۹رفتار افرادی که می‌خواهند «روز عروسی همیشه از عروس زیباتر باشند»

یک ضرب‌المثل معروف است که می‌گوید :«سعی کنید در روز عروسی زیباتر از عروس نباشید.» چون آن روز، روز عروس است، نه شما. اما بعضی‌ها به نظر می‌رسند که دوست دارند، هر روز، مربوط یا نامربوط روز آن‌ها باشد. حتماً شما هم با چنین فردی مواجه شده‌اید: دارید درباره موفقیت خودتان صحبت می‌کنید که بحث را تغییر می‌دهد و درباره موفقیت خودش، دخترش یا همسایه‌شان حرف می‌زند. چرا این افراد چنین هستند؟ این مقاله پاسخ به این پرسش و رفتارهای مشترکی است که این افراد از خودشان نشان می‌دهند.

شناسه خبر: ۴۳۰۷۰۱
9رفتار افرادی که می‌خواهند «روز عروسی همیشه از عروس زیباتر باشند»

راهنماتو-تا حالا در کنار آدم‌هایی قرار گرفته‌اید که به نظر می‌رسد می‌خواهند همه چیز به صورت پیوسته حول محور آن‌ها باشد؟ این یک الگوی رفتاری گیج‌کننده است که می‌تواند احساس کلافگی و دیده نشدن به شما بدهد.

به گزارش راهنماتو، اما یادتان باشد که این افراد ممکن است ناخودآگاه چنین رفتاری نشان بدهند. برایتان جالب شد؟ روان‌شناسان می‌گویند که این افراد ویژگی‌های رفتاری مشترکی دارند که باعث می‌شود تلاش کنند در همه جمع‌ها بدرخشند. بیایید با هم 9ویژگی روانی آن‌ها را مرور کنیم:

1.آن‌ها اغلب گفت‌وگو را به نحوی می‌چرخانند که موضوع بحث روی آن‌ها متمرکز شود

در کنار این افراد فرقی نمی‌کند که موضوع اصلی بحث چه چیزی باشد. آن‌ها به نحوی موضوع را تغییر می‌دهند که تمرکز بحث روی آن‌ها قرار بگیرد. جالب‌تر این است که خودشان هم آگاهانه این کار را نمی‌کنند. این کار آن‌ها لزوماً نشانه‌ای از خودشیفتگی یا خود-محوری نیست. موضوع پیچیده‌تر است. این افراد ممکن است که به صورت ناخودآگاه احساس کنند نیاز دارند همه چیز را به تجربه‌ها، افکار یا احساسات خودشان مرتبط کنند. تقریباً اینطوری است که فکر می‌کنند جهان به صورت بدوی روی «خودِ» آن‌ها متمرکز است. از نظر آن‌ها به اشتراک‌گذاری داستان‌ها یا تجربه‌هایشان حس کمک کردن به بحث یا پیوند برقرار کردن با دیگران می‌دهد. اما در واقعیت باعث می‌شود اطرافیان احساس کنند که دیده و شنیده نمی‌شوند.

2.در شنیدن فعالانه مشکل دارند

آیا می‌دانستید که شنیدن فعالانه مهارتی ضروری و اساسی در ارتباطات مؤثر است؟ کسانی که مدام باید همه چیز را به خودشان نسبت بدهند، فاقد چنین مهارتی هستند. آن‌ها ممکن است که در ظاهر شنونده حرف‌های شما باشند اما حقیقتاً اصلاً چیزی نمی‌شنوند. شنیدن فعال صرفاً به معنای شنیدن واژگان نیست بلکه به معنای درک پیام پشت آن‌ها و پاسخ دادن متفکرانه است. در شنیدن فعالانه شما همه توجه‌تان را به سخنور می‌دهید، همدلی نشان می‌دهید و سعی می‌کنید پاسخ‌هایی مرتبط با صحبت‌های او بدهید. اما کسانی که مدام بحث را به خودشان برمی‌گردانند، اغلب خیلی از جزییات مکالمه طرف مقابل را نمی‌فهمند. آن‌ها روی انتظار خودشان برای پاسخ‌دهی متمرکز هستند و اینکه چطور جواب طرف را بر مبنای تجربه‌های خودشان بدهند. خیلی عامیانه، گوش‌هایشان ممکن است پیش شما باشد، اما ذهن‌شان جاهای دیگر پرسه می‌زند. این رفتار ظریف می‌تواند مسیر گفت‌وگو را تغییر بدهد.

3.آن‌ها اغلب همدلی و همدردی را با هم اشتباه می‌گیرند

آن‌ها که اغلب با شنیدن فعالانه مشکل دارند، نمی‌توانند فرق بین همدلی و همدردی را درک کنند. این دو مفهوم ممکن است در سطح شبیه هم باشند اما تفاوت‌های ضروری با هم دارند. وقتی با کسی همدردی می‌کنید یعنی از رنجی که او می‌کشید متأسف هستید. درواقع یعنی سختی‌های روحی و روانی آن شخص را قبول دارید. اما همدلی یک گام برتر از همدردی و به معنای درک رنج طرف مقابل است. یعنی می‌توانید احساسات او را آنچنان که برای خودتان به وقوع پیوسته تجربه کنید.

اما افرادی که مدام همه چیز را به خودشان مرتبط می‌کنند، تفاوت این دو وضعیت را نمی‌دانند. آن‌ها وقتی تجربه‌های دردناک طرف مقابل را می‌شوند، اغلب بر اساس تجربه‌های خودشان واکنش نشان می‌دهند. ممکن است فکر کنند که به اشتراک‌گذاری تجربه خودشان شکلی از همدلی است. اما درحقیقت، این رفتار منجر به تغییر نقطه تمرکز بحث می‌شود. طرفی که داشت درباره رنج‌هایش می‌گفت، سکوت می‌کند تا فرد دیگری که فکر می‌کند به اشتراک‌گذاری تجربه‌هایش باعث کاهش رنج‌های او می‌شود، حرف بزند. این برداشت غلط از همدلی اغلب منجر به شکل‌گیری گفت‌وگوهای یک طرفه و فقدان پیوند عاطفی عمیق می‌شود.

4.آن‌ها اغلب درباره توانایی‌ها و دستاوردهایشان اغراق می‌کنند

تاکنون با افرادی ملاقات کرده‌اید که توانایی‌ها و دستاوردهایشان را خیلی بیش‌تر از واقعیت نمایش نمی‌دهند؟ جالب است بدانید، آن‌هایی که مدام بحث را به سمت خودشان می‌چرخانند، در این طبقه جای می‌گیرند. نمی‌توانیم بگوییم این افراد اعتماد به نفس بالا دارند یا به دستاوردهایشان می‌نازند. بلکه این افراد مدام دارند نقش خودشان در موفقیت را بیش‌تر از واقعیت تخمین می‌زنند یا نقش دیگران را کم‌تر از واقعیت جلوه می‌دهند و عوامل بیرونی را در موفقیت‌شان نادیده می‌گیرند.

مثلاً ممکن است موفقیت یک تیم را صرفاً به تلاش‌های خودشان نسبت بدهند. یا ممکن است، بدون هیچ مدرک و سندی، باور داشته باشند که از همه بهتر کاری را انجام می‌دهند. این رفتار می‌تواند ناشی از نیاز شدید آن‌ها به تأییدات بیرونی باشد. اما در درازمدت روی روابط اثر منفی می‌گذارد.

5.آن‌ها اغلب مسئولیت‌پذیری عاطفی ندارند

افرادی که مدام همه چیز را به خودشان برمی‌گردانند، اغلب مسئولیت‌پذیری عاطفی ندارند. فقدان مسئولیت‌پذیری عاطفی به اشکال مختلفی از جمله موارد زیر بروز می‌کند:

-به درستی به عواطف یا واکنش‌های طرف مقابل پاسخ نمی‌دهند.

-در پذیرش یا اعتبار دادن به احساسات طرف مقابل ناموفق ظاهر می‌شوند.

نگرانی‌ها یا تجربه‌های دیگران را نمی‌بینند.

این فقدان پاسخ‌گویی عاطفی ممکن است عمدی نباشد.

اما اگر مدام تمرکز را از روی احساسات و تجربه‌های دیگری بردارند و روی خودشان بگذارند، ممکن است غیرتعمدی و ناخواسته احساسات دیگری را نادیده بگیرند. این رفتار در روابط بین فردی آن‌ها خلاء و شکاف ایجاد می‌کند و مانع از پیوندهای معنادار بین آن‌ها و دیگران می‌شود.

6.آن‌ها گرایش دارند که گفت‌وگو را انحصاری کنند

همه‌مان با افرادی که مدام می‌خواهند تمرکز بحث روی نقطه‌نظرات آ‌ن‌ها باشد، مواجه شده‌ایم. کسانی که این رفتار را نشان می دهند، اغلب تمایل به انحصارطلبی در گفت‌وگو دارند. می‌توانید ببینید که روی بحث غلبه دارند یا فرمان گفت‌وگو را به سمت موضوعات مورد علاقه خودشان هدایت می‌کنند. نکته جالب این است که حتی ممکن است خودشان هم متوجه رفتارشان نباشند. از نظر خودشان، صرفاً دارند مشتاقانه و پرحرارت به بحث کمک می‌کنند. اما تأثیر رفتارشان روی دیگران ممکن است متفاوت باشد. دیگران ممکن احساس کنند که به حاشیه رانده شده‌اند، دیده یا شنیده نمی‌شوند. این رفتار به شکلی ناخواسته یک پویایی نامتوازن در رابطه ایجاد می‌کند.

7.آن‌ها مدام احساس قربانی‌ بودن دارند

تصور کنید که دارید درباره چالش اخیرتان صحبت می کنید که ناگهان این فرد شروع به صحبت کردن از تجربه‌ها و دردسرهای خودش می‌کند. خیلی آشناست نه؟

افرادی که مدام موضوع را به سمت خودشان برمی‌گردانند، تمایل دارند که همیشه نقش قربانی را ایفا کنند. آن‌ها اغلب دردسرها و تقلاها و سختی‌های خودشان را برجسته می‌کنند. حتی در بافتی که هیچ ارتباطی به آن‌ها ندارد، آن‌ها درباره خودشان حرف می‌زنند. هدف‌شان ممکن است جلب توجه یا همدردی طرف مقابل نباشد، اما به نحوی می‌خواهند خودشان را به بحث بچسبانند.

8.تجربه‌های دیگران را اغلب نادیده می‌گیرند یا کم‌تر نمایش می‌دهند

اگر درباره مشکلات و سختی‌هایتان با آن‌ها حرف بزنید، آن‌ها اینطور جواب می‌دهند: «تو نمی‌دونی من چی کشیدم!» ، «تو فکر می‌کنی من نمی‌فهمم تو چی کشیدی؟ بذار برات بگم من چه بلایی سرم اومد...»

آدم‌هایی که مدام موضوع بحث را به سمت خودشان عوض می‌کنند، الگوی نادیده گرفتن یا کم اهمیت شمردن تجربه‌ها و افکار دیگران را دارند. لزوماً هم از روی بدجنسی یا خباثت این کار را نمی‌کنند، ممکن است این راه آ‌ن‌ها برای ارتباط برقرار کردن با دیگران باشد.

اما مثل سایر مواردی که برشمرده شد، این روش هم به ارتباطات بدون ثمر و کم‌عمق منتهی می‌شود.

9.آن‌ها اغلب در جملاتشان از «من» استفاده می‌کنند

این افراد اغلب موضوعات را از دریچه نگاه خودشان می‌بینند. افکار، احساسات و تجربه‌های آن‌ها نقش مرکزی پیدا می‌کند و اغلب دیگران جایی در این میان ندارند. «من فکر می‌کنم...»، «من احساس می‌کنم...» یا «بر اساس تجربه من...» را در گفتار آن‌ها زیاد می‌شنوید. باز هم ممکن است که یک تصمیم آگاهانه نباشد. اما این الگوی زبانی اغلب می‌تواند نشان دهد که تمرکزشان روی خودشان است.

سخن آخر

اینکه بتوانید با چنین آدم‌هایی کنار بیایید یا نه بستگی به میزان نزدیکی این آدم‌ها به شما و تحمل‌پذیری خودتان دارد. اگر خودتان یکی از این افراد هستید، قدری آگاهانه‌تر رفتار کنید.

 

نظرات
پربازدیدترین خبرها