چرا «باید» دروغ بگوییم؟/چرا دروغ گفتن «هنر» است؟

آیا شما از آن دست آدم‌هایی است که معتقد هستید هرگز در زندگی‌تان دروغ نگفته‌اید؟ مارک تواین و فروید نظر دیگری دارند. این مقاله توضیح می‌دهد که چرا «دروغ گفتن»، «هنر» است.

شناسه خبر: ۴۲۶۴۶۸
چرا «باید» دروغ بگوییم؟/چرا دروغ گفتن «هنر» است؟

راهنماتو- تحمل برخی حقایق دشوار است و برخی حقایق نیز اصلاً ارزش تحمل کردن ندارند. فروید بر این باور بود که انسان‌ها نیازمند توهمات و خیال‌پردازی‌هایی هستند که به آن‌ها کمک می‌کنند با جنبه‌های دردناک، تروماتیک و غیرقابل تحمل زندگی کنار بیایند.

به گزارش راهنماتو، فروید معتقد بود: «توهم لزوماً اشتباه نیست.» آنچه توهم را تعریف می‌کند، ارتباط آن با میل و آرزوست. درواقع، توهمات بازتاب آن چیزی هستند که ما می‌خواهیم حقیقت داشته باشد، حتی اگر چنین نباشد. از این رو، می‌توان توهمات را به‌عنوان دروغ‌هایی دانست که به آرزوهای ما جان می‌دهند. گاهی حتی این توهمات آرزوهای ما را به واقعیت تبدیل می‌کنند.

مثلاً فرض کنید کسی مدام تصور می‌کند که روزی بسیار ثروتمند خواهد شد، حتی اگر شواهد نشان دهد که رسیدن به این هدف برای او بسیار دشوار است. این توهم به او انگیزه می‌دهد که سخت‌تر کار کند و از تلاش دست نکشد. شاید این فرد هرگز به آن سطح از ثروت نرسد، اما این توهم به او امید می‌دهد و به او کمک می‌کند با سختی‌ها کنار بیاید.

یا بسیاری از مردم دوست دارند باور کنند که جهان جای عادلانه‌ای است و در نهایت حق به حق‌دار می‌رسد. این یک توهم است، چون در واقعیت همیشه عدالت برقرار نمی‌شود. اما این باور به آنها کمک می‌کند که در مواجهه با ناعدالتی‌ها ناامید نشوند و برای عدالت تلاش کنند.

برخی افراد ممکن است تصور کنند که عشق کاملی در دنیا وجود دارد که تمام مشکلات آنها را حل می‌کند. این تصور ممکن است باعث شود آنها به دنبال این عشق باشند و حتی روابطی را شکل دهند که گرچه کامل نیست، اما باعث رشد و خوشحالی آنها می‌شود.

هنر دروغ گویی

مارک تواین، نویسنده معروف آمریکایی، در سخنرانی خود با عنوان «زوال هنر دروغ‌گویی» مخاطبانش را ترغیب می‌کند که گرایش طبیعی خود به دروغ‌گویی را بپذیرند. او می‌گوید:

 «دروغ‌گویی جهانی است—همه ما انجامش می‌دهیم و باید هم انجام دهیم.»

 تواین مثال‌هایی از زندگی روزمره می‌آورد. مثلاً وقتی از کسی می‌پرسیم «چطوری؟»، ولی حقیقتاً اهمیتی نمی‌دهیم چطور است. یا وقتی که در پاسخ می‌گوییم «خوبم» درحالیکه حقیقتاً اصلاً حالمان خوب نیست. این نوع دروغ‌ها، به گفته او، بخشی ضروری از تعاملات اجتماعی هستند و باعث می‌شوند این تعاملات ممکن و دلپذیر شوند.

او ادامه می‌دهد: چه کسی تاکنون از غذایی که دوست نداشته تعریف نکرده؟ چه کسی یک مدل موی عجیب را ستایش نکرده است؟ یا به سخنرانی‌ای که اصلاً جالب نبوده، نگفته که عالی بوده است؟ او حتی به یک قسمت از سریال ساینفیلد اشاره می‌کند که در آن جری ساینفیلد وانمود می‌کند از خوردن یک نوع گوشت لذت می‌برد، در حالی که مخفیانه آن را در دستمالش تف می‌کند.

ما خود را در این مثال‌ها می‌بینیم، زیرا همان‌طور که تواین می‌گوید:

 «بالاترین درجه ادب، ساختمانی زیباست که از پایه تا گنبدش از دروغ‌های بخشنده و مهربان ساخته شده است.»

 ما دروغ می‌گوییم چون حقیقت گاهی ناپسند است و جامعه و حسن‌نیت از ما این را می‌طلبند. مثلاً، چه کسی حاضر است به کودکی بگوید که بابانوئل وجود ندارد؟ چه کسی می‌تواند آن‌قدر بی‌رحم باشد که به میزبانش بگوید غذا بد بوده است؟

تواین معتقد است:

«حقیقت مضر هیچ برتری‌ای بر دروغ مضر ندارد. هیچ‌کدام نباید گفته شوند.»

 او پیشنهاد می‌کند:

 «یکی همیشه باید وقتی می‌تواند با دروغش کار خیری انجام دهد، دروغ بگوید... خردمندانه این است که یاد بگیریم چگونه با دقت و هوشمندی دروغ بگوییم.»

 

 

 

نظرات
پربازدیدترین خبرها