راهنماتو- اغلب برایمان پیش آمده که خودمان را سختی انداختهایم تا انتظارات دیگران را برآورده کنیم. ما در «بایدها» و «حتما»هایی که جامعه به ما تحمیل میکند گیر افتادهایم و اغلب فراموشی میکنیم که چیزهایی هستند که ما فقط به خودمان مدیون هستیم نه هیچکس دیگری.
به گزارش راهنماتو، مهم است یادمان باشد که ما آدمِ خودمان هستیم و حق داریم بدون احساس گناه یا وظیفه برای خودمان تصمیمگیری کنیم. در این مقاله با راهنماتو همراه باشید تا 10موردی را که فقط به شخصِ خودمان مربوط میشود، حتی اگر گاهی فکر میکنید که نمیشود، با هم مرور کنیم. این نکتهها به شما یادآوری میکنند که فردیتتان مهم است و هیچ ایرادی ندارد که گاهی خودتان را در الویت بگذارید.
1.توجیه کردن تصمیمات
یک حقیقت تلخ: برای تصمیمهای زندگیتان به هیچکسی توضیحی بدهکار نیستید. اغلب پیش میآید که در حال توجیه رفتارها و تصمیماتمان برای دیگران هستیم ـ گویی که به تأیید و تصویب آنها نیاز داریم. ممکن است مسیر شغلی، شخصی که با او قرار میگذارید یا حتی ترجیحات رژیم غذاییتان باشد.
اما یادتان باشد که این زندگی مال شماست. اینها تصمیمهای شما هستند. شما بابت رفتار و تصمیمهایتان به کسی توضیحی بدهکار نیستید. مطمئنا دوستان خوشنیت، اعضای خانواده یا همکارانی هستند که میخواهند بدون درخواست به شما توصیه کنند یا تصمیمهای شما را به زیر سؤال ببرند. در ذات انسان تأییدطلبی و جستجوی توافق وجود دارد. اما ضروری است درک کنیم که در آخر این شما هستید که باید به تنهایی با تصمیمهای زندگیتان کنار بیایید، نه آنها. بنابراین چرا باید به دنبال تأیید آنها باشید؟
آنطور زندگی کنید که برای شما مناسب است. زیرا درنهایت این زندگی مال شماست.
2.معذرتخواهی برای کسی که هستید
چرا باید مدام نگران باشید که «نکنه دارم بلند حرف میزنم؟ نکنه دارم آهسته حرف میزنم؟ نکنه زیادی بلندپروازم؟ نکته اصلا بلندپرواز به نظر نرسم؟» چرا باید طوری زندگی کنید که گویی صرف زنده بودنتان پا گذاشتن روی پای کسی است و باید از او بابت این حرکت معذرتخواهی کنید.
شما هیچ توضیحی بایت شخصیتی که دارید به کسی بدهکار نیستید. ویژگیها و خصلتهای عجیبوغریبتان را با آغوش باز بپذیرید؛ همین خصلتها هستند که شما را شما کردهاند. اگر ترجیح میدهید به جای آنکه به مهمانیهای پرسروصدای آخر هفته بروید، در خانه بمانید و کتاب بخوانید، عالی است. اگر رویایتان به جای یک شغل ثابت 9 تا5عصر، سفر به دور دنیا و نویسندگی است، این هم عالی است!
این زندگی شماست و شما بابت شیوه زیست خودتان به کسی بدهی ندارید. به محض اینکه متوجه عمق این موضوع شوید رهایی را احساس میکنید. دیگر میتوانید بدون نگرانی از برداشت دیگران آنچه فکر میکنید را بیان کنید.
شما قهرمان زندگی خودتان هستید. با خودتان روراست باشید و هرگز برای شخصیتی که دارید معذرتخواهی نکنید.
3.مدام در دسترس بودن
در دنیای دیجیتالی امروز زندگی ما با تکنولوژی آمیخته شده است و برای همین ممکن است به آسانی در دام دسترسپذیری بیشازحد باشیم. ای-میل، نوتیفیکیشنهای شبکههای اجتماعی و پیامهای مداوم مقدار زیادی از وقت و انرژی روزمره ما را مصرف میکنند.
اما آیا میدانستید دسترسپذیری بیشازاندازه درنهایت به فرسودگی شما منجر میشود؟ برطبق مطالعهای که در نشریه روانشناسی سلامت حرفهای منتشر شده است، کارمندانی که از آنها انتظار میرود بعد از ساعات کاری در دسترس باشند، سطوح بالاتری از استرس را گزارش میدهند و بیشتر از سایرین مستعد بیماری هستند.
شما به کسی بدهکار نیستید که قرار باشد 7روز هفته 24ساعته در دسترس باشید. برای سلامتی روانی و جسمانیتان ضروری است که برای خودتان مرزهایی داشته باشید و بدون آنکه احساس گناه کنید برای خودتان وقت بگذارید. خیلی عالی است که ارتباطتان را گاهی با جهان قطع کنید، خودتان را مجدد شارژ کنید و برای خودمراقبتی وقت بگذارید.
4.زندگی بر مبنای انتظارات دیگران
هضم این یکی خیلی دشوار است. اغلب به خودمان میآییم و میبینیم که درواقع داریم برای محقق کردن انتظارات دیگران از جمله والدین، همالان یا جامعه تلاش میکنیم. این فشاری که برای قرار گرفتن در یک قالب مشخص احساس میکنیم، خردکننده است.
زندگی بر مبنای نقشه شخص دیگر نتیجهاش نارضایتی و ناقص زندگی کردن است. به کسی بدهکار نیستید که بر مبنای انتظارات او زندگی کنید. این سفر شماست و شما هستید که باید بر مبنای ارزشها، میلها و رویاهایتان مسیر زندگیتان را پیدا کنید.
هیچ ایرادی ندارد که در مقابل هنجارها مقاومت کنید و به ساز خودتان برقصید. هرچه باشد، این داستانی است که شما باید برای خودتان بنویسید، نه شخص دیگر. پس چرا داستانی ننویسید که به آن افتخار کنید؟
5.قربانی کردن شادیتان برای خاطر دیگران
طبیعی است که شادی دیگران برایمان مهم باشد. اما اگر این کار تبدیل به عادت شود و به بهای از دست رفتن شادی خودمان باشد نمیارزد. ممکن است گمان کنید خیلی شرافتمندانه است که نیازهای دیگران را به نیازهای خودمان الویت بدهیم اما خود-قربانی کردن رفتاری است که به ناخشنودی و خشم میانجامد.
یادتان باشد که شما به کسی بدهکار نیستید که برای شاد کردنش بخواهید خودتان را قربانی کنید. در الویتدادن به نیازها و خواستههای خودمان هیچ خودخواهیای وجود ندارد. همان سفری که دوست دارید را بروید، همان سرگرمی که همیشه عاشقاش بودید را دنبال کنید یا به کاری که احساس خوبی از انجامش ندارد نه بگویید. شادی شما مهم است. نگذارید کسی شما را جور دیگر قانع کند.
6.بخشش قبل از آمادگی
بخشش اغلب عملی فضیلتمندانه و نشانهای از بلوغ دیده میشود. بخشش یکی از زیباترین مفاهیم انسانی است اما فقط وقتی خوب است که از سر آمادگی واقعی باشد نه احساس زور و اجبار.
احتمالا شنیدهاید که میگویند «بخشش شفادهنده است» یا «بخشش یعنی فراموشی». این گفتهها تا حدی حقیقت دارند اما اگر شخصی هنوز آمادگی بخشیدن ندارد، میتوانند فشار زیادی روی او وارد کنند. بنابراین بر طبق برنامه زمانی دیگران به کسی بخشش بدهکار نیستیم. شفا زمان میبرد و هر کسی بر مبنای سرعت خودش در زندگی حرکت میکند. هیچ ایرادی ندارد که برای پردازش احساسات و لطمهای که دیدهاید زمان بیشتری بخرید تا بتوانید در زمانی که مناسب خودتان است دیگری را ببخشید.
بخشش هدیهای است که به خودتان میدهید، نه تعهد و وظیفهای که به دیگران دارید. بخشش یعنی آزاد کردن خودتان از بار خشم و آسیب. اما هرگز نباید عجلهای یا اجباری باشد.
7.گنجاندنِ زوری خودتان در هنجارهای اجتماعی
گاهی در هیچ هنجار اجتماعیای نمیگنجیم. ممکن است در فرهنگی بزرگ شده باشیم که مسیرهای شغلی سنتی مثل پزشکی، حقوق یا مهندسی برایش ارزش محسوب میشود اما دلمان بخواهد هنرمند بشویم. اما شما به کسی بدهکار نیستید که بخواهید در این هنجارها خودتان را زورچپان کنید. جنگی سخت است اما به شما ارزش اصالت و یگانگی را میآموزد.
چه انتخاب شغلی، سبک زندگی یا وضعیت تأهل باشد و چه مدی که از آن پیروی میکنید، شما مجبور نیستید بر مبنای انتظارات اجتماع زندگی کنید و خودتان را با آنها تطبیق دهید.
زندگی شما منحصربهفرد است پس چرا باید تلاش کنید در قالبهای استاندارد خودتان را جا دهید؟ فردیت و اصالت خودتان را با آغوش باز بپذرید. همیشه آسان نیست اما ارزشش را دارد.
8.مدام موافق بودن
در دنیایی از تنوع با انواعی از عقاید و زاویهنگاهها زندگی میکنیم. طبیعی است که گاهی مخالفت کنیم. اما گاهی از ترس درگیری و دعوا یا برای آنکه هماهنگی و نظم را حفظ کنیم، مدام با دیگران موافقت میکنیم.
اما شما به کسی بدهکار نیستید که بخواهید مدام با او موافقت کنید. ایرادی ندارد عقاید و نظر شما با دیگران تفاوت داشته باشد. درحقیقت، تفاوت نظر داشتن سالم است و باعث رشد و یادگیری میشود.
اهمیت دارد که اختلافنظرهایتان را با احترام و به شیوهای سازنده مطرح کنید. اما هرگز دیدگاههای خودتان را به خاطر خوشایند دیگران سرکوب نکنید. حق دارید که عقاید و باورهای خودتان را داشته باشید و باید شنیده شوید و مورد احترام باشید.
9.تغییر هویتتان
این مهمترین بخش است. شما به کسی بدهی ندارید که بخواهید هویتتان را به خاطر او تغییر دهید. در جهانی زندگی میکنیم که اغلب میخواهد ما را در قالبی شکل دهد که اصلا با ما جور نیست. اما یادتان باشد که شما منحصربهفرد هستید و نقاط قوت، ضعف، ارزشها و رویاهای خودتان را دارید.
هرگز بر سر اصالت و یگانگی خودتان برای خوشایند دیگران مصالحه و سازش نکنید. زیرا در نهایت تنها کسی که حقیقتا به او نیاز دارید خودتان است. حس خودرازشمندی شما نباید به تأییدات دیگران وابسته باشد. یکتایی خودتان را با آغوش باز بپذیرید و کسی که هستید را گرامی بدارید.
10.فضای شخصی و خصوصیتان
در جهانی که هر روز به هم متصلتر میشود، مرز بین زندگی خصوصی و عمومی درهمتنیده و مبهم شده است. با وجود رسانههای اجتماعی و تکنولوژیهایی که دسترسپذیری مدام را امکانپذیر میکنند، خیلی ساده میتوانیم فراموش کنیم که بر فضای شخصی و خصوصی زندگیمان حق داریم.
شما به کسی بدهکار نیستید که بخواهید به او اجازه دسترسی به همه ابعاد زندگیتان را بدهید. چه زمانتان باشد، چه افکارتان و چه فضا و حریم خصوصیتان، همه اینها را میتوانید صرفا برای خودتان به صورت شخصی نگه دارید و نیازی ندارید که دربارهشان با افراد دیگر صحبت کنید.
به این کار رازآلودی یا غیرصمیمیبودن گفته نمیشود؛ اسم این کار حفظ سلامت حریم شخصی است. بعضی افراد خودشان را محق میدانند تا به جزییات زندگی شما دسترسی پیدا کنند؛ از برنامه آخر هفتهتان گرفته، تا نظرتان درباره هر چیزی. اما یادتان باشد که به اشتراکگذاری این جزییات با دیگران انتخاب شماست نه اجبار و تعهدی که دیگران به شما تحمیل کنند.
مهم است که از سلامتی روانی و جسمیتان با مرزگذاری محافظت کنید. اگر حس میکنید لازم است که مدتی کنار بکشید و تنهایی و سکوت را انتخاب کنید حتما این کار را بکنید. این شما هستید که تصمیم میگیرید کدام ابعاد زندگیتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.
سخن آخر
قطعا ما درباره حفظ «خود» و «هویت» آزاردهنده یا تنشآلود صحبت نمیکنیم. گاهی افراد نیاز دارند ویژگیها و خصلتهایی را در خودشان تغییر دهند چون خود فعلیشان هم خودشان و هم دیگران را آزار میدهد. تشخیص این مسئله با خودتان و روانشناستان است.