یکی از چالشهای والدین با فرزندانشان در سنین خردسالی و نزدیک به مدرسه، ترس آنها از تاریکی است. کودکی که حاضر نیست به تنهایی در اتاقاش بخوابد یا حتی به سرویس بهداشتی برود و دائما از والدیناش میخواهد که با او همراه شوند.
تنها خوابیدن در تاریکی شب، برای این کودکان کابوسی بزرگ است. زمان زیادی طول میکشد که آنها به خواب بروند، اگر هم بخوابند شاید بارها از خواب بیدار شوند، چرا که ترس باعث کاهش آرامش آنها میشود. اگر ترس از تاریکی در کودکان به موقع مورد بررسی قرار نگیرد، ممکن است این ترس ادامهدار شده و مشکلاتی را در آینده برایشان ایجاد کند. این که دلایل این نوع ترسها چیست؟ با چه روشهایی میتوان مانع ترس کودک از تاریکی شد؟ به این بهانه با سالومه حاج آقایی روانشناس بالینی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
چه عواملی میتواند باعث ترس کودک از تاریکی شود؟
ترس از تاریکی یکی از رایجترین ترسهای ذاتی در بین کودکان است. در بیشتر موارد یک فرآیند طبیعی مرتبط با رشد در کودکان از حدود دو تا سه سالگی شروع شده و در طول سالهای پیش از دبستان و بعد از آن رایج است.
ترس از تاریکی با فوبیا از تاریکی متفاوت است. فوبیا شامل احساسات غیرقابل کنترل و وحشت شدید است در حالی که میزان اضطراب در ترس از تاریکی خیلی شدید نیست. در واقع ترس یک واکنش طبیعی به خطر است.
بین سه تا شش سالگی همه کودکان متوجه میشوند که دنیای بیرونی وجود دارد که ممکن است خطرناک باشد. به عنوان مثال کودکان درک دقیقی از زمان ندارند، بنابراین رفتن به رختخواب ممکن است باعث شود که مطمئن نباشند که چه زمانی دوباره والدین خود را خواهند دید. آنها تخیل قوی دارند اما تفاوت بین واقعیت و خیال را به طور کامل تشخیص ندادهاند. بنابراین تنها بودن، چیزهایی که در شب به هم میخورند و هیولاها برای آنها واقعی و تهدیدآمیز است. ممکن است به دلیل سن کم نتوانند احساسات خود را در تنهایی در تخت خود هنگام شب کنترل و تنظیم کنند.
بیشتر بچهها از سن شش سالگی شروع به پرورش ظرفیتهای ذکر شده میکنند و میتوانند بین دنیای حقیقی و واقعی و تصورات و خیال، تفاوتها را درک کنند، به همین دلیل ترس از تاریکی با بالغ شدن آنها از بین میرود.
لزوما این گونه نیست که کودکان از خود تاریکی بترسند، بلکه ممکن است از چیزی که فکر میکنند در تاریکی برایشان اتفاق بیافتد، میترسند. برخی از کودکان بدون هیچ دلیل خاصی دچار ترس از تاریکی میشوند. دیدن و شنیدن اخبار و تصاویر و فیلمهای منفی و خشونتآمیز باعث میشود تا کودکان این تصاویر و شنیدهها را با خشونت و ترس در زمانهای تاریک تداعی کرده و بترسند.
والدین با استفاده از چه راهکارهایی میتوانند ترس از تاریکی را در فرزندشان از بین ببرند؟
اگر کودک شما از تاریکی میترسد ممکن است نسبت به زمان خواب دید منفی پیدا کرده که همراه با ترس و اضطراب است. زمان خواب را با داستان و قصه، نوازش و چیزهایی که آرام بخش است و میتواند به کودک شما کمک کند تا خواب و آرامش بهتری داشته باشد، همراه کنید.از این طریق زمان خواب و تاریکی برایش همراه با تجربههای خوب و مثبت میشود.
به او کمک کنید که به تدریج و آرامآرام با ترسهایش روبرو شود. از او حمایت و پشتیبانی کرده و به او وسایلی مانند پتویی خاص، عروسک نرم و پشمالو بدهید، تا در آغوش گرفته و باعث آرامش او شود.
کاملا طبیعی است که کودک شما از تاریکی بترسد، بسیاری از کودکان قادرند با ترسهایشان کنار بیایند و آن را به طریقی مطلوب سپری کنند. ولی در برخی از موارد در کودکان و نوجوانان ترسها میتوانند به فوبیا تبدیل شده و بر عملکرد زندگی روزمرهشان تاثیر منفی بگذارد.
گاهی ممکن است کتابها یا برنامههای به ظاهر معمولی باعث ترس آنها شود، بنابراین لازم است کمی تحقیق کنیم تا بدانیم از چه چیزی ترسیده است. مهم است که ترس کودکان را به جای نادیده گرفتن، تایید کنید. ممکن است در زمان تاریکی در اتاقش سایهای مربوط به یک اسباب بازی، لباس و پرده اتاق ایجاد شود، که باعث ترس کودک شما شده باشد.
چراغ خوابی با رنگ گرم و نور ملایم میتواند روی ایجاد ارتباط مثبت با موقعیتهای کم نور به کودک شما کمک کند. خاموش کردن تدریجی چراغها با نزدیک شدن به زمان خواب میتواند به کودکان کمک کرده تا در محیط تاریک راحتتر باشد.
ممکن است کودکان دیگر در مهدکودک یا مدرسه درباره ترسیدن صحبت کرده یا کودکان کمی بزرگتر درباره داستانها و کارتنهای ترسناک صحبت کنند. بینایی و دید در شب به اندازه روز کارا نیست. صداها ممکن است در یک اتاق تاریک متفاوت به نظر برسند. بیشتر کودکان تا قبل از دوازده سالگی ترس از تاریکی را تجربه میکنند.در برخی از افراد ممکن است ترس از تاریکی به بزرگسالی هم منتقل شود.
چیزی که برای شما بزرگ نیست ممکن است برای کودک شما بزرگ باشد و ایجاد ترس کند. بنابراین در مورد هرچیزی که او را نگران میکند ممکن است صحبت کند. اگر شدت ترس از تاریکی در کودک شما به حدی است که او را اذیت میکند و تاثیر منفی در عملکردهای روزمرهاش میگذارد از متخصصین و روانشناسان کمک بگیرید.