
فرادید نوشت: مطالعهای روی فسیل ۷۰ میلیون ساله یک دایناسور اردکمنقار در رومانی، به کشف ساختارهایی شبیه گلبولهای قرمز خون و بقایای پروتئینی در یک تومور باستانی منجر شده است. این یافتهها نشان میدهد که مطالعه «پالئوپروتئومیکس» (تحلیل پروتئینهای باستانی) میتواند به درک تکامل سرطان و شناسایی مکانیسمهای مقاومت در برابر تومور کمک کند.
در اوایل قرن بیستم، این فرضیه مطرح بود که دایناسور مادهی «تیرانوسوروس رکس» (تی رکس) ممکن است بزرگتر و ترسناکتر از همتای نر خود بوده باشد. «رودیارد کیپلینگ» نیز درباره آن چنین نوشت: «مادهی این گونه، از نر آن کشندهتر است.» اما تحقیقات جدیدتر نشان دادهاند که این فرضیه احتمالاً درست نبوده و در حال حاضر تقریباً غیرممکن است بتوان جنسیت بیشتر دایناسورها را بهطور قطعی تشخیص داد. اما چرا اینگونه است؟
مادر و پدر دایناسور
حتی برخی نشانههایی که در نگاه اول آشکار به نظر میرسند، مثلاً اسکلت دایناسوری که روی یک دسته تخم فسیلشده کشف شده، لزوماً شواهد مطمئنی برای تعیین جنسیت نیستند. بهعنوان مثال، در برخی پرندگان امروزی مانند شترمرغهای استرالیایی (امو) یا کاسوآریها که در واقع دایناسورهای زنده به حساب میآیند، این نرها هستند که از جوجهها مراقبت میکنند. اکنون تصور میشود که دایناسور عظیمالجثهای مانند «اسپینوسورس» نیز احتمالاً از جمله گونههایی بود که الگوی مشابهی در مراقبت والدین از فرزندانش داشت.