راهنماتو- تعداد زیادی از گنجینههای بیقیمت تاریخی در طی سالها در جهان ناپدید شدند. این اشیاء اغلب یا به دلیل دزدی یا تحت شرایط مرموز در زمان جنگ یا فجایع طبیعی که امکان محافظت از آنها وجود نداشت یا به عنوان غنائم جنگی توسط نیروهای نظامی دشمن به سرقت رفته و مفقود شدند.
به گزارش راهنماتو، 31 شیء تاریخی مفقودشده را در دو بخش با شما در میان گذاشتم. بخش اول را میتوانید در اینجا بخوانید. با راهنماتو همراه باشید تا بخش دوم را با هم مرور کنیم.
نقاشی دیواری داوینچی
در سال 1505، لئوناردو داوینچی یک نقاشی دیواری کشید که پیروزی لیگ ایتالیا (به هدایت فلورانس) علیه میلان در جنگ آنگیاری را نمایش میداد. این نقاشی دیواری که در کاخ وکیو (تالار شهر فلورانس) کشیده شده بود، در سال 1563 که مدل تالار توسط جورجیو واساری، نقاش و معمار، تغییر کرد، ناپدید شد. در سال 2012، تیمی از کارشناسان هنری اعلام کردند که شواهدی پیدا کردهاند که نشان میدهد این نقاشی دیواری تخریب نشده و واساری صرفا نقاشی خودش را روی نقاشی داوینچی کشیده است. این تیم سالها آزمایشهای علمی روی دیوار انجام دادند و چندین مطالعه در سال 2005 در نشریه NDT & E International منتشر شد. اما این نتایج هرگز تأیید نشد و تحقیقات همان سال متوقف شد. در سال 2020، یک تیم دیگر از محققان اعلام کردند که اصلا داوینچی هیچوقت چنین نقاشیای نکشیده بوده اما این ادعا محل مناقشه است. درنهایت، هنوز اینکه چه بلایی سر این نقاشی دیواری آمده و آیا حقیقتا وجود داشته یا نه، تا همین امروز موضوع بحث است.
منورا (شمعدان 6شاخه یهودیان) از معبد دوم
یاغیان یهودی بین سالهای 66 تا 74 میلادی علیه ارتش روم جنگیدند تا بتوانند قوم بنیاسرائیل را از کنترل امپراتوری روم خارج کنند. در سال 70میلادی، با تسخیر بیتالمقدس توسط ارتش روم به هدایت تیتوس، ژنرالی که بعدها امپراتور روم شد، قوم بنیاسرائیل به سختی افتادند. در آن زمان معبد دوم، مهمترین مکان مقدس یهودیان، تخریب شد و ارتش روم گنجینههای آن را با خود به روم باستان منتقل کرد. این گنجینهها شامل شمعدان 6شاخه معبد هم بود. طاق تیتوس در نزدیکی کلوزئوم در روم، صحنهای را نشان میدهد که در آن شمعدان 6شاخه یهودی در حال حمل شدن به سمت روم است. در این صحنه، شمعدان 6شاخه شیئی بسیار بزرگ بازنمایی شده است و تقریبا به اندازه سربازی است که آن را حمل میکند. سرنوشت این شمعدان بعد از رسیدن به روم نامعلوم ماند.
گنجینه طومارهای مسی
بیشک غیرعادیترین طومار دریای مرده که در غاری در کرانه باختری پیدا شده است، یک ورقه مسی است که متنی روی آن حکاکی شده و در آن از مکان گنجینهای بزرگ خبر داده است. طومار مسی در موزه اردن نگهداری میشود. هنوز برای اندیشمندان این حوزه مشخص نیست که آیا نویسنده طومار از گنجی واقعی خبر داده بوده یا گنجی تخیلی را به تصویر کشیده است. آن زمانی که این طومار نوشته شده است، حوالی سال 70میلادی، ارتش روم در حال شکست دادن گروهی از یهودیانی بود که علیه حکومت رومیها شورش کرده بودند؛ ارتش روم بیتالمقدس را تسخیر و معبد دوم را تخریب کرده بود.
برخی از اندیشمندان حدس میزنند که گنجینهای که در طومار مسی به آن ارجاع داده شده است، احتمالا گنجینهای بوده که قبل از تخریب معبد توسط ارتش روم پنهان شده است. برخی دیگر از اندیشمندان استدلال کردهاند که مقدار گنجی که در این طومار مسی از آن صحبت شده است آنقدر زیاد است که احتمالا باید افسانه و تخیل بوده باشد.
آثار هنری سرقتشده از موزه ایزابلا استورات
در 18مارس سال 1990، دو دزد با لباس پلیس به موزه ایزابلا استورات گاردنر در بوستون حمله کردند و 13 اثر هنری به ارزش 500میلیون دلار را به سرقت بردند. این آثار شامل آثاری از نقاش هلندی، رامبراند و 5اثر از هنرمند فرانسوی، ادگار داگاس بود. هنوز هویت دزدها شناسایی نشده و آثار هنری نیز از آن زمان پیدا نشدهاند. احتمالا دزدانی که این آثار را دزدید تاکنون مردهاند و نقاشیها نیز احتمالا به شدت آسیب دیده و تخریب شده اند. با اینکه ارزش این آثار بسیار بالا است اما فروش آنها به دلیل شهرتشان بسیار سخت است و هر خریداری به راحتی میتواند سرقتی بودن آنها را تشخیص دهد و در صورتی که آنها را خریداری کند خودش نیز مجرم شناخته میشود.
مرد پکن
در سال 1923، فسیلهایی از یک انسانتبار که گاهی از او با عنوان انسان پکن (یک نوع هومو ارکتوس یا انسان راستقامت) نیز یاد میشود و بین 200000 تا 750000 سال قبل زندگی میکرده، در غاری در نزدیکی روستایی در پکن در چین پیدا شد. این فسیلها در سال 1941 در زمان حمله ژاپنیها به چین ناپدید شد و مکان آنها تا همین امروز نامعلوم باقی مانده است. بعضی از محققان میگویند که فسیلها وقتی قرار بوده از طریق دریا به آمریکا منتقل شوند در دریا گم شدهاند و بقیه فکر میکنند که آنها در یک پارکینگ در چین دفن شدهاند.
کیو سورس
کیو سورس، یا صرفا کیو، متنی فرضی حاوی گفتههایی است که به عیسی مسیح منسوب شده است. اندیشمندان میگویند که اگر این متن وجود داشته، توسط نویسندگان باستانی برای نوشتن انجیلهای لوقا و متی از آن استفاده شده است. دلیلش آن است که بسیاری از بخشهای این دو انجیل شبیه یکدیگر است. این درحالیست که انجیل مارک تفاوت زیادی با این دو انجیل دارد. مشکل اینجاست که هیچ نسخهای از کیو سورس، اگر وجود خارجی داشته باشد، تا امروز باقی نمانده است. برخی از اندیشمندان متاخر میگویند که انجیل مارسیون، متنی غیرمعمول متعلق به قرن دوم میلادی، احتمالا حاوی بخشهایی از کیو سورس است.
طلاهای نازی
بر اساس داستانها، در نزدیکی اواخر جنگ دوم جهانی، یک نیروی نازی به هدایت افسر اس.اس، ارنست کالتنبرانر، مقادیر زیادی طلا را در دریاچه تاپلیتز در اتریش غرق میکند تا نگذارد به دست نیروهای متفقین بیفتد. آن زمان، تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده اما تاکنون هیچ طلایی پیدا نشده است. امکان دارد که این داستان افسانهای بیش نباشد و در واقعیت، هیچ طلایی غرق نشده باشد؛ با وجود این، برخی محققان به این نکته اشاره کردهاند که این دریاچه نقاط کوری دارد و تنههای بزرگ و مخروبههای موجود تلاش برای مکانیابی طلا را دشوار و خطرناک میکنند. برخی از غواصان حین تلاش برای پیدا کردن طلا در آبهای این دریاچه غرق شدهاند.
نقاشی گمشده رافائل
نقاش ایتالیایی، رافائل سانزیو، که اغلب فقط با عنوان «رافائل» شناخته میشد و بین سالهای 1483 تا 1520، زندگی میکرد، یک پرتره با عنوان «پرتره یک مرد جوان» کشید. هویت شخص درون این نقاشی و تاریخ دقیقی که رافائل آن را کشیده مشخص نیست. این نقاشی در سپتامبر سال 1939 که آلمان به لهستان حمله کرد، در مالکیت موزه چارتورسکی در ورشو بود. مقامات نازی نقاشی را از موزه دزدیدند و تصمیم داشتند آن را در گالری لینز آرت که بنا بود در اتریش ساخته بشود، بگذارند. این موزه هرگز ساخته نشد و نقاشی نیز آخرین بار در ژانویه سال 1945 در ویلای کوهستانی هنس فرانک در آلمان دیده شد. فرانک یک افسر نازی و مسئول اشغال لهستان بود؛ جاییکه بر جنایات جنگی بسیاری نظارت داشت. بعد از جنگ جهانی دوم، او محاکمه و به مرگ محکوم و اعدام شد اما نقاشی رافائل هرگز پیدا نشد.
تابوت سلطنتی
شاهزاده لهستانی، ایزابلا چارتوریسکا، در سال 1800 چیزی با عنوان تابوت سلطنتی درست کرد که صندوقی مملو از مجموعهای از آثار هنری از خانوادههای سلطنتی بود که بر این کشور حکومت کرده بودند. این اشیاء تاریخی شامل جواهرات پادشاهان لهستان، آثار هنری و سایر یادبودها بود. لهستان از سال 1795 دیگر یک کشور مستقل نبود و در میان قدرتهای منطقه تقسیم شده بود. تابوت سلطنتی نهایتا قربانی گروهی از مهاجمان شد و بعد از حمله نازیها به لهستان در سال 1939 توسط ارتش نازی ضبط شد. محتویات تابوت تا همین امروز مفقود است.
تلاش پرثمر عشق
معروف است که ویلیام شکسپیر نمایشنامهای با عنوان «تلاش پرثمر عشق» نوشته اما تاکنون هیچ نسخهای از آن پیدا نشده است. احتمالا این نسخه ادامه «تلاش بیثمر عشق» است ـ کمدیای که شکسپیر در دهه 1590 آن را به رشته تحریر درآورد. اسناد دهههای 1590 و 1600 نشان میدهد که «تلاش پرثمر عشق» در سال 1598 منتشر شده و تا سال 1603 نیز به فروش میرسیده است اما هیچ نسخهای از آن تا امروز باقی نمانده است. برخی اندیشمندان باور دارند که «تلاش پرثمر عشق» به یک نمایشنامه دیگر از شکسپیر به نام «هیاهوی بسیار برای هیچ» ارجاع دارد که بسیار شناخته شده است و تا همین امروز هم اجرا میشود. بر اساس همین نظریه یکی از شرکتهای تولیدکننده آثار شکسپیر یکی از اجراهای هیاهیو برای هیچ را با عنوان تلاش پرثمر عشق نامگذاری کرده است.
انجیلهای قرن اول میلادی
قدیمیترین نسخ انجیلهای مسیحی ـ مارک، لوقا، متی و جان ـ به قرن دوم میلادی باز میگردند. با این وجود، بسیاری از اندیشمندان باور دارند که این انجیلها در بدو امر در نیمه دوم قرن اول نوشته شدهاند. این باعث شده پرسشهایی مطرح باشد از جمله اینکه آیا نسخههایی از قرن اول باقی مانده است؟ اگر چنین است از کجا میتوان تاریخ آنها را تعیین کرد؟
در سال 2015، محققان گزارش دادند که توانستهاند بخشهایی از انجیل مارک را در داخل بقایای یک ماسک مومیایی پیدا کنند که به نظر میرسید به قرن اول میلادی تعلق داشته باشد. با این وجود، بعد از آنکه نسخهای از آن در سال 2018 منتشر شد، مشخص شد که این متن به قرن دوم یا سوم تعلق دارد.
ماسک میکلآنژ از ربالنوع مزارع و گله گوسفند
فان یا ربالنوع گله گوسفندان و مزارع یک مخلوق اسطورهای شامل نیمهانسان و نیمهبز بود. ماسکی که از او ساخته شده است به هنرمند ایتالیایی میکلآنژ نسبت داده شده است. میکلآنژ بین سالهای 1475 تا 1564 زندگی میکرد. موزه بارگلو در فلورانس مالک این ماسک بود اما این ماسک در سال 1944 از قصری در توسکانی ربوده شد.
دزدان که بودند؟ سربازان لوژیون 305ام ارتش آلمان که به ارتش دهم آلمان متصل بودند. سربازان ماسک را بین آگوست 22 تا 23 سال 1944 ربوده و آن را پشت کامیون گذاشته بودند. این آخرین بار بود که این ماسک دیده شده و از بعد از آن ناپدید شده است.
تولد مسیح اثر کاراواجو
«تولد مسیح با فرانسیس و لارنس مقدس» در سال 1609 توسط نقاش ایتالیایی میکلآنژ کاراواجو، که بین سالهای 1571 تا 1610، زندگی میکرد، خلق شد. این نقاشی لحظه تولد مسیح را با نوزاد مسیح که روی کاه خوابانده شده، نشان میدهد. این صحنه فقر مسیح را در لحظه تولد نشان میدهد. این نقاشی در سال 1969 از نمازخانه پالرمو در ایتالیا ربوده شد. نقاشی هرگز دیگر پیدا نشد و هنوز مشخص نیست که چه کسی آن را دزدید. مدتها انگشت اتهام به سمت مافیای سیسیلی اشاره رفته بود. در سال 2015، یک کپی مشابه از نقاشی در نمازخانهای که از آن ربوده شده بود، رونمایی شد.
تخممرغهای گمشده عید پاک رومانوف
بین سالهای 1885 تا 1916، یک شرکت جواهرسازی به نام فابرگ، که در آن زمان توسط یک جواهرساز روسی به نام پیتر کارل فابرگ اداره میشد، تخممرغهای زینتی برای عید پاک خانواده سلطنتی روسیه درست کرد.
فابرگ در وبسایت این شرکت نوشته است: «تخممرغها نهایت دستاورد جواهرساز روس و احتمالا آخرین سفارش بزرگ او بودند. ده تخممرغ از سال 1885 تا 1893، در طی حکومت امپراتور الکساندر سوم، 40عدد در زمان حکومت فرزندش نیکولاس دوم، هر سال دو عدد، یکی برای مادرش و یکی برای همسرش، ساخته شد.»
انقلاب روسی در سال 1917 به اعدان نیکولاس دوم، آخرین تزار روس و همه خانواده رومانف انجامید. بعد از مرگ آنها، برخی تخممرغها مفقود شدند و تا همین امروز نیز پیدا نشدهاند. شایعهها میگویند که مجموعهداران خصوصی در سراسر جهان این تخممرغها را در اختیار دارند. احتمال دارد که برخی هنوز در آمریکا باشند. اسناد نشان میدهد که انتقال عتیقهجات و اشیاء تاریخی با ارزش 164میلیون دلار از شوروری به آمریکا در پایان جنگ سرد رخ داده است.
جام ژول ریمه
جام ژول ریمه، جایزهای بود که به تیم برنده مسابقات فوتبال جام جهانی اهدا میشد. این جام که به نام ژول ریمه، بنیانگذار جام جهانی، نامگذاری شده بود، توسط آبل لافلو ساخته شده بود و بازنمایی الهه پیروزی بود که یک گلدان هشتوجهی بالای سرش نگه داشته بود. این جام از طلا با پایهای از جنس سنگهای نیمهقیمتی بود.
جام نخستینبار در سال 1930 در افتتاحیه جام جهانی از برندگان سال قبل به برندگان سال جاری داده شد؛ اما در سال 1970 برزیل مسابقه را برای بار سوم برد. برطبق قوانین فیفا، نخستین تیمی که جام جهانی را سه بار برنده میشد میتوانست مالکیت همیشگی جام را بر اساس قوانین ژول ریمه داشته باشد. بنابراین جام به برزیل فرستاده شد و برای جام جهانی بعدی یک جام تازه خلق شد.
در سال 1983 جام از ریو دو ژانیرو ربوده شد و از آن زمان پیدا نشده است. دزدان احتمالا آن را ذوب کردهاند و طلای زیادی به وزن 6.1کیلوگرم از آن نصیبشان شده است.
نخستینباری نبود که جام ژول ریمه دزدیده شد. در سال 1966، جام از تالار متودیست در لندن دزدیده شد. یک هفته بعد جام توسط سگی به نام پیکل و صاحبش، دیوید کربت، در زیر یک خیابان در جنوب لندن، پیچیده شده در روزنامه و طناب، پیدا شد. دزدان هرگز پیدا نشدند.
گنجینههای نمرود
شهر باستانی نمرود در عراق امروزی واقع شده و پایتخت امپراتور آشور در زمان حکومت آشوربانیپال دوم بود که از سال 883 تا 859 حکومت میکرد. او یک قصر تازه در نمرود ساخت. تاریخ اخیر نسبت به نمرود مهربان نبود. گروههای تروریستی داعش این شهر باستانی را در ژوئن سال 2014 تسخیر کردند و تا نوامبر سال 2016 آن را در اختیار داشتند.
تا آن زمان داعش شهر را منفجر کرده بود و با استفاده از بولدوزر بخشهایی را ویران و بخشهایی را زیر و رو کرده بود. بعد از بازپسگیری شهر به دلیل امنیت پایین غارتهای بسیاری رخ داد. درحالیکه بسیاری از گنجینههای نمرود نابود شدند، اما بقیه آسیب دیدهاند و میتوانند بازسازی شوند اما بسیاری نیز در بازار سیاه به فروش رفتند.
دوربین مفقودشده جورج مالوری
کاوشگران بریتانیایی، جورج مالوری و اندرو اروین، در 8ژوئن سال 1924، وقتی به نزدیکی قله اورست رسیده بودند، ناپدید شدند. احتمالا یک طوفان آخرین تلاش آنها برای رسیدن به قله را با شکست مواجه کرده است. تا سال 1953 هیچکسی نتوانسته بود به قله برسد؛ در این سال یک تیم به هدایت ادمونت هیلادری برای نخستینبار توانست قله اورست را فتح کند. پرسشی که هنوز بیپاسخ مانده است این است که آیا مالوری توانسته بود قبل از مرگ به قله برسد یا نه.
جسد مالوری در سال 1999 پیدا شد. شواهد نشان میداد که بر اثر سقوط از ارتفاع جان باخته است. جسد اروین هرگز پیدا نشد. اگر جسد اروین پیدا شود، ممکن است که دوربین مالوری و اروین نیز پیدا شود. اگر فیلمهای دوربین هنوز سالم مانده باشد، ممکن است بتوان به این پرسش که آیا این دو توانسته بودند به قله اورست برسند یا نه، پاسخ داده شود.
لدا و قو اثر میکلآنژ
نقشی میکلآنژ با عنوان «لدا و قو»، صحنهای از یک اسطوره باستانی را بازنمایی میکند که طی آن خدای ژوپیتر در ظاهر یک قو ظاهر میشود تا لدا، ملکه اسپارتا، را اغوا کند. بر طبق افسانهها، هلن از تروی، یکی از فرزندان این دو بوده است. نقاشی اصلی میکلآنژ مفقود شده است و فقط تعداد کمی از نسخههای کپی آن تا امروز باقی مانده است.
مشخص نیست که نقاشی میکلآنژ چطور ناپدید شده است اما یکی از احتمالات آن است که برخی از بازدیدکنندگان این نقاشی را طی 500سال اخیر بسیار مشمئزکننده یافته و آن را نابود کردهاند.
زندگی ژنرال ویلا
«زندگی ژنرال ویلا» فیلمی مفقودشده است که ژنرال انقلابی مکزیکی، فرانسیسکو پانچو ویلا (1878-1923) را بازنمایی میکند که علیه رهبران مکزیکی مدتها جنگید. این فیلم مشحون از صحنههای تخیلی و فانتزی بود، با وجود این صحنههایی از نبرد واقعی توسط نیروهای ویلا نیز در آن گنجانده شده بود. ویلا شخصا قراردادی با شرکت فیلمسازی میوچال امضا کرده بود که به فیلمسازان اجازه میداد از او و نبردهای واقعیاش فیلم بگیرند و درعوض درآمد ناشی از فروش فیلم را با آنها تقسیم کنند. این فیلم به نمایش عمومی درآمد اما بعد از آن مفقود شد.
ویلا اندکی بعد از نمایش فیلم که سربازانش از مرز نیومکزیکو عبور کردند و چند آمریکایی را کشتند، به دشمن آمریکا تبدیل شد. نیروی اعزامی آمریکا در سال 1916 وارد مکزیک شد اما نتوانست ویلا را شکار کند. با این حال ویلا در سال 1923 کشته شد و احتمالا این قتل به دستور برخی رهبران مکزیک انجام گرفته است.
نخستین فیلم بلند جهان
«داستان کلی گنگ» توسط استرالیا در سال 1906 به نمایش درآمد و گفته میشود که احتمالا نخستین فیلم بلند جهان بوده است. این فیلم یکساعته، داستان یک قانونشکن قرن نوزدهمی به نام ند کلی (1854-1880) و گنگ او را نمایش میداد. مورخان فیلم، سالکی جکسون و گرهام شرلی، در مقالهای از آن باعنوان یک موفقیت بزرگ یاد کردهاند.
تا سال 1907 فیلم در نیوزیلند و انگلستان نیز به عنوان بلندترین فیلمی که تا آنوقت ساخته شده بود، به نمایش در آمد. نمایش گنگ تبهکاران در فیلم باعث بدنامی آن نیز بود. گزارشهایی از جنایات و سانسور بعد از نمایش در سراسر استرالیا به گوش رسید. در مه 1907، فیلم 5کودک محلی در شهر ویکتوریاییِ بالارات را تشویق کرد تا به یک استودیو فیلمسازی دستبرد بزنند و بعد به کمک اسلحه گروهی از دانشآموزان را نجات دهند. در آوریل همان سال، این فیلم در بنالا و وانگاراتا، دو شهری که با کلی ارتباطات قوی داشتند، ممنوع شد. متأسفانه فیلم هرگز دوباره به درستی بازسازی نشد و تا دهه 1970 فقط چند ماده تبلیغاتی و عکس از آن ماند. کشف بخشهایی از فیلم، در کنار عملیات بازسازی، یکچهارم فیلم را بازسازی کرد، اما مقادیر زیادی از آن مفقود شده است.