
راهنماتو- شما هم به این نتیجه رسیدهاید که عشق برای بعضیها خیلی بیدردسر و طبیعی رخ میدهد اما برای بقیه نیاز به تلاش و تقلای زیاد دارد و اصلاً شاید هرگز اتفاق نیفتد؟
به گزارش راهنماتو، احتمالاً پیش آمده که با کسی ملاقات کردهاید و همان لحظه اول دیدار احساس میکنید که خیلی خوب میشناسیدش. به نظر میرسد رابطهای که به طور طبیعی پیش میرود، نگرانی و فکرهای بیشاز حد ندارد. در چنین روابطی، شما واقعاً دیده و درک میشوید، نه به این دلیل که لازم است خودتان را اثبات کنید، بلکه چون ارزش واقعیتان را میبینند.
اما خیلیها از چنین روابطی محروم هستند. آنها تلاش میکنند که عشق را پیدا کنند ولی به نظر میرسد مسیر عشق برای آنها مسدود است یا با آدمهایی آشنا میشوند اما خیلی زود این عشقها از بین میرود. انگار که یک جای کار میلنگد. امروز در راهنماتو میخواهیم دلایلی را برای شما برشماریم که شاید با برطرف کردن آنها شما هم عشق را راحت و سهل به دست آورید.
قبل از آن میخواهیم به شما بگوییم که تمامی این دلایل ریشههای روانشناسی دارند. درواقع روانشناسان میگویند که «عشق تصادفی سر راه ما قرار نمیگیرد بلکه نتیجه عادتها، باورها و رفتارهای خاصی است.» در این مقاله، علمی که پشت «خوششانسی در عشق» وجود دارد را بررسی میکنم.
1. خوششانسی در عشق؟ همه چیز به ذهنیت مربوط است
احتمالاً خیلی از آدمهایی که خودشان را در عشق بدشانس میدانند، فکر میکنند که باید شانسی در مکان یا زمان خاصی باشند تا فرد مناسب و درست رابطهشان را پیدا کنند. اما روانشناسی چیز دیگری میگوید. تحقیقات نشان میدهد که افرادی که در عشق خوششانساند، ذهنیت خاصی دارند. آنها باور دارند که عشق بیحد و مرز است، نه چیزی کمیاب. آنها روابط را با کنجکاوی و امیدواری دنبال میکنند، نه با ترس. از سوی دیگر، کسانی که در عشق شکست میخورند، معمولاً شک و تردید، باورهای منفی یا ترسهای ناخودآگاهی دارند که آنها را از برقراری ارتباط واقعی بازمیدارد. اگر مدام به خودتان بگویید که «هیچ رابطهای برای من جواب نمیدهد»، ذهن شما بهطور ناخودآگاه به دنبال شواهدی برای تأیید این باور میگردد و رفتارهایی خواهید داشت که عشق را از شما دور میکند؛ بدون اینکه حتی متوجه شوید.
اما خبر خوب این است که ذهنیت شما قابل تغییر است.
ابتدا، داستانهایی که در مورد عشق برای خودتان تعریف میکنید را زیر نظر بگیرید. آیا باور دارید که شایسته یک رابطهی عمیق هستید؟ آیا فکر میکنید که آدمها شما را ترک میکنند یا به شما آسیب میزنند؟ آگاه شدن از این افکار، اولین قدم برای تغییر آنهاست. تغییر ذهنیت نسبت به عشق باعث میشود با نگرشی بازتر وارد روابط شوید و همین تغییر، همهچیز را متفاوت میکند.
2. پیشگویی خود-تحققیافته: یا همان چیزی را جذب میکنید که انتظارش را دارید
اگر ذهنیتتان قبل از وارد شدن بر هر رابطهای این است که «احتمالاً شخص مقابل به شما علاقهای پیدا نخواهد کرد» یا این که «این قرار هم فقط یک گفتوگوی خستهکننده خواهد بود»، لازم است که ذهنیتتان را تغییر بدهید. شاید فکر کنید این شیوه فکر کردن، شیوه واقعبینانهای است. اما وقتی ما همواره خودمان را با ذهنیتی که داریم در مسیر شکست یا پیروزی قرار میدهیم. روانشناسان به این وضعیت میگویند: «پیشگویی خود-تحققیافته» که یعنی ما سعی میکنیم که به نحوی عمل و رفتار کنیم که انتظاراتمان را محقق کنیم. اگر با ترس و تردید وارد رابطه شوید، رفتارهایی از خودتان بروز میدهید که طرف مقابل را دور میکند. مثلاً با فرض اینکه این رابطه خوب پیش نمیرود، به شکلی رفتار میکنید که سرد، محتاط یا بیتفاوت به نظر میرسید. بیایید انتظارتان را تغییر دهید. مثلاً انتظار داشته باشید که این رابطه صمیمانه و گرم پیش خواهد رفت و آن وقت تفاوت را در نحوه عملکرد و رفتار خودتان مشاهده کنید. حس کنید که هر آشنایی، فرصتی برای یک دوستی تازه است و اصلاً روی خودتان فشار یا انتظارات خاصی احساس نکنید.
3. آمادگی احساسی: آیا واقعاً برای دریافت عشق آمادگی دارید؟
حتماً دوست دارید که یک رابطه عالی داشته باشید اما آیا با خودتان صادق هستید؟ آیا واقعاً آمادگی وارد شدن به یک رابطه عاشقانه را دارید؟ ظاهراً با آدمها قرار میگذارید و سعی میکنید که آدم مناسب خودتان را پیدا کنید. اما آیا در اعماق وجودتان آدمها را در فاصله مشخصی از خودتان نگه نمیدارید؟ آیا از صمیمیت عاطفی فراری نیستید؟ آیا از گفتوگوهای جدی طفره نمیروید یا خودتان را قانع نکردهاید که اگر رابطه مناسب خودتان را پیدا نکردهاید دلیلش این است که «آدم مناسب را هنوز پیدا نکردهاید؟»
احتمال دارد که شما به لحاظ احساسی در دسترس نباشید اما این را متوجه نشوید. روانشناسان میگویند که آمادگی احساسی برای رابطه یکی از بزرگترین عوامل موفقیت یک رابطه است. اگر در گذشته آسیب دیده باشید، ممکن است که ناخودآگاه دیوارهایی را ناخودآگاه دور خودتان کشیده باشید و در درون این دیوارها و دژهای مستحکم از خودتان محافظت میکنید. امان همین دیوارهای بلند شما را از عشق دور میکند. به خودتان فرصت بدهید که با آغوش بازتر وارد رابطه شوید. افکارتان را صادقانه بیان کنید. از ابراز احساساتتان نترسید و اجازه بدهید که دیگران همانطور که هستید شما را ببینند. این باعث میشود که روابطتان عمیقتر شود.
4. جذب افراد ناسالم میشوید؟ شاید الگوهای پنهانی در کار است
اگر تا اینجای کار در یک چرخهی تکراری از روابط ناسالم گرفتار شدهاید، ممکن است دلیل آن چیزی فراتر از بدشانسی باشد. خیلی وقتها، ما به سمت الگوهای آشنا کشیده میشویم – حتی اگر آن الگوها برایمان خوب نباشند. روانشناسان میگویند که روابط ما بازتابی از باورهای ناخودآگاه ما درباره عشق و شایستگی خودمان هستند. اگر در گذشته تجربه روابطی را داشتهاید که در آنها احساس ناامنی، بیارزشی یا نادیده گرفته شدن کردهاید، ممکن است بدون اینکه متوجه باشید، در بزرگسالی هم به سمت افرادی بروید که همان احساسات را در شما ایجاد میکنند. میدانید چرا هر بار که رابطهای را شروع میکنید باید برای جلب توجه طرف مقابل بیش از حد تلاش کنید؟ چون یک الگوی قدیمی را ناخودآگاه با خودتان حمل میکنید و آن تلاش برای اثبات خودتان به دیگری است. سعی کنید که باور کنید شایسته عشقی عمیق و سالم هستید و نتیجه را مشاهده کنید.
5. قدرت مرزها را نادیده میگیرید؟ عشق واقعی نیاز به حفظ مرزها دارد
خیلی از ما فکر میکنیم که عشق یعنی فداکاری، اما گاهی این طرز فکر باعث میشود که خودمان را در رابطه گم کنیم. مرزهای سالم خودتان را شناسایی کنید و از آنها دفاع کنید. قرار نیست اگر کسی را دوست دارید همیشه در دسترس باشید یا نیازهای او را مقدم بر نیازهای خودتان بدانید و سعی کنید همیشه مشکلات رابطه را یکطرفه حل کنید. همه این فداکاریهای یکطرفه باعث میشود خسته و از رابطه ناراضی شوید. عشق سالم به معنای از خودگذشتی بیحدومرز نیست – بلکه یعنی توانایی حفظ خود، بیان نیازهای خود و احترام به فضای شخصی خود.
مرز یعنی:
بدون احساس گناه و شرم نه بگویم
خودم را شایسته احترام بدانم.
به نیازها و احساسات خودم الویت بدهم، همانطور که به نیازهای طرف مقابل اهمیت میدهم.
اگر این موضوع را به درستی درک کنید، متوجه میشوید که روابطی که به دردتان نمیخورند، به خودی خود پوچ میشوند و از بین میروند.
6. سازگاری مهمتر از شور عشق است
ممکن است تصور کنید که اگر در نگاه اول از کسی خوشتان نیامده یعنی هیچ پیوند عاطفی و جذابیت و کششی بینتان شکل نخواهد گرفت. شاید در دسته آدمهایی هستید که اگر در قرار اول جذابیت و کشش و گفتوگوی عمیق و معنادار شکل گرفت، آن آدم را میپسندید اگر نه به او فرصت دیگری نمیدهید.
اما جذابیت و کششهای نگاههای اول برای رابطه عمیق کافی نیست شما نیاز دارید با هم همخوانی و تناسب داشته باشید. آن جذابیت و کشش اولیه ممکن است که باعث شود با افراد بخندید، لذت ببرید و حس کنید که عشق خیلی ساده در دستان شماست اما اگر صرفاً کشش و جذابیت اولیه باشد، زود تمام میشود.
شما نیاز دارید که ارزشهای همسو و همخوان داشته باشید. اگر جهان و دنیا را متفاوت ببینید، دیدگاههای سیاسی و مذهبی متفاوت داشته باشید، موضوعات مهم از نظرتان با هم تفاوت داشته باشند، نمیتوانید از کنار هم بودن لذت ببرید. روانشناسان تأکید میکنند که جذابیت اولیه آدمها را کنار هم میآورد اما همسویی ارزشهاست که آنها را به مدت طولانی در کنار هم نگه میدارد. زوجهایی که باورها و اهداف مشترک دارند، روابط رضایتمندانهتر و بلندمدتتری دارند.
7. رشد شخصی: آیا سعی میکنید همانی بشوید که دوست دارید به زندگیتان جذب شود؟
این مهمترین درسی است که میتوانیم به شما بیاموزیم. «ما همان عشقی را جذب میکنیم که بازتابی از خودمان است.» اگر یک شریک عاطفی امن، با اعتماد به نفس، مهربان و احساسی میخواهید، اول باید خودتان همه این ویژگیها را در خودتان پرورش بدهید.
نمیتوانید منتظر «فرد مناسب» باشید تا بیاید و شما را تبدیل به بهترین نسخه از خودتان کند. باید روی رشد شخصیتان کار کنید تا بتوانید رابطهای را بسازید که واقعاً آرزویش را دارید. روی عزت نفس، بهبود مهارتهای ارتباطی و شفافیت در مورد آنچه که میخواهید و مهمتر از آن روی ساختن یک زندگی تمرکز کنید که حتی اگر هیچ عشقی بیرون از خودتان به آن وارد نشد، احساس خوشبختی کنید.
حقیقت این است که عشق چیزی فراتر از شانس است. عشق بازتابی از آمادگی احساسی، باورهای درونی و رفتاری است که انتخاب میکنیم. سعی نکنید عشق را دنبال کنید، سعی کنید زندگیتان را طوری بسازید که حتی در نبود هیچ آدمی در زندگیتان «عشق کنید!»