راهنماتو-همه ما احتمالاً جایی در زندگی احساس کردهایم که کشش فیزیکی خاصی به کسی داریم؛ همان عبارتی که از آن با عنوان شیمی رابطه نام برده میشود. اما آیا درباره هماهنگی فیزیکی (جنسی) نیز چیزی شنیدهاید؟ شاید تا به حال عاشق شده باشید، اما آیا این عشق، «عشقی تبلوریافته» بود؟ بعد از آنکه رابطهتان جلوتر رفت، این عشق تبدیل به چه نوع رابطهای شد؟
به گزارش راهنماتو، عشق شما از هر نوع و شکلی بوده باشد، دکتر سارا ناصرزاده، مشابه آن را دیده است. ناصرزاده که اکنون در لسآنجلس ساکن است، دکترای روانشناسی اجتماعی دارد و روی روابط جنسی و رابطه متمرکز است. او بیش از دو دهه است که با زوجها از 40کشور جهان کار کرده و به نظر میرسد که کنجکاو است بداند که چه عاملی در میان زوجها شعله عشق را ایجاد میکند.
ناصرزاده تاکنون سه کتاب نوشته که آخرین مورد کتابی با عنوان «طراحی عشق: 6ماده لازم برای درست کردن عشقی ابدی» است. میخواهیم از او بپرسیم که شایعترین نوع زوجها چه زوجهایی هستند و این عواملی که او میگوید باعث ابدی شدن عشق میشوند، چه هستند؟
شما نوشتهاید که بسیاری از ما در طی دوران رشدمان یاد گرفتهایم باور کنیم عشق واقعی یعنی پیدا کردن نیمه گمشدهمان. اما نظرتان این است که چنین مفهومی غلط است. چرا غلط است؟
ناصرزاده: بگذارید مثالی بزنم. مراجع خانمی داشتم که هم خیلی موفق بود، هم خیلی جذاب و همهچیز تمام بود. یک گردنبند داشت که آویز آن سوراخ قفل بود. وقتی از او پرسیدم هدفش از این سوراخ قفل به عنوان گردنبند چه بوده، گفت که میخواهد کلید این قفل را پیدا کند.
باید وقتی این را گفت قیافه من را میدیدید. اگر شما فکر میکنید که در دنیایی به این بزرگی فقط یک نفر وجود دارد که کلید قلب شما را در اختیار دارد، دارید خودتان را از گزینههای بیشمار محروم میکنید. اما بسیاری از آدمها، از جمله خودم، طوری تربیت شدیم که به چنین چیزی باور پیدا کردهایم. زیرا روایتی که اطراف عشق وجود دارد، میگوید که نیاز به نیمهای داریم که ما را «کامل کند.»
«عشق تبلوریافته» در کتاب شما به چه نوع عشقی ارجاع میدهد؟
ناصرزاده: عشق تبلوریافته مدل جدیدی از عشق است که من بعد از 10سال مطالعه و تحقیق به آن رسیدم. این عشق، نیازمند مواد خاصی است تا بتواند ظاهر شود. اگر به عشق تبلوریافته به مثابه سنگ آتشزنه و تکهای چوب فکر کنید، این دو اگر به هم برسند، ما شعلهای زیبا خواهیم داشت. تا زمانیکه مواد لازمی که این آتش را ایجاد کردند، وجود داشته باشد، این شعله به زیبایی میسوزد و گرمایی که می خواهیم را به ما می بخشد. اما اگر یکی از این عوامل یا همان مواد لازم را حذف کنید، آتش از بین میرود.
این مواد لازم چیستند؟
ناصرزاده: 6ماده لازم برای عشق تبلوریافته نیاز داریم: جذابیت و کشش دو طرفه فیزیکی، اعتماد، احترام، شفقت، دیدگاه مشترک و رفتار صمیمی (محبتآمیز). در مورد جذابیت به صفاتی که درباره خودتان دوست دارید و آدمهایی که دوست دارید در اطرافشان باشید، فکر کنید. جذابیت میتواند اجتماعی، فیزیکی و مالی باشد – این شما هستید که تعیین میکنید جذابیت در چیست.
احترام، شیوهای است که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند و شیوهای که خودتان دوست دارید با دیگران رفتار کنید. وقتی شخصی به من میگوید که احترام لازم را از شریک زندگیام نمیبینیم، اولین چیزی که از او میپرسم این است که «آیا خودت را آدم محترمی میدانی؟» احترام به معنای واقعی کلمه یعنی بارها و بارها دیدن و الویت قرار دادن چیزهایی که از نظر فرد مقابل اهمیت دارد و در گذر زمان الویت دادن به چیزهایی که برای خودمان اهمیت دارد.
در مورد اعتماد دو عامل از همه مهمترند. اولی، تداوم و دومی قابلیت اطمینان است. اعتماد شامل اعتماد مالی، اجتماعی و وفاداری است. اگر در لحظاتی که با هم صمیمی هستیم رازم را با تو در میان بگذارم آیا بعداً آن را با حلقه اجتماعی دوستان یا والدینات در میان میگذاری؟ این موارد، عوامل تشکیلدهنده احترام و همینطور دلسوزی یا شقفت هستند که زمانی است که شما بدون آنکه خودتان را در مرکز امور ببینید، در کنار دیگری قرار میگیرید.
یک ماده لازم دیگر برای عشق تبلوریافته دیدگاه مشترک است. دیدگاه مشترک یعنی حتی زمانی که دوست ندارید، متعهدانه رفتار کنید. تعهد داشتن به چیزها آسان است، اما آیا وقتی از شریک عاطفیات عصبانی هستی هم میتوانی به او متعهد بمانی؟
و آخری که به اندازه قبلیها مهم است، رفتار صمیمانه است. یعنی ملایمتی که از طریق لمس، واژگان یا هر دو به دیگری انتقال میدهیم. به دیگری حق بدهیم که شک کند و کاری کنیم که خودش را خیلی خاص ببینید. همه اینها مواد تشکیلدهنده رفتار عاشقانه هستند که صرفاً زمانی با دیگران به اشتراک میگذارید که در رابطه عاشقانه باشید.
یکی از بخشهای کتاب شما درباره «پیکربندی عشق» است و اینکه گفتهاید هر زوجی در قالب یکی از انواع «پیکربندیها» قرار میگیرد. مثلاً درباره «زوج امروزی» صحبت میکنید که اغلب زوجها در این دسته قرار میگیرند.
ناصرزاده: وقتی پیکربندیهای مختلف را انتخاب میکنیم، در واقع انتخاب میکنیم که اولویتهایمان چگونه به نظر برسند، درست است؟ منابع، طبق تعریفی که من از آنها دارم، شامل زمان، انرژی، توجه و پول هستند. در مورد زوجهای امروزی، آنها بخشهایی از خودشان را حفظ میکنند و یک فضای مشترک بین خودشان دارند، اما خیلی احساس نمیکنند که به عنوان یک واحد جداگانه زوجیتی بینشان وجود دارد.
این نوع روابط، وقتی که مرزها در مورد تناسب قدرت، تخصیص منابع یا تقسیم وظیفه مبهم میشود، به خصوص اگر بچهای هم وجود داشته باشد، مملو از مذاکرات است. آنها باورشان تقسیم 50-50در مورد هر چیزی است. تمرکز آنها حفظ تعادل و عادلانه رفتار کردن در قبال منابعی است که با خودشان به رابطه میآورند. اکثر دعواهایی که هنگام کار کردن با زوجهای امروزی میشنوم مربوط به رعایت عدالت و انصاف در رابطه است.
منظورتان از زوجهای «پسمانده» چیست؟
ناصرزاده: زوجهای پسمانده هم خیلی تعدادشان زیاد است. اتفاقی که بین آنها رخ میدهد آن است که سعی میکنند منابع را به تنهایی مدیریت کنند و آنچه باقی میماند صرف فضای رابطه میشود. این زوجها فردیت خودشان را، گاهی با انتخاب خودشان و گاهی به خاطر مطالبات، به رابطه ترجیح میدهند. آنها رابطه را به مثابه موجودیتی جدا از خودشان میبینند اما آن را به یکی از موارد فهرست کارهای روزمرهشان تقلیل میدهند.
منظورتان از زوجهای غوطهور چیست؟
در این نوع از زوجها، شرکا سطوحی پایین از استقلال را نشان میدهند و خودشان را به مثابه نیمه دیگری هویتیابی میکنند. آنها حس خویشتنشان بسیار پایین است، نمیتوانند مرزهای مشخص داشته باشند یا مرزهایشان را حفظ کنند و خطر وابستگی زیاد یکطرفه در طی زمان در بین آنها وجود دارد.
متأسفانه زوجهای غوطهور در میان بیشتر آدمها در جهان، زوجهای ایدئال شناخته میشوند. پس وقتی کسی به من مراجعه میکند و میگوید که «نمیتوانم بدون او زندگی کنم»، من جملهاش را اینطور به پایان میبرم: فکر میکنی آنقدر عاشق هستی که نمیتوانی بدون دیگری نفس بکشی. تجربه چنین عشقی میتواند زیبا باشد. اما، اگر در این نقطه بمانید، محکوم به فنا شدن هستید زیرا چنان در عشق او ذوب شدهاید که تصوری از فردیت خودتان ندارید. این شکل از عشق میتواند احساس خفگی ایجاد کند.
پیکربندی ایدئال عشق – عشق تبلوریافته- چه شکلی است؟
ناصرزاده: این نوع زوجها، موجودیتهای مستقلی در یک شراکت وابسته به هم با مرزهای واضح و سالم هستند. آنها با هم پیوندی قوی دارند اما همزمان رابطه را یک موجودیت مجزا میبینند که در آن هر کدامشان یکی از شرکا است. این رابطه بر مبنای تساوی است: افراد بده و بستان دارند. هر 6ماده لازم عشق تبلوریافته در این نوع رابطه حاضر است و درنتیجه عشق متبلور میشود.
از کجا بدانیم که در موقعیت عشق تبلوریافته هستیم؟
ناصرزاده: اگر صبحها از خواب بیدار میشوید بدون آنکه ذهنتان مشغول رابطهتان باشد. اگر آرامش ذهنی دارید. آرامش قلبی دارید. آنوقت است که میدانید در بافت عشق تبلوریافته هستید. کارهای خاصی هست که زوجها باید هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال انجام بدهند تا مطمئن باشند که در موقعیت عشق تبلوریافته باقی میمانند.
در کتابتان ابزار زیادی برای زوجها دارید که بتوانند پیکربندی عشق تبلوریافته را حفظ کنند. برخی از این تمرینها چیستند؟
ناصرزاده: یکی از آنها چک روزانه است. من اسمش را «آی و وای» گذاشتهام. زوجها هر روز از هم سراغ میگیرند و اول یک «آی» را با هم در میان میگذارند. آی همان چیزی است که آن روز روی قلبشان سنگینی میکند. بعد یک «وای» را با هم در میان میگذارند که چیزی است که لبخند به چهرهشان میآورد. هر چیزی، حتی کلیپ خندهداری که اخیراً در اینستاگرام دیدهاید، میتوانید در این گروه جای بگیرد.
اولین دلیلی که منجر به جدایی زوجین از هم میشود، خیانت یکی به دیگری نیست. بلکه انفصال زوجین است. برای همین تمرین روزمره اهمیت دارد.
در آخر، فرق بین کشش فیزیکی یا همان شیمی بدن با هماهنگی فیزیکی که در کتابتان به آن اشاره کردید چیست؟
ناصرزاده: شیمی بدن یا احساس کشش فیزیکی یا هست یا نیست. اگر آن را به حالش خودش رها کنید ممکن است همانطور که بسیاری از زوجها تجربه میکنند، از بین برود. اما میتوانید شیمی بدن را تبدیل کنید به هماهنگی فیزیکی که یعنی آن جرقه ابتدایی را میگیرید و آن را تبدیل میکنید به هماهنگی، همدیگر را بلد میشوید، بارها و بارها همدیگر را مرور میکنید. در پاسخ به هم ملودی مینوازید. در پایان یک هارمونی زیبا خلق میشود و وقتی این هارمونی خلق میشود هرگز حوصلهتان سر نمیرود، زیرا در سراسر زندگی بیشمار آهنگ وجود دارد که میتوانید با هم خلق کنید و از آن لذت ببرید.