فرادید نوشت: قلعه پِمبروک قرنها مسند قدرت بوده است. این جا زادگاه هنری تودور، پدر هنری هشتم بود و یکی از بهترین دژهای قرون وسطایی حفظشدهی کشور است که شامل هزارتویی از گذرگاهها، تونلها و پلکانها و همچنین یک برج دروازه بزرگ میشود.
حالا دانشمندان کشف کردهاند که این قلعه یک راز تکاندهنده را نیز پنهان کرده است. غاری به نام غار وُگان که درست زیر قلعه پمبروک قرار دارد، حاوی گنجینهای از مواد ماقبل تاریخ، از جمله استخوانهای باستانی و ابزارهای سنگی به جا مانده از انسانهای خردمند اولیه و احتمالاً نئاندرتالها است.
دانشمندانی که هفته گذشته نخستین حفاری بزرگ امسال را در وُگان آغاز کردند، میگویند این بقایا اطلاعات مهمی در مورد اسکان نخستین انسانها در بریتانیا در دوران ماقبل تاریخ ارائه خواهند کرد. کار روی این سایت در سالهای آینده میتواند به معماهای اصلی درباره بریتانیای ماقبل تاریخ، از جمله پایان سکونت نئاندرتالها در حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش، پاسخ دهد.
غار وگان در زیر قلعۀ قرون وسطایی پمبروک قرار دارد
یافتههای اولیه در وُگان شامل طیف گستردهای از فسیلها میشود، از جمله ماموت، گوزن شمالی و کرگدن پشمالو و همچنین بقایای اسب آبی، گونهای که آخرین بار ۱۲۵۰۰۰ سال پیش در آبهای بریتانیا پرسه میزد. باستانشناسان دریافتهاند که کف غار بیشتر با لایهای از استالاگمیت (چکیدهسنگ) پوشیده شده که خاک، استخوانها، پروتئینها و DNA موجود در زیر خود را حفظ کرده است.
پروفسور کریس اِسترینگِر از موزه تاریخ طبیعی لندن گفته: «این سایت دارای پتانسیل بالایی است. بهترین چشماندازی است که ما برای کسب اطلاعات تازه به دست آوردهایم که میتواند به ما کمک کند بفهمیم نئاندرتالها در بریتانیا چگونه زندگی میکردند و بفهمیم چگونه انسانهای خردمند جایگزین آنها شدند.»
حفاری غار وُگان در ژوئن سال گذشته
یکی از مسائلی که دانشمندان به دنبال حل آن هستند، این پرسش است که آیا نئاندرتالها مانند سایر نقاط جهان با انسانهای خردمند (هومو ساپینس) در بریتانیا آمیختند یا خیر. محققان برای سنجش درست، میخواهند بدانند آیا این دو گونه در کنار یکدیگر میزیستند یا در موجهای توارثی جایگزین یکدیگر شدند. استرینگر افزود: «غار وُگان به ما امید یافتن اطلاعاتی را میدهد که به کمک آنها میتوانیم پاسخ پرسشهایمان را پیدا کنیم.»
رهبر این کاوش، دکتر راب دینیس از دانشگاه آبردین، گفته: «ما قبلاً نشان دادیم که لایههای حفظشدهی استخوان، ابزارهای سنگی، DNA و سایر مواد مربوط به دستکم ۴۰۰۰۰ سال پیش زیر قلعه پمبروک قرار دارند، در حالی که بقایای اسب آبی که پیدا کردیم نشان میدهد باید این تاریخ را به ۱۲۵۰۰۰ سال پیش بازگردانیم. اگر چنین باشد، این منبع برای مطالعه مرحله تغییر بین نئاندرتالها و انسانهای مدرن، مهم است که احتمالاً حدود ۴۵۰۰۰ سال پیش در بریتانیا رخ داده است.
در طول چند دهه گذشته، دانشمندان برای کشف این جنبه جالب سکونت در بریتانیا تلاش کردهاند، چون با مشکلی حیاتی روبرو بودهاند که بر بسیاری از مکانهای مهم ماقبل تاریخ در بریتانیا اثر میگذارد. در بسیاری از موارد، این مکانها از تمام رسوبات، سنگها و سایر مواد پاک شدند، بنابراین نمیتوان آنها را با استفاده از فناوریهای مدرنی که دانشمندان قرن بیستم توسعه دادند، مطالعه کرد.
غار وگان با نقطه قرمز در تصویر بالا
دینیس گفته: «در گذشته، وقتی باستانشناسان ویکتوریایی یا ادواردی بقایایی از انسانهای نئاندرتال یا انسانهای خردمند را در یک مکان مییافتند، معمولاً آن را از تمام رسوبات و استخوانهایی که داشت، پاک میکردند. تمام آخرین خرده ریزههای باستانشناسی یا جمع میشد یا دور انداخته میشد. همین چیزها، تحقیقات مدرن در این مکانها را بسیار دشوار کرده است.»
یک نمونه کلاسیک از این پاکسازی فسیلی، غار گاف در تنگه چِدار است، جایی که بقایای چندین انسان باستانی در دوران ویکتوریا قبل از اینکه غار از تمام رسوباتش پاک شود، حفر شد. استرینگر گفته: «بیش از ۵۰۰ تن ظرف چند هفته در پایان قرن نوزدهم پاکسازی شد، چون صاحبان غار علاقهمند بودند سازندهای استالاگمیت آنجا را نشان دهند و بنابراین آن را به جاذبه گردشگری تبدیل کنند.»
«بنابراین با چرخدستیهای پر از غار بیرون آمدند و هیچ کس نمیداند آنها را کجا ریختند. این کار، از دست رفتن غمانگیز مواد مهم و حیاتی بود که اگر پیدایشان میکردیم، هنوز هم میتوانستیم از آنها بهرهبرداری کنیم.»
مکانهای دیگری که شواهدی از سکونت باستانی ارائه کردهاند اما متعاقباً خالی شدند عبارتند از غار کِنتس در دِوُن و غار پاویلَند در وِلز. باستانشناسان میگویند، خوشبختانه غار وُگان به چنین سرنوشتی مبتلا نشده است. در قرون وسطی، دور آن را دیوار کشیدند و از آن به عنوان انباری برای قلعه پمبروک استفاده کردند. بخش زیادی از کف آن و احتمالاً بسیاری از شگفتیهای زیر آن، دستنخورده باقی مانده است.
چنین حفظشدگی بکری، هر یافتهای در غار وُوگان را برای بهرهبرداری با استفاده از ابزارهای باستانشناسی و دیرینشناسی مدرن آماده میکند. فنآوری «تجزیه و تحلیل DNA رسوب» به ویژه امیدوارکننده به نظر میرسد و میتوان از آن برای تعیین اینکه آیا فردی زمانی در یک مکان زیسته یا کار کرده، صرفاً از طریق مواد ژنتیکی باقیمانده در رسوبات، استفاده کرد.
طرحی از یک نئاندرتال. نئاندرتالها تا حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش در بریتانیا ساکن بودند.
این تکنیک چندین سال پیش توسط دانشمندان مؤسسه انسانشناسی تکاملی ماکس پلانک آلمان توسعه داده شد و پیش از این حساسیت شگفتانگیز خود را در سیستم غاری به نام «گالریا د لاس اِستاتوآس» در شمال اسپانیا نشان داده است.
هر لایه رسوب در سیستم غار پیش از این به طور دقیق تجزیه و تحلیل و تاریخگذاری شده بود. سپس، محققان با استفاده از تجزیه و تحلیل DNA رسوب، دریافتند حدود ۱۰۰۰۰۰ سال پیش، جمعیت نئاندرتالهایی که هزاران سال در غار میزیستند توسط گروه کاملاً متفاوتی از مردم نئاندرتال جایگزین شدند.
روشن نیست چرا این جایگزینی رخ داد، اما این کشف به وضوح قدرت تجزیه و تحلیل ژنتیکی مدرن را نشان داد که با استفاده از DNA خون و فضولات باقیمانده از ساکنان یک غار، امکان آشکارسازی جابجایی جمعیت در ۱۰۰۰۰۰ سال قبل وجود دارد.
امیدواریم برای غار وگان هم، چنین تجزیه و تحلیلی، تأثیر متقابل انسانهای مدرن و نئاندرتالها در گذشته ماقبل تاریخ را صرفاً از رسوباتی که آنها DNAشان را در آنها بجای گذاشتند، آشکار کند.
دینیس افزود: «این فناوری به این معناست که شما حتی نیازی به یافتن استخوان ندارید. اگر بتوانید DNA را در نمونههایی پیدا کنید که از یک لایه باستانشناسی جمعآوری کردید و دقیقاً تاریخگذاری کردید، آنگاه متوجه میشوید چه کسی در چه زمانی آنجا سکونت داشته است.»
«ما میخواهیم فرایند جایگزینی نئاندرتالها را که در بریتانیا انجام شده، بهتر از همیشه درک کنیم. درک ما از این موضوع، در این گوشه از اروپا، بسیار بدتر از جاهای دیگر است. دلیلش این واقعیت است که ما بهترین مکانهای باستانشناسی خود را در یک قرن پیش از مواد بجامانده پاک کردیم. نکته مهم این است که غار وگان به ما این فرصت را داده که اشتباهات گذشته را جبران کنیم.»
استرینگر موافق است. «بریتانیا در این زمان درست در لبه غربی جهان مسکونی قرار داشت. بنابراین ما گذشته افرادی را جستجو میکنیم که در حاشیه زندگی برای بقا تلاش میکردند، هم نئاندرتالها و هم انسانهای خردمند. این همان دوره جذابی است که ما قصد داریم چیزهای بیشتری در موردش بدانیم.»