
راهنماتو- چه کسی میتواند از سایه سنگین مرگ فرار کند؟ حتی شاهان بزرگ تاریخ، جمشید با جام جهاننمای افسانهای و بهرام گور شکارچی گورخر، در نهایت در برابر مرگ تسلیم شدند. خیام این حقیقت تلخ را در قالب رباعیای عمیق به تصویر میکشد و بیاعتباری دنیا را گوشزد میکند.
به گزارش راهنماتو، دنیا، این گذرگاه کوتاه و فانی، روزی همهی ما را در آغوش خود خواهد کشید؛ چه فقیر و چه غنی، چه شاه و چه رعیت. خیام در رباعی خود با اشاره به دو شاه نامدار ایرانی، جمشید و بهرام گور، به ما یادآوری میکند که حتی قدرت مطلق و ثروت هنگفت نیز نمیتواند ما را از سرنوشت محتوم مرگ نجات دهد. جام جمشید، که نمادی از دید گسترده و دانش است، و شکارهای بهرام، که نشانی از قدرت و جلالاند، هر دو گواهی بر این واقعیت هستند که زندگی کوتاه و بیثبات است. این شعر ما را به تفکر درباره ارزش زندگی، تلاشهای انسانی و پذیرش واقعیتهای جهان دعوت میکند؛ واقعیتهایی که حتی برترینها را نیز در دام خود میاندازد و یادآور میشود که مرگ بزرگترین برابریکننده در میان همه است.
بیشتر بخوانید: برترین انیمههای درام دنیا؛ رتبهبندی براساس میزان عمیق بودن
بیشتر بخوانید: زیباترین نقاشیهای ایرانی؛ نگاره غمانگیز کشته شدن سیاوش در شاهنامه بایسنغری
بیشتر بخوانید: زیباترین کاکتوسهای غولپیکر آپارتمانی که دکور خانه را متحول میکنند!
شعر «بهرام گور» خیام
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبَه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
بیاعتباری دنیا از دید خیام
این رباعی خیام با نگاهی عمیق به ناپایداری دنیا و سرنوشت محتوم انسان، حتی شاهان بزرگ تاریخ را در برابر مرگ برابر میداند. اشاره به جمشید، پادشاه پیشدادی که جام جهاننمایی داشت و در روایتهای متعدد به عنوان کاشف شراب شناخته شده، نمادی از قدرت و دانش افسانهای است که حتی او نیز از مرگ گریزی ندارد. همچنین بهرام گور، پادشاه ساسانی که به شکار گورخر علاقهمند بود و در نهایت در همان بیابان گم و نابود شد، نمایندهای از آن دسته افراد است که با ثروت و جاهطلبی، سرانجام به سرنوشت تلخ مرگ گرفتار شدند. این رباعی با استفاده از ایهام کلمه «گور» که هم به معنی قبر و هم گورخر است، به زیبایی ناپایداری و بیمعنایی تلاشهای انسانی در برابر سرنوشت را به تصویر میکشد.
در وجه تاریخی، این شعر بر اساس اسطورهها و روایات تاریخی ایرانی بنا شده است و شخصیتهای برجستهای مانند جمشید و بهرام گور را به گونهای به کار میبرد که مفهومی جهانی از فناپذیری و عبث بودن دنیا به مخاطب منتقل شود. خیام با به کارگیری صنعت ایهام و تقابل تصاویر، نشان میدهد که هیچ کس حتی شاهان مقتدر نمیتوانند از مرگ فرار کنند و این دلالت بر بیثباتی و زودگذر بودن زندگی است. چنین نگاهی، مخاطب را به تأمل درباره جایگاه خود در این جهان و معنای واقعی قدرت و زندگی فرا میخواند.