
راهنماتو- سفرنامه بستان السیاحه نوشته زین العابدین شیروانی توصیفی جالب و چشمگیر از تهران در نخستین دهههای پایتختی در دوران قاجار دارد.
به گزارش راهنماتو، این توصیف به ما میگوید که تهران چه تعداد خانه داشته و ترکیب جمعیتی آن در زمان فتحعلی شاه قاجار چگونه بوده است. با ما همراه شوید تا از دل یک کتاب تاریخی سفری به تهران عصر قاجار کنیم.
درباره سفرنامه بستان السیاحه و نویسنده آن
«بستان السیاحة»، اثر میرزا زین العابدین شیروانى، معروف به مستعلىشاه از عارفان و درویشان نعمت اللهى قرن سیزدهم هجری قمری است. این سفرنامه که به زبان فارسى نوشته شده، مشتمل بر اطلاعات بسیار و متنوع جغرافیایى و تاریخى مىباشد. کتاب، در واقع بستان السیاحه حاصل سفرى 37 ساله( 1210- 1247)، در دوره سلطنت فتحعلى شاه قاجار است. زین العابدین شیروانى در سال 1253 وفات نمود.
توصیف تهران در بستان السیاحه
اکنون دار الملک ایرانست. قدیم الزّمان قصبه بوده از توابع ملکراز و طرف شمالش کرفته و سه طرفش باز و نسبت به سایر نواحى رى به خوبى آب و هوا موصوف و به کثرت باغات و بساتین معروف در زمین هموار اتفاق و اکثر مشتهیاتش مهیّا و آماده است.
شاه طهماسب بن شاه اسماعیل صفوى باروئى بر آن کشیده و در وسعت و عظمت آن کوشید و کریمخان زند بر عمارت آن افزود و در کثرت و جمعیّت آنجا سعى نمود و اکنون قرب پنجاه سال مىشود که تختکاه ملوک قاجار و سلاطین نامدار است.
مسکن ارباب دولت و ثروت و مأمن اصحاب حشمت و شوکت و محلّ ازدحام و جمعیّت است. قرب دوازده هزار باب خانه و دو هزار دکّان و صد کاروانسرا و دویست حمّام و سى مدرسه و سه جامع در اوست و بلوک دلکشا و نواحى بهجتفزا و قراء مسرّت پیرا مضافات اوست.
امراى آن دولت عمارات عالیه ساختهاند و بناهاى نیکو و باغات چون مینو طرح انداختهاند. در موسم تابستان هوایش عفن و در فصل زمستان از کل و لاى چرکن است. نارین قلعه آن دیار که نشیمن ملوک نامدار است سمت شمال و مغرب آنجا واقع شده است. دور باروى شهر قرب یک فرسخ و نیم و خندق آن عظیم است و اکثر میوههاى سردسیریش وسط و مایل به خوبى و فراوان و جمیع حبوب و غلّاتش ارزانست.
راقم کوید که مدّتها در آن دیار بوده و با امراء و ملوک و با اهل سلوک آنجا ملاقات و صحبت نموده و با اشراف و اعیان و فحول و ارکان آن شهر مجالست و معاشرت کرده و روزکار بسیار با اهالى آن دیار برآورده است. اکر بر وفق تحقیق و دانش خود احوال ایشان نمودهاید هرآینه رنجش و کدورت ضمیر روى نماید. آرى الحقّ مرّ هرکه حق کوید مرارت چشد و آنکه در جوید زحمت دریا کشد و اکر بر طبق مشرب اهل دنیا طریق مداهنه و خوشآمد پیش کیرد هرآینه مرآت قلوب ارباب فضل و دانش ملالت پذیرد.
از افلاطون حکیم پرسیدند که نزد حکیم کدام امر صعبتر مىباشد کفت سخنى که نتوان کفت و نتوان نهفت زیرا که اکر کفته شود رنجش حاصل آید و اکر نهفته کردد ناموس شریعت نقصان نماید.
باىّ حال مردمش عموما شیعه امامیّه و قریب پانصد خانه علىاللّهى و دویست خانه حنفى مذهب و صد خانه نصارى و قلیلى از فرقه یهود و گبر نیز دارد و چون آن شهر مقر طوایف امم و معسکر فرق بنىآدم است لهذا سکنهاش عموما با غفلت و جهل یار و از علم و معرفت برکنارند.
منبع: بستان السیاحه: صص 254 و 255