
راهنماتو- اختلال بدریختانگاری بدن (BDD) نوعی اختلال اضطرابی است که در آن افراد بهشدت روی ظاهر خود تمرکز میکنند و هرگز از آنچه در آینه میبینند، راضی نمیشوند.
به گزارش راهنماتو، بسیاری از افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، برای تغییر ظاهرشان و رضایت از تصویر خود، به جراحیهای زیبایی، رژیمهای غذایی سخت، تمرینات ورزشی شدید و داروها متوسل میشوند.
چرا بدریختانگاری یک اختلال است؟
آنچه بدریختانگاری را به یک اختلال و نه صرفاً نگرانی طبیعی درباره ظاهر تبدیل میکند، آن است که فرد، فارغ از میزان جذابیت یا تعاریفی که از او میشود، هرگز احساس رضایت ندارد. این تلاش برای بهبود ظاهر ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد. برخی از مبتلایان به بدریختانگاری دچار اختلالات تغذیهای میشوند و سلامت خود را به خطر میندازند. برخی دیگر آنقدر به جراحیهای زیبایی وابسته میشوند که حتی اصرار دارند جراحیهایی انجام دهند که نتیجه آنها بدتر شدن ظاهرشان و نه بهتر شدن آن است.
چند نکته مهم درباره بدریختانگاری
1.ایراداتی که افراد مبتلا به بدریختانگاری روی آنها تمرکز میکنند، معمولاً در محدوده طبیعی هستند.
2.دیگران آنها را جذاب یا عادی میبینند، نه زشت و بیریخت.
3.اختلال بدریختانگاری ممکن است تلاشی ناخودآگاه برای فرار از مشکلات جدیتر مانند ضربههای روحی گذشته یا اختلالات شخصیتی باشد.
4.هم زنان و هم مردان ممکن است به این اختلال دچار شوند.
ارتباط بدریختانگاری و اختلال شخصیت مرزی
سوزان، زنی مجرد و جذاب در اوایل ۴۰ سالگی بود. او برای یک سفر دریایی ویژه مجردها ثبتنام کرده بود اما آنقدر از ظاهر خود ناراضی بود که تصمیم داشت آن را لغو کند. او از روانشناس درخواست کرد کمکش کند تا اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کند. سوزان وقتی در آینه نگاه میکرد، فقط یک زن پیر، چروکیده و زشت میدید
. اما روانشناس در بررسیهای بیشتر متوجه شد که ریشه مشکلات او جدیتر است. او بدهی زیادی داشت، تمام کارتهای اعتباریاش را برای پرداخت هزینه جراحیها و سفرهای غیرضروری خرج کرده بود و حتی به دلیل تأخیر در پرداخت اجارهخانه، حکم تخلیه دریافت کرده بود. در واقع، او بدریختانگاری را بهعنوان راهی برای منحرف کردن توجهش از اضطراب و مسئولیتهای زندگی بزرگسالیاش به کار میبرد. مشکل اصلی او، اختلال شخصیت مرزی بود که تشخیص داده نشده بود.
سوزان نمونهای از افرادی است که علاوه بر بدریختانگاری، دچار یک اختلال شخصیتی پنهان نیز هستند. این گروه معمولاً نگرانیهای کلی درباره ظاهر خود دارند، نه صرفاً یک یا دو ویژگی خاص که بتوان آنها را با کمی تلاش اصلاح کرد.
ارتباط بدریختانگاری و اختلال شخصیت اسکیزویید
برایان مردی بلندقد و خوشقیافه بود اما هیچگاه هنگام صحبت با روانشناس، به چشمهای او نگاه نمیکرد. وقتی روانشناس علت را پرسید، برایان جواب داد: «میترسم اگر به چشمانت نگاه کنم، در آنها احساس تنفر ببینم، چون من زشتم.»
روانشناس از او پرسید که چه چیزی در ظاهرش زشت است، اما برایان پاسخی نداشت. پس از او خواست جلوی آینه بایستد و به مواردی که فکر میکنند در چهرهاش زشت هستند اشاره کند. اما وقتی برایان با دقت به خودش در آینه خیره شد، هیچ نقص مشخصی برای توجیه احساس خود پیدا نکرد. در نهایت تنها چیزی که توانست بگوید این بود: «قد من خیلی بلند است و شانههایم نسبت به کمر و لگنم خیلی پهن به نظر میرسند.»
او احتمالاً دچار اختلال شخصیت اسکیزویید بود و بدریختانگاری که در شکل بدریختانگاری خودش را نشان میداد.
مثال: کارن
کارن زنی حدوداً ۵۰ ساله با کمی اضافه وزن بود. او در جلسه اول مشاوره با یک تیشرت گشاد و بدون آرایش حاضر شد. بااینحال، گونههای برجسته، پوست خوب و لبهای زیبایی داشت و با کمی رسیدگی میتوانست او را جذابتر کند.
او خودش را اینگونه معرفی کرد:
«من چاق و زشتم. هیچکس مرا نمیخواهد و هیچوقت کسی مرا دوست نخواهد داشت. از آینه دوری میکنم چون میدانم که در آن، یک موجود نفرتانگیز خواهم دید.»
وقتی روانشناس از او خواست که دقیقاً بگوید چه چیزی در ظاهرش زشت است، پاسخ داد: «همه چیز.»
کارن در نهایت واجد شرایط تشخیص اختلال شخصیت مرزی با گرایشهای اسکیزوییدی بود. او در خانوادهای آزاردهنده بزرگ شده بود که مدام به او گفته بودند زشت، بیارزش و نخواستنی است. در بزرگسالی، آنقدر از طرد شدن میترسید که عمداً باور کرده بود زشت است تا به این ترتیب، دیگر به دنبال عشق و محبت نباشد و از آسیب دیدن جلوگیری کند.
ویژگیهای مشترک افرادی که دچار بدریختانگاری هستند
1.عزتنفس بسیار پایین
2.اضطراب و افسردگی
3.داشتن والدینی که هرگز نمیتوانستند راضیشان کنند
4.عدم خودآگاهی و خودشناسی
5.وجود اختلال شخصیت یا ضربه پنهان
اختلال بدریختانگاری بدون اختلال شخصیت
افراد در این گروه معمولاً روی یک یا دو ویژگی بسیار خاص تمرکز میکنند. ریشه مشکل آنها معمولاً به تجربیات مشخصی مانند رژیم غذایی در دوران کودکی یا نپذیرفته شدن بر اساس استانداردهای زیبایی مدرسه برمیگردد.
درمان بدریختانگاری
نوع درمان بستگی به این دارد که آیا بدریختانگاری بهتنهایی وجود دارد یا با مشکلات جدیتری مانند اختلال شخصیتی یا ضربه روحی همراه است.
در موارد ساده، درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای اصلاح دیدگاههای تحریفشده فرد استفاده میشود.
در موارد پیچیدهتر، درمان باید روی مشکلات پنهان تمرکز کند. این درمان معمولاً طولانیتر و پیچیدهتر خواهد بود و نیاز به تخصص ویژهای دارد.
واکنش اطرافیان در مواجهه با فرد بدریختانگار
اگر با فردی مواجه هستید که دچار بدریختانگاری است، رفتارتان میتواند تأثیر زیادی بر احساس او نسبت به خود داشته باشد. در اینجا چند راهکار برای برخورد با چنین فردی آوردهایم:
1.از اطمینانبخشی بیشازحد خودداری کنید
افراد مبتلا به بدریختانگاری ممکن است مدام درباره ظاهرشان از شما نظر بخواهند. به جای اینکه دائماً به آنها اطمینان بدهید که خوب به نظر میرسند، سعی کنید گفتگو را به سمت موضوعات غیرظاهری هدایت کنید.
مثلاً نگویید «نه تو اصلاً زشت نیستی!»
بلکه بگویید: «من متوجه نگرانیات هستم، اما بهتر است در مورد احساساتت صحبت کنیم.»
2. به جای ظاهر، بر ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای آنها تمرکز کنید
تحسینهای شما نباید فقط بر اساس زیبایی ظاهری باشد. به ویژگیهای مثبت دیگرشان اشاره کنید:
«تو واقعاً مهربانی و همیشه به بقیه کمک میکنی.»
«من از خلاقیت تو در حل مشکلات لذت میبرم.»
۳. به نگرانیهایشان بیاعتنا نباشید، اما آنها را تأیید هم نکنید
اگر بگویید نگرانی آنها بیاهمیت است، ممکن است احساس کنند درک نمیشوند. در عوض، احساسشان را بپذیرید و حمایتگر باشید:
مثلا نگویید، «تو فقط داری زیادهروی میکنی!»
«میدانم که این موضوع برایت سخت است. دوست داری دربارهاش بیشتر صحبت کنیم؟»
۴. آنها را به دریافت کمک حرفهای تشویق کنید
اگر فردی که دوستش دارید به شدت درگیر بدریختانگاری است، پیشنهاد کنید که با یک رواندرمانگر صحبت کند. میتوانید با مهربانی بگویید:
«من نگرانتم. فکر میکنم صحبت با یک متخصص میتواند کمکت کند.»
۵. به رفتارهای وسواسی آنها دامن نزنید
اگر دائماً در آینه خود را چک میکنند یا از شما میخواهند تأیید کنید که زشت نیستند، سعی کنید این رفتارها را تقویت نکنید. مثلاً اگر از شما میپرسند: «دماغم زشته؟»، به جای پاسخ مستقیم، گفتگو را به سمت احساساتشان ببرید:
«چی باعث شده امروز درباره ظاهرت نگران بشی؟»
۶. صبور باشید و حمایتگر باقی بمانید
درک کنید که بدریختانگاری یک اختلال اضطرابی است و فرد نمیتواند بهراحتی از این احساسات رهایی یابد. پس صبور باشید، از قضاوت پرهیز کنید و در مسیر درمان کنارشان باشید.