شمشیرِ سریال پایتخت: در جوانی عاشق سینمای ایران شدم

«پایتخت» امسال نکات جالب توجه کم ندارد؛ اما یکی از مهم‌ترین آن‌ها ماجرای مقصد جدید سفر پایتختی‌هاست.

شناسه خبر: ۴۴۴۳۰۱
شمشیرِ سریال پایتخت: در جوانی عاشق سینمای ایران شدم

اهالی سریال «پایتخت» که تا پیش از این به سراغ کشورهای غرب آسیا رفته بودند، حالا قرار است که به سراغ یکی از کشورهای فارسی‌زبان شرقی بروند، کشوری که در چند سال اخیر در متن اخبار سیاسی حضور داشته و روابط دیپلماتیک میان دو کشور شدت گرفته است. تاجیکستان از معدود کشورهایی‌ است که اطلاعات مردمش نسبت به ما کامل است و حداقل نیاز نیست که به آن‌ها توضیح دهیم زبانمان عربی نیست. به همین مناسبت به سراغ بازیگر تاجیکستانی این سریال رفتیم که به طور مفصل حرف‌هایی برای گفتن داشت.

ساعت حوالی هفت صبح به وقت تهران بود که قربان صابر پاسخ سؤالات‌مان را داد. مرد شصت‌ و‌ چهار ساله‌ای که نقش شمشیرخان سریال «پایتخت» را بر عهده دارد و طی چند سال اخیر چندین مرتبه به ایران آمده و چه در جشنواره تئاتر فجر و چه در سریال‌هایی نظیر «در چشم باد»، «شکرانه» و حالا «پایتخت» حضور داشته است. به او در تاجیکستان، لقب استاد داده‌اند. به دلیل صدای رسا و گیرایش چندین مرتبه در تئاتر‌های بر گرفته از شاهنامه نقش فردوسی و بازیگران اصلی را ایفا کرده است. در اولین سؤال از او درباره چگونگی پیوستنش به پروژه «پایتخت» پرسیدیم داستانی که برای او از چین آغاز می‌شد: «تقریباً تابستان سال گذشته بود که من از کشور چین بازگشته بودم. سه ماه در چین در فیلمبرداری یک سریال تاریخی با نام «لیچی» (که یک میوه هم هست) درباره وقایع قرن هفت میلادی و زمان حمله اعراب به خراسان، را بازی می‌کردم. یک سری تاجران سمرقندی و بخارایی در آن دوران بودند که در مملکت چین تجارت می‌کردند و راه ابریشم را به راه انداختند. من آخر این فیلم خیلی خسته شده بودم و آخر این کار. از خانواده‌ام پس ‌ماند شده بودم «عبارتی که او، صابر به کار می‌برد به معنای دوری و احساس دل تنگی است» دیگر هیچی چیزی نمی‌خواستم. نه فیلم نه سینما و نه تئاتر. می‌خواستم یک مدتی به خودم بیایم. یک روزی بچه‌های تاجیکی که با فیلم سر و کار دارند به من زنگ زدند که استاد کجا هستید؟ من گفتم فلان جا هستم. گفتند برایتان امکان ندارد که یک بار به تئاتر جوانان بیایید؟ گفتم اتفاقاً در مسیرم است دارم از کنار آن عبور می‌کنم. به من گفتند بیایید تا چند دقیقه با شما صحبت کنیم. من رفتم به تئاتر جوانان و آنجا برای اولین بار آقای سیروس (مقدم) را دیدم و علیرضا نجف‌زاده. من در ابتدا فقط برای یک سلام و علیک و درود گفتن با آن‌ها صحبت کردم. البته آن‌ها با دوربین آمده بودند و من فکر کردم همین فردا و پس‌فردا می‌خواهند کار را آغاز کنند، برای همین گفتم من نمی‌خواهم دیگر کاری انجام بدهم و خیلی خسته شده‌ام و می‌خواهم خودم را برقرار کنم. خلاصه با آن‌ها درباره چین و کار‌های قبلی من در ایران صحبت کردیم. آن‌ها رفتند و حدود دو ماه خبری نبود. بعد از مدتی این بچه‌ها با من تماس گرفتند گفتند استاد شما برای همان سریالی که برادران ایرانی برایش به تاجیکستان آمده بودند، برای نقش پدر خانواده انتخاب شدید و آماده باشید. این اولین باری بود که من برای پایتخت روح و روانم را آماده کردم و بعد فهمیدم که یک سریالی با نام «پایتخت» وجود دارد که خیلی در ایران شهرت دارد و طرفدار‌ان زیادی دارد. من تا زمانی که برای فیلمبرداری به تهران پریدیم (جایگزین واژه پرواز کردیم) و بعد به مازندران از آن خبر نداشتم. بعد از این بود که من چند پاره از فیلم را در زمان فیلمبرداری می‌دیدم و با آن آشنا شدم.»

از شمشیرخان سریال «پایتخت» درباره وضعیت سینمای ایران در تاجیکستان پرسیدیم و پاسخ او وابسته به فیلم‌های قبل از انقلاب و البته فرج‌الله سلحشور بود: «متأسفانه باید اقرار شویم که (باید بدانیم که) رابطه پخش شدن فیلم‌های تاجیکی در ایران و فیلم‌های ایرانی در تاجیکستان کاملاً بر قرار نیست. نمی‌دانم این کار را چه کسی باید انجام دهد اما هیچ کاری در دو سمت انجام نشده‌ است. این هم مسلم است که مردم تاجیکستان علی‌رغم تفاوت‌هایی که در سیاست‌هایمان است، هر آیینه ایران و فیلم‌های ایرانی را دوست دارند. مثلاً زمان شوروی فیلم‌های آزاده‌ای (آزاده به معنی خوب) چون «پلنگ مازندران» و «در امتداد شب» خیلی محبوبیت داشت و ما در تاجیکستان در دوران جوانی‌مان این فیلم‌ها را می‌دیدیم و عاشق سینمای ایران شدیم. بعد از آن فیلم‌ها دیگر هیچ خبری از فیلم‌های ایرانی نبود البته این چیز‌ها خیلی وابسته به سیاست است دیگر. البته این را باید بگوییم که ناوابسته از این سیاست‌ها فیلم یوسف (سریال یوسف پیامبر) در اینترنت و یوتیوب پخش شد و مردم این فیلم را از همان جا می‌دیدند. من در خاطرم است که هر قسمتی که از این سریال پخش می‌شد در دوشنبه شور ولوله‌ای بر پا می‌شد. آن زمان دیسک بود (یعنی دیسک یوسف پیامبر پخش می‌شد) و دیسک فروش‌ها این فیلم را خیلی در کوچه و بازار‌ها می‌فروختند و مردم می‌خریدند. احتمالاً کسی نبود در آن زمان که دنبال فیلم یوسف نگشته باشد و ندیده باشد. البته این فیلم‌ها و سریال‌ها به همین چند مورد ختم شد و دیگر هیچ فیلم و سریال دیگری پخش نشد. ما چقدر آرزو داشتیم فیلم در «چشم باد» با حضور استاد حبیب‌الله عبدالرزاق‌اف در تاجیکستان پخش شود. سریالی که بنده هم در آن سهم داشتم اما این اتفاق نیفتاد. بار‌ها گفتند یک سال دیگر پخش می‌شود یا نوروز پخش می‌شود، اما نشد. این گناه مردم نیست. آن‌ها در همه زمان‌ها می‌خواهند سریال‌های خوب داشته باشند، ما باید در‌های دیگری را بکوبیم و آن‌ها را باز کنیم. اگر بخواهم به طور کلی بگویم فیلم‌های ایرانی در تاجیکستان اکران نمی‌شود به جز فستیوال‌هایی که برگزار می‌شود و در آنجا فقط آن‌هایی که در سینما حرفه‌ای هستند باخبر از سینمای ایران می‌شوند.»

منبع : فرهیختگان
نظرات
پربازدیدترین خبرها