زیباترین اشعار فارسی؛ گفت و گو از پاک و ناپاک از زبان امید شاعرهای ایرانی

مهدی اخوان ثالث در این شعر تامل‌برانگیز به این پرسش پاسخ می‌دهد که چه کسی پاک و چه کسی ناپاک است؛ او تمام کسانی را که «هستند» نا پاک می‌داند، پس چه کسانی پاکند؟

شناسه خبر: ۴۵۱۸۰۸
زیباترین اشعار فارسی؛ گفت و گو از پاک و ناپاک از زبان امید شاعرهای ایرانی

راهنماتو- آیا انسان ذاتاً پاک است یا ناپاک؟ و اگر هر دو را در خود دارد، کدام یک سرنوشت‌ساز است؟ شعر تأمل‌برانگیز اخوان ثالث با زبانی نمادین و پر از استعاره، ما را با این پرسش بنیادین روبرو می‌کند که آیا می‌توان در دنیایی این‌چنین آلوده، از پاکی سخن گفت؟

به گزارش راهنماتو، مهدی اخوان ثالث، شاعری است که بیش از آنکه حقیقت را فریاد بزند، آن را در دل تاریکی‌ها می‌کاود. شعر او نه برای آسایش، که برای تکان دادن روح و ذهن مخاطب سروده می‌شود. در شعری که با گفت‌وگو از «پاک» و «ناپاک» آغاز می‌شود، اخوان ما را به قلب تناقض‌های هستی می‌برد. او نه تنها میان پاکی و ناپاکی مرز روشنی نمی‌کشد، بلکه اصل این دوگانگی را زیر سؤال می‌برد و انسان را موجودی گرفتار در آلودگیِ هستی معرفی می‌کند.

شعر «هستان» از مهدی اخوان ثالث

گفت و گو از پاک و ناپاک است
وز کم و بیش زلال آب و آیینه
وز سبوی گرم و پر خونی که هر ناپاک یا هر پاک
دارد اندر پستوی سینه
هر کسی پیمانه‌ای دارد که پرسد چند و چون از وی
گوید این ناپاک و آن پاک است
این بسان شبنم خورشید
وان بسان لیسکی لولنده در خاک است
نیز من پیمانه‌ای دارم
با سبوی خویش، کز آن می‌تراود زهر
گفت و گو از دردناک افسانه‌ای دارم
ما اگر چون شبنم از پاکان
یا اگر چون لیسکان ناپاک
گر نگین تاج خورشیدیم
ورنگون ژرفنای خاک
هرچه این، آلوده‌ایم، آلوده‌ایم، ای مرد
آه، می‌فهمی چه می‌گویم؟
ما به هست آلوده‌ایم، آری

همچنان هستان هست و بودگان بوده‌ایم، ای مرد
نه چو آن هستان اینک جاودانی نیست
افسری زروش هلال آسا، به سرهامان
ز افتخار مرگ پاکی، در طریق پوک
در جوار رحمت ناراستین آسمان به غنوده ایم، ای مرد
که دگر یادی از آنان نیست
ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاکجانان نیست
گفت و گو از پاک و ناپاک است
ما به هست آلوده‌ایم، ای پاک! و ای ناپاک
پست و ناپاکیم ما هستان
گر همه غمگین، اگر بی غم پاک می‌دانی کیان بودند؟
آن کبوترها که زد در خونشان پرپر
سربی سرد سپیده دم
بی جدال و جنگ
ای به خون خویشتن آغشت‌گان کوچیده زین تنگ آشیان ننگ
ای کبوترها
کاشکی پر می‌زد آنجا مرغ دردم، ای کبوترها
که من ار مستم، اگر هوشیار
گر چه می‌دانم به هست آلوده مردم، ای کبوترها
در سکوت برج بی کس مانده‌تان هموار
نیز در برج سکوت و عصمت غمگینتان جاوید
های پاکان! های پاکان! گوی
می‌خروشم زار

انسان در دوگانه‌ی پاک و ناپاک از نگاه اخوان ثالث

در شعر «هستان»، مهدی اخوان ثالث مفاهیم اخلاقی رایج درباره‌ی پاکی و ناپاکی را به چالش می‌کشد و آن‌ها را از سطح فردی و رفتاری به سطحی هستی‌شناختی و وجودی می‌برد. او در آغاز، از تقسیم‌بندی رایج میان پاکان و ناپاکان سخن می‌گوید، اما به‌تدریج این مرزبندی را متزلزل می‌کند. اخوان می‌گوید ما «به هست آلوده‌ایم»، یعنی تنها با بودن، تنها با وجود داشتن، انسان از جنس آلودگی‌ست؛ این آلودگی نه صرفاً ناشی از گناه یا خطا، بلکه خاصیت ذاتی و جدانشدنی از زندگی بشر است.

پیمانه‌ی هر انسان در شعر، نماد درونیات و ناخودآگاه اوست، که در آن خون، زهر، و حتی گاهی زلالی جاری‌ست. شاعر نشان می‌دهد که هر انسانی، صرف‌نظر از ظاهرش، در درون خود هم پاکی دارد و هم تیرگی. او از این رهگذر، نگاه‌های ساده‌انگارانه و داورانه‌ی جامعه نسبت به خوبان و بدان را نقد می‌کند؛ آن‌ها که از بیرون پاک به نظر می‌رسند، ممکن است درونی آلوده داشته باشند، و برعکس.

اخوان همچنین با آوردن تصویر کبوترهایی که در خون خود پرپر زدند، از پاکی‌های خاموش و مظلوم یاد می‌کند؛ کسانی که بدون ادعا و نمایش، جان باختند و صداقت و پاکی‌شان نه در شعار بلکه در مرگشان معنا یافت. اینان از دید او «پاکان حقیقی»‌اند، نه کسانی که در برج‌های بلند نشسته‌اند و دیگران را به ناپاکی متهم می‌کنند.

در نهایت، اخوان با فریادی دردمندانه به پوچی این دوگانه‌ها اشاره می‌کند. انسان، با همه‌ی تلاشش برای درک حقیقت، همچنان در چرخه‌ی آلوده‌ی هستی گرفتار است. پاک بودن در جهانی که «رحمت ناراستین آسمان» بر آن سایه انداخته، بیش از آنکه یک انتخاب باشد، یک استثناء است. این شعر، دعوتی است به خودشناسی، به فروتنی در داوری درباره‌ی دیگران، و به تأملی عمیق در مورد معنای حقیقی پاکی.

 

نظرات
پربازدیدترین خبرها