و نشان داد که همچنان غرایز طبیعی اورانگوتانها را دارد.
همچنین او به رژیم غذایی جدید خود عادت کرده و حالا عاشق خربزه شده است!