راهنماتو- سگگردانی یا خریدن اسباببازی برای گربههای خانگی ممکن است فعالیتی مدرن به حساب آید. اما انسانها در طول تاریخ در کنار حیوانات زندگی کردهاند و تقریبا همیشه عاشق حیوانات بودهاند.
به گزارش راهنماتو، درحقیقت، در حدود 40000سال قبل اهلیسازی و رامکردن حیوانات از طریق تعامل آنها با اجداد باستانی ما آغاز شد به نحوی که این حیوانات از جانوران وحشی به دوستانی دوستداشتنی و حتی در بعضی مواقع به اعضای خانواده تبدیل شدند.
اما اهلیسازی و تحسین حیوانات خانگی همیشه معنای واحدی نداشتهاند. در این مقاله با راهنماتو همراه باشید تا اولا تفاوت اهلیسازی و رامسازی را بیان کنیم و بعد شیوههای اجداد باستانیمان در اهلی کردن حیواناتی مثل سگ و گربه را بررسی کنیم و ببنیم این حیوانات در سراسر فرهنگها و تمدنهای مختلف در جهان باستان چگونه مورد توجه قرار میگرفتند.
رامسازی و خانگیسازی چه تفاوتی با هم دارند؟
دانشمندان میگویند حیوان رامشده، حیوانی است که به منظور مصرف غذایی، کار یا هر هدف دیگری رام شده است، اما حیوان خانگی، حیوانی است که لوس میشود تا در خدمت هدفی مثل لذت بردن یا تنها بازی کردن باشد. تفاوت حیوان رام و خانگی، تفاوت بین حیوان مزرعه است که برای مصرف پرورش داده میشود و سگی است که بزرگترین مسئولیتش آوردن چوب یا توپی است که برایش پرتاب میکنید.
سگها چه زمانی اهلی شدند؟
سگها نخستین حیوانات اهلی در جهان هستند که در طی نسلها و به تدریج اهلی شدند. تحلیل باستانشناسان نشان میدهد که اهلیسازی آنها 14000سال طول کشیده و ژنتیک آنها نشان میدهد که اهلیسازی بین 14000 تا 40000سال قبل در زمانی شروع شد که شکارچی-گردآورندگان شروع به ملاقات با گله گرگهای خاکستری کردند و دوطرفه از هم سود میبردند. درحالیکه واضح است گرگهای خاکستری بعد از سالها تعامل و ارتباط با انسانها به سگهای اهلی تبدیل شدند، مشخص نیست که این گذار دقیقا از کجا آغاز شده است.
سگها کجا اهلی شدند؟
تحقیقات اخیری که در نشریه نیچر منتشر شده است نشان میدهد که سگهای اهلی از جمعیتهای گرگهای جداگانهای در قسمتهای شرقی و غربی اوراسیا به وجود آمدهاند و سگها در کل «به گرگهای باستانیای که در شرق اوراسیا زندگی میکردند، نزدیکترند.» این امر معنایش میتواند این باشد که این حیوانات در هر دو مکان اهلی شدند و جمعیتهایشان بعد از آن با هم مخلوط شده، اما از طرفی هم ممکن است معنایش این باشد که سگها در مناطق شرقی اوراسیا اهلی شدند و بعد که با انسانها به قسمتهای غربی اوراسیا سفر کردند، با گرگها در این قسمتها آمیزش کردند.
گربهها کجا اهلی شدند؟
برخلاف سگها، گربهها خیلی اخیرتر اهلی شدهاند و اهلیشدنِ آنها در حدود 10000سال قبل شروع شده است. در آن زمان انسان ها در نواحی باستانی بینالنهرین تازه داشتند از شکارچی-گردآورندگی به سمت کشاورزی حرکت میکردند. همانطور که انسانها در روستاها، سپس شهرهای کوچک و بعد شهرهای بزرگ منطقه بینالنهرین که در کرانههای غربی رودهای دجله و فرات واقع شده بودند، ساکن شدند، شروع به محبت کردن به گربههایی کردند که در خیابان دنبال موشها میکردند زیرا آنها را شکلی رایگان و اقتصادی برای کنترل موشها میدیدند. این روابط سپس به اهلیسازی تدریجی گربهها منجر شد.
حیوانات باستانی در سراسر جهان
دانشمندان سرنخهایی دارند که نشان میدهد سگها و گربهها در کجاها برای نخستینبار اهلی شدند، اما درباره خانگی شدن آنها که صرفا با هدف همراهی با انسان انجام میگرفته، نمیتوانند دقیق اظهار نظر کنند. یافتههایی که نشان میدهند سگها و گربهها در حدود 12000 تا 9000سال قبل به همراه صاحبانشان دفن میشدند، یکی از شواهد اولیه است که از پیوند بین حیوانات خانگی و صاحبانشان خبر میدهد.
1.حیوانات در بینالنهرین باستان
در بینالنهرین باستان سگها مراقبین گله و نگهبانان خانه بودند اما گربهها در خیابانها چرخ میزدند. نقش سگها در این مسئولیتها به قدری ارزشمند بود که اهالی بینالنهرین طلسمها و مجسمههای کوچکی به شکل سگ که یکی از آنها 3000سال قدمت دارد را با خودشان حمل میکردند تا از خودشان محافظت کنند. در بخشهایی از خاورمیانه به نام «هلال حاصلخیز» سگها به نسبت بیشتر به عنوان شکارچی، درمانگر و نگهبان انسانها به خدمت گرفته میشدند. سگها نقش حیوان خانگی را نیز داشتند. درحالیکه افسانههای بینالنهرین سگها را به عنوان همراهان خدایان و ربالنوعها بازنمایی کرده است، اما در هنر بینالنهرین آنها بیشتر به عنوان همراهان انسانهای خاکی ترسیم شدهاند.
شواهدی از وجود نخستین قلادههای سگ در جهان در بینالنهرین باستان وجود دارد که بعضی از آنها ساده و بعضی دیگر تزیینشده بودند که نشان میدهد برخی از ساکنان بینالنهرین فکر میکردند سگهایشان شایستگی لوسکردن را دارند.
2.حیوانات در مصر باستان
سگسانان در مصر باستان نیز همراهان انسان بودند که با آنها به مثابه اعضای خانواده برخورد میشد. این حیوانات بعد از مرگ اغلب مومیایی میشدند و در کنار صاحبانشان دفن میشدند تا به آنها در گذر به جهان پسازمرگ کمک کنند. ربالنوع آنوبیس که نگهبان مقبرهها و هدایتگر به جهان پسازمرگ مرگ بود، به سگها مرتبط دانسته میشد.
گربهها هم ربالنوعهای خودشان شامل بستت را داشتند که الههای قدرتمند برای نگهبانی از خانواده بود. برای همین مومیایی کردن و دفن کردن گربهها با صاحبانشان نیز در مصر رواج داشت. در سراسر جهان باستان معروف بود که مصریها از مرگ و بیماری گربهها میرنجند و هرودوت، مورخ یونان باستان، در سال 430 ق. م مدعی شده بود که مرگ یک گربه «مصریها را در غمی عمیق فرو برد.»
سگ، گربه یا هر حیوان همراه دیگری، به همراه صاحبانشان دفن میشدند تا بعد از مرگ نیز با آنها همراه باشند. روابط صمیمانه بین حیوانات خانگی و صاحبان آنها را در نوشتههای روی مقبرهها که در آنها حیوانات بر اساس صفاتی مثل «سیاه»، «شجاع» و «قابل اعتماد» و «ناز» توصیف شدهاند، نیز میتوان مشاهده کرد.
3.حیوانات خانگی در یونان باستان
در یونان باستان نیز سگها به مثابه همراه نگریسته میشدند و به خاطر وفاداری به صاحبانشان تقدیر میشدند. در افسانههای یونانی حیوانات حضور پررنگ دارند و یکی از شخصیتهایی که بیش از همه ستایش شده سگسانی افسانهای به نام آرگوس است. در اویسه هومر، که در حدود 2700 تا 2800سال قبل نوشته شده، صاحب آرگوس یعنی اودیسه، بعد از دو دهه مسافرت به خانه باز میگردد و سگ وفادارش آرگوس او را بلافاصله میشناسد. این سگ وفادار که وظیفهاش را در قبال صاحبش انجام داده است، بعد از 20سال که اودیسه را دوباره دیده، «به سایه مرگ تعظیم میکند.»
در یونان باستان همه سگها برای اهدافی مثل شکار، نگهبانی گله یا نگهبانی خانه پرورش داده نمیشدند بلکه بدون هدف خاصی پرورش داده میشدند. تصاویر آنها را میتوان روی نقاشی گلدانها و مجسمههای سنگی دید که همراهانی برای صاحبان پیر و جوانشان بودند.
4.حیوانات خانگی در روم باستان
رومیهای باستان نیز مانند یونانیها برای همراهان سگسانشان ارزش قائل بودند. میتوان وفاداری رومیها به سگها را از روی متونی که روی مقبرهها نوشته شده است، متوجه شد. درواقع درست مثل مصر باستان، در روم و یونان نیز سگها با اسم و القابشان دفن میشدند.
در یکی از نوشتههای باستانی در روم آمده است: «درحالیکه تو را به آخرین مکان استراحتت میبرم اشک میریزم، درست مثل همان روزی که تو را 15سال قبل در دستان خودم با شادی به خانه آوردم.»
یکی دیگر اینطور عزاداری میکند: «چه همراه دوستداشتنیای را از دست دادیم.» جالب است که در روم و یونان باستان در وصف گربهها چیزی پیدا نشده است. در فرهنگهای رومی و باستانی گربهها همراهان نادری محسوب میشدند.
5.حیوانات در آمریکای مرکزی
در بسیاری از مقبرههایی که در آمریکای مرکزی پیدا شده است، مجسمههای سرامیکی سگسانان که قدمت آنها به 2000سال پیش باز میگردد، درحالت نشسته یا ایستاده دیده میشود. این مجسمهها که بیشتر در مکزیک پیدا شدهاند، نشاندهنده اهمیت سگها در بسیاری از فرهنگها و تمدنهای آمریکای مرکزی باستانی هستند.
در آمریکای مرکزی سگهای اهلیشده به شیوههای مختلفی ارزش داشتند. بعضیها به عنوان کارگر، نگهبان و سگهای محافظ پرورش داده میشدند و برخی نیز صرفا ارزش غذایی داشتند. بعضی دیگر به عنوان قربانیان حیوانی مورد توجه بودند و بقیه نیز به عنوان حیوانات خانگی برای بغل کردن و لوس کردن توسط مراقبینشان در نظر گرفته میشدند زیرا باور داشتند که این موجودات نمایندگان جهان پسازمرگ هستند.
درحقیقت بسیاری از فرهنگها و تمدنها در سراسر آمریکای مرکزی باستان فکر میکردند که سگها ملازمان انسانها در جهان پسازمرگ هستند و آنها در این سفر هدایت میکنند.
سایر حیوانات خانگی در جهان باستان
سگوگربه تنها حیوانات خانگی در طول تاریخ باستان نبودند. طوطیهای وحشی، طاووس، گنجشک و میمون به شکلهای رامشده یا نیمه-رام شده نیز حیوانات خانگی بودند. و حیوانات وحشی از جمله میمونها، کروکودیل و غزال نیز نقشی مهم در فرهنگ حیوانات خانگی در مصر باستان ایفا میکردند.
در مصر باستان فرعونها باز نگه میداشتند و آمنهوتپ سوم نیز از یک کلاغ مراقبت میکرد و برای این پرنده مقبرهای ساخته بود. داستانهای زیادی درباره اسب محبوب اسکندر به نام باسفالوس و مارماهی محترم کراسوس در افسانهها وجود دارد.
به نظر میرسد حیوانات از پشمالو، مودار و تیزدندان تا آبزی و وحشی و نیمهوحشی همیشه خوشایند انسانها بودهاند.