زیباترین اشعار فارسی؛ تاثیر آه مظلوم بر زندگی ظالم از نگاه سنایی غزنوی

تحلیلی عرفانی و اخلاقی از شعر سنایی غزنوی درباره تأثیر آه مظلوم و دعای محرومان بر زندگی ظالمان؛ روایتی از عدالت آسمانی در برابر جور زمینی در یکی از زیباترین اشعار فارسی که سنایی نوشته است.

شناسه خبر: ۴۴۹۹۶۸
زیباترین اشعار فارسی؛ تاثیر آه مظلوم بر زندگی ظالم از نگاه سنایی غزنوی

راهنماتو- سنایی، شاعر ژرف‌اندیش قرن ششم، در این شعر پرشکوه و اخلاق‌مدار، تصویری مهیب اما شاعرانه از تأثیر آه مظلوم بر سرنوشت ظالم ترسیم می‌کند. او در پی آن است که بگوید قدرت، در برابر اشک یک پیرزن سحرخیز یا دعای یک یتیم، هیچ‌اند.

به گزارش راهنماتو، باور به تأثیر آه مظلوم و نیروی نهفته در دعای محرومان، از ریشه‌های کهن و عمیق فرهنگ ایرانی است. در طول تاریخ، این باور نه تنها در باورهای دینی و اجتماعی جای داشته، بلکه به عنوان قدرتی نامرئی که سرنوشت ظالمان را رقم می‌زند، مورد احترام و ترس واقع شده است. آه مظلوم، همچون نیرویی پنهان و غیرقابل انکار، در ادبیات عرفانی و اخلاقی ایران، نمادی از عدالت الهی و بازتابی از ستم و ظلم زمینی است. سنایی غزنوی، شاعر بزرگ قرن ششم، این مفهوم را در قالب شعری پرمعنا و تأمل‌برانگیز به تصویر کشیده که مخاطب را به تفکر درباره عدالت، قدرت دعا و تأثیر سکوت مظلوم فرا می‌خواند.

بیشتر بخوانید: سفری بهشتی در دل جنگل تایلندی آذربایجان شرقی؛ تجربه سفری متفاوت به طبیعت با طعم فائو خوانگ

بیشتر بخوانید: زیباترین اشعار فارسی؛ شعری در مورد خودخواهی در عشق از نگاه افتاده‌ترین شاعر ایرانی

بیشتر بخوانید: بهترین انیمه‌های دنیا با دخترهای افسانه‌ای؛ رتبه‌بندی براساس میزان محبوبیت میان شوجو فن‌ها

شعر «عدل کن زانکه در ولایت دل» از سنایی غزنوی 

عدل کن زانکه در ولایت دل

دَرِ پیغمبری زند عادل

 

در شبانی چو عدل کرد کلیم

داد پیغمبریش اله کریم

 

تا شبانی نکرد بر حیوان

کی شبان گشت بر سرِ انسان

 

عدل در دست آنکه دادگرست

ناوک مرگ را قوی سپرست

 

مرگ را هیچ ناید از عادل

زانکه دارد ز عدل عادل دل

 

شاه پُر دل ستیزه کار بود

شاه بد دل همیشه خوار بود

 

شاه عادل میان نیک و بدست

تیز و ظالم هلاک خلق و خودست

 

بر میانه بود شه عادل

نبود شیرخو نه اشتر دل

 

ملک را شاه ظالم پُر دل

به ز سلطان عاجز عادل

 

داد کس شاه عاجز با داد

نتواند ستد نه یارد داد

 

شاه جایر ز ملک و دین تنهاست

جان به انصاف طبع در تنهاست

 

دل شه چون ز عجز خونابه‌ست

او نه شاهست نقش گرمابه‌ست

 

عدل شه نعمت خداوندست

جور او پای خلق را بندست

 

شاه عادل چو کشتی نوحست

که ازو امن و راحت روحست

 

شاه جایر چو موج طوفانست

زو خرابی خانه و جانست

 

باشد اندر خراب و آبادان

عدل شه غیث و جور شه طوفان

 

طالب شاه عادلست جهان

تو نیت خوب کن جهان بستان

 

هرکه دارد به داد و دین عالَم

به خدا ار بود ز مَهدی کم

 

کو نه مهدی به سست عهدی شد

او بدین و به داد مَهدی شد

 

تو بری شو ز جور و بدعهدی

کافرم گر نخوانمت مَهدی

 

فرّ انصاف و زیب شید یکیست

بیخ بیداد و شاخ بید یکیست

 

ساختن راست شید بر گردون

سوختن راست بید بر هامون

 

با ستم سور مملکت شوریست

بی‌الف نقش داوری دوریست

 

پادشاه مسلّط و مغرور

از خدای و ز خلق باشد دور

 

از خدای و اجل بی‌آگاهی

ایمن از ناوک سحرگاهی

 

ای بسا تاج و تخت مرجومان

لخت لخت از دعای مظلومان

 

ای بسا رایت عدو شکنان

سرنگون از دعای پیرزنان

 

ای بسا تیرهای گنجوران

شاخ شاخ از دعای رنجوران

 

ای بسا نیزه‌های جبّاران

پار پار از دعای غم خواران

 

ای بسا باد و بوش تکسینان

ترت و مرت از دعای مسکینان

 

ای بسا بادگیر و طارم و تیم

زیر و بالا ز آب چشم یتیم

 

ای بسا رفته ملک پر هنران

زار زار از دعای بی‌پدران

 

آنچه یک پیرزن کند به سحر

نکند صد هزار تیر و تبر

تاثیر آه مظلوم بر زندگی ظالم و بازتاب آن در شعر سنایی

سنایی در این شعر، نه تنها تصویری از عدالت و ظلم ارائه می‌دهد، بلکه با ظرافتی عمیق به تأثیر انرژی‌های نامرئی و نهفته، به‌ویژه آه مظلومان، اشاره می‌کند؛ موضوعی که ریشه در باورهای سنتی و فرهنگی ایرانیان دارد. سنایی در این شعر نشان می‌دهد که نیروهای نامرئی مثل آه و دعای مظلومان، بر قدرت‌های ظاهری ظالمان غلبه دارند. این باور در شعر سنایی با استعاره‌هایی چون دعای پیرزن، اشک یتیم و آه رنجوران تجسم می‌یابد که می‌تواند حتی «تیرهای گنجوران» و «شاخ شاخ» نیزه‌ها را بشکند و کاخ ستم را ویران سازد.

در این چارچوب، شعر بیش از یک تصویر اجتماعی یا اخلاقی صرف است؛ آن‌چه سنایی می‌گوید، بازتاب نگرانی‌های عمیق انسانی درباره ستم و بی‌عدالتی است که می‌تواند به‌سان یک نیروی مخرب اما نامرئی، نظم ظاهری و قدرت‌های زمینی را بر هم زند. بدین ترتیب، سنایی پیوندی میان حکمت عرفانی و باورهای اجتماعی برقرار می‌کند، جایی که عدالت نه فقط امر زمینی، بلکه نیرویی الهی و محافظ است که با حمایت مظلومان و دعای آنان پابرجاست. این نگاه فلسفی و عرفانی، نیرویی فراتر از شمشیر و نیزه را به تصویر می‌کشد؛ نیرویی که نابرابری‌ها را به چالش می‌کشد و هشدار می‌دهد که هیچ ظالمی در برابر آن ایمن نیست.

نظرات
پربازدیدترین خبرها