نگاهی متفاوت به انیمیشن Inside Out ۲

اینساید اوت ۲؛ آیا واقعا با بالا رفتن سن «شادی» ما هم کم‌تر می‌شود؟

در این مقاله درستی دیالوگی در انیمیشن اینساید اوت ۲ را بررسی کرده‌ایم. آیا حقیقتاً با بزرگ‌تر شدن‌مان شادی کمتر می‌شود؟ پژوهش‌های علمی نظرات جالبی در این زمینه ارائه کرده‌اند. با راهنماتو همراه باشید.

شناسه خبر: ۴۱۴۱۹۵
اینساید اوت ۲؛ آیا واقعا با بالا رفتن سن «شادی» ما هم کم‌تر می‌شود؟

راهنماتو-امسال انیمیشن اینساید اوت 2 ( Inside Out 2)  به نمایش درآمد اما برخلاف قسمت اول کم‌تر درباره شخصیت «شادی» و بیش‌تر درباره احساسات جدیدی مثل «اضطراب» و «شرم» و «حسادت» بود که با ورود رایلی به دوره پرتلاطم نوجوانی ظاهر شدند. همانطور که رایلی همه این احساسات را حس می‌کند، شادی به کناری می‌رود تا جا برای خشم دوران نوجوانی باز شود.

به گزارش راهنماتو، این انیمیشن یک دیالوگ محوری دارد که شادی آن را با احساس غم می‌گوید:

«فکر می‌کنم این اتفاقی که وقتی بزرگ می‌شی میفته، شادی رو کم‌تر احساس می‌کنی.»

اما آیا آدم‌ها حقیقتاً وقتی بزرگ‌تر می‌شوند، شادی را کم‌تر در زندگی تجربه می‌کنند؟ شاید اولین پاسخ غریزی «بله» است. کافی است یک عصر تابستانی سری به پارک بزنیم و ببینیم که بچه‌ها چطور فارغ از اندیشه امروز و فردا تاب می‌خورند. یا چطور در کنار دریا از پریدن در چاله‌های آب لذت می‌برند و چطور خودشان را غرق در ماسه و شن می‌کنند. در این مواقع شاید از ذهن خیلی‌هایمان عبور کرده که «کاش من هم می‌توانستم مثل بچه‌ها از این فعالیت‌های فصلی معمول تا این حد هیجان‌زده شوم.»

اما، خوشبختانه، پاسخ غریزی همیشه درست‌ترین پاسخ نیست.

دانشمندان درباره تغییرات شادی یا آنچه «رفاه ذهنی» می‌نامند، تحقیقات پردامنه‌ای کرده‌اند. رفاه ذهنی، شادی را هم در بر می‌گیرد، اما فراتر از احساس لحظه‌ای است و ثبات بیش‌تری را شامل می‌شود. نظریه‌های متفاوتی درباره اتفاقی که با بزرگ شدنِ ما برای شادی‌مان میفتد، انجام گرفته است.

برخی نظریه‌ها می‌گویند که بیش‌تر به شخصیت مرتبط است و آدم‌های شاد تمام طول زندگی‌شان شاد می‌مانند، همانطور که آدم‌های افسرده، تمام طول زندگی چنین وضعیتی دارند. برخی باور دارند که هر چه بزرگ‌تر می‌شویم، شادی‌مان بیش‌تر می‌شود. مثلا، پژوهشگر معروفی به نام لارا کارستنسن، پیشنهاد داده است که هر چه بزرگ‌تر می‌شویم، بیش‌تر انگیزه پیدا می‌کنیم که برای رویدادهای زندگی معنا پیدا کنیم و قبل از آنکه بمیریم تا می‌توانیم شادی را تجربه کنیم. بخش محوری این دیدگاه آن است که ما، به عنوان نوع بشر و انسان، به شدت نسبت به زمان و این عقیده که «زمان دارد تمام می‌شود»، آگاه هستیم که ممکن است نیروی محرکی باشد که باعث می‌شود در زندگی‌مان به دنبال چیزهایی باشیم که ما را خوشحال‌تر می‌کنند.

کارستنسن و همکارانش، در حمایت از این عقیده، دریافته‌اند که بزرگسالان در سنین بالاتر بیش‌تر از آینده نگران زمان حال هستند و اینکه، به رغم باورهای رایج، کم‌تر محتمل است که به جای زیستن در لحظه حال در گذشته زندگی کنند. آن‌ها به طور کلی با آدم‌های کم‌تری معاشرت می‌کنند و باتری اجتماعی‌شان را برای آدم‌هایی نگه می‌دارند که بیش‌تر از همه می‌شناسند و به آن‌ها عشق می‌ورزند (کارستنسن و دیگران، 1999).

با اینکه این نظریه به نظر با عقل جور درمی‌آید، پژوهشگران گفته‌اند که ممکن است ساده‌سازی زیاد‌ از حد باشد و اینکه تغییرات در شادی و رفاه ذهنی ممکن است الگوهای پیچیده‌تری از تغییر را بازتاب دهد.

مثلا، برخی پژوهش‌ها گزارش داده‌اند که با بزرگ‌تر شدن بچه‌ها، شادی کاهش پیدا می‌کند و سپس دوباره وقتی بزرگسالان سن‌شان از حدی بیش‌تر می‌شود، شادی افزایش پیدا می‌کند.

photo_2024-09-09_05-50-22

مطالعه‌ای که روی 500000آمریکایی و اروپایی انجام شد، از دهه 1970 تا اوایل 2000، به شادی و رفاه افراد توجه کرد و گزارش کرد که رفاه از کودکی تا بزرگسالی کاهش پیدا می‌کند، در میان‌سالی به ته می‌رسد و جایی از اواسط 40سالگی تا زمان پیری دوباره رو به افزایش می‌رود (بلانچ‌فلاور و اوزوالد، 2008).

یک فرا-تحلیل که اخیراً روی 400مطالعه انجام شده است، الگویی مشابه اما قدری پیچیده‌تر را نشان می‌دهد. در این نمونه، رضایت از زندگی در نوجوانی کاهش یافت (بین 9 تا 16سالگی)، سپس تا سن 70سالگی افزایش یافت و فقط بین 40 تا 50سالگی قدری رو به کاهش گذاشت (باکر و دیگران، 2023).

این مطالعه و مطالعات دیگر گزارش کردند که بعد از 70سالگی، رفاه دوباره کاهش پیدا کرد که به چندین عامل بستگی داشت. مثلا، در مطالعه‌ای که روی تقریباً 2000مرد در یک بازه زمانی 22ساله انجام شد، پژوهشگران گزارش کردند که رضایت از زندگی در سن 65سالگی به اوج رسید و سپس با نزدیک‌تر شدن افراد به زمان مرگ، کاهش یافت. عوامل دیگری که روی شادی در این سنین اثر می‌گذارند وضعیت تأهل افراد و سلامتی جسمی آن‌هاست که نشان می‌دهد نکات دیگری نیز، مثل ویژگی‌های شخصیتی، تغییرات بزرگ زندگی، جنسیت و موقعیت اجتماعی-اقتصادی افراد، باید مورد توجه قرار بگیرد (اسپیرو و دیگران، 2005).

سخن آخر

رویهم رفته، با اینکه این تحقیقات قدری نتایج آمیخته دارند، دو چیز واضح است:

ممکن است در برخی موارد با گذر زمان واقعاً شادی کم‌تری تجربه کنیم، اما در بدترین حالت، شاد دوباره در حوالی میان‌سالی، باز می‌گردد و دوباره افزایش پیدا می‌کند.

اگر خوب فکر کنید برایتان معنادار می‌شود: ما بخشی از شادی‌‌ای که در دوران کودکی تجربه کردیم را با بزرگ‌تر شدن، به خصوص وقتی در میانه جوانی مشغول ثبات شغلی، تشکیل خانواده و پرداخت قسط و قرض بودیم، از دست دادیم. اما شادی دوباره برای بسیاری از مردم باز می‌گردد.

به میانسالان اطراف‌تان توجه کنید. آیا متوجه می‌شوید که زندگی‌شان پرشورتر شده است؟ به نظر می‌رسد در میانسالی، احساسات ناامنی جوانی، فرو می‌ریزد و افراد با هستی‌شان راحت هستند. برخی ازدواج کرده‌اند و بچه‌هایشان را بزرگ کرده‌اند و حالا شاید استقلال آن‌ها هستند. برخی شغل‌هایشان به ثبات رسیده، برنامه منظم روزمره‌شان را دارند و دوستانی قدیمی دارند که می‌توانند با هم وقت بگذرانند.

پس همه‌مان می‌توانیم امیدوار باشیم که جایی  از بزرگسالی شادی دوباره برگردد!  

 

نظرات
پربازدیدترین خبرها