فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
شرح لغت: جام عقیقی: جام عقیق رنگ یا سرخ فام /تطاول: به فتح تاء و ضم واو درازدستی و ستم، مصدر باب تفاعل /خورشید: مهر رخشان
تفسیر عرفانی:
باد سحرگاه، چون مشک خواهد گشت و دنیای پیر بار دیگر جوان میشود. مقصود او از این شعر این است که سالکان پیشگاه یار که همواره در غم و دوری از دوست به سر میبرند، با تمام شور و اشتیاق خود جهت فایق آمدن بر این غم و رنج میکوشند، چرا که در این چرخ گردون نباید خوشی و سعادت را به روزی دیگر موکول کنی؛ زیرا فرصتها یکباره از میان میرود و فرصت نوشیدن شراب ناب معرفت به کلی از بین میرود.
تعبیر غزل:
انسان جذابی هستی و توجه همگان را به خود جلب میکنی. شخصی چشم انتظار شماست، تا دیر نشده به دیدار او بشتاب.