۱۰نشانه کلاسیک «گرگ‌های تنها»

گرگ‌های تنها لزوما خجالتی یا درونگرا و ضداجتماع نیستند، فقط انتخاب کرده‌اند که به ضرب ساز خودشان برقصند.

شناسه خبر: ۳۹۵۷۶۴
10نشانه کلاسیک «گرگ‌های تنها»

راهنماتو- «گرگ تنها»، در قلمرو روان‌شناسی یک تیپ شخصیتی متمایز است که اغلب عزلت را به معاشرت با جمع ترجیح می‌دهد اما ممکن است با اشکال دیگر تیپ‌های شخصیتی مثل درون‌گراها یا ضداجتماعی‌ها اشتباه گرفته شود.

به گزارش راهنماتو، تفاوت بین گرگ‌ تنها و فرد ضداجتماعی به انتخاب مربوط است. گرگ‌های تنها لزوما خجالتی یا درونگرا و ضداجتماع نیستند، فقط انتخاب کرده‌اند که به ضرب ساز خودشان برقصند.

گرگ‌ تنها کسی است که از همراهی خودش لذت می‌برد، از مسیرش خرسند است و اغلب امور را از زاویه‌ای می‌بیند که دیگران به آن بی‌توجه بوده‌اند.

روان‌شناسی چندین نشانه واضح شخصیت گرگ‌ تنها را شناسایی کرده است. دانستن این نشانه‌ها به شما کمک می‌کند خودتان و آدم‌های اطراف‌تان را بهتر بشناسید. بیایید 10نشانه کلاسیک شخصیت گرگ تنها را با هم مرور کنیم:

1.دلبخواه انزوا را به معاشرت ترجیح داده‌اید

اگر گرگ تنها باشید با انزوا غریبه نیستید. درواقع ممکن است آن را ترجیح بدهید. آلبرت انیشتین، فیزیکدانی که به خاطر خدماتش به علم و فلسفه شناخته شده است، یکبار گفت:

«من در آن انزوایی زندگی می‌کنم که برای یک جوان دردناک است اما در سال‌های پختگی لذتبخش است.»

این بینش سفر یک گرگ‌ تنها را بازتاب می‌دهد؛ سفری که نشان‌دهنده گذار از احساس نارضایتی و معذب‌کننده انزوا در سال‌های آغازین جوانی به تحسین عمیق آن در سال‌های بعدتر است.

انزوا، برای گرگ تنها، نشانه‌ای از تمایلات ضداجتماعی یا خجالتی بودن نیست. بلکه انزوا یک انتخاب تعمدانه است.

انتخاب فردی که تصمیم می‌گیرد در افکار عمیقش شیرجه بزند، در آرامش انرژی دوباره پیدا کند و بدون صداهای همیشگی دنیای اطراف، در خود اندیشه کند.

در کش‌وقوس‌های زندگی روزمره که اغلب بر تماس‌ها و گرو‌های اجتماعی تأکید می‌شود، انتخاب عزلت به نظر خلاف عقل سلیم می‌آید.

با وجود این، برای کسانی که شخصیت گرگ تنها به مذاق‌شان خوشایند است، تعاملات اجتماعی، با اینکه از عهده‌اش بر می‌آیند، اغلب به نفع عزلت کنار گذاشته می‌شود.

ترجیح عزلت به تعاملات اجتماعی ناشی از ناتوانی در همجوشی با دیگران نیست بلکه ناشی از آن است که فضای شخصی و استقلال برای این فرد خوشایند است. گرگ تنها از تنها بودن با خودش لذت می‌برد زیرا این خلوت و تنهایی به او امکان می‌دهد افکارش را سروسامان دهد و دوباره با انرژی و خودشناسی بیش‌تر ظاهر شود.

2.به شدت مستقل هستید

گرگ‌ها مهارتی برای انجام کارها به شیوه مرسوم‌ خودشان دارند. چه انجام یک پروژه کاری و چه برنامه‌ریزی برای تعطیلات آخر هفته، آن‌ها همیشه بهترین روشی را که مناسب‌شان است، انتخاب می‌کنند.

این حس توانمندی ویژگی مشترک در میان گرگ‌های تنهاست. آبراهام مازلو، روان‌شناس، یکبار گفت:

«هر فردی باید آن‌چیزی بشود که می‌تواند.»

گرگ‌های تنها این عبارت را به معنای واقعی کلمه زندگی می‌کنند. آن‌ها میلی قوی برای جامه عمل پوشاندن به ظرفیت‌هایشان و انجام امور به شیوه خودشان دارند و اغلب از انجام امور به تنهایی لذت می‌برند تا اینکه مدام به دنبال تأیید دیگران باشند.

به هیچ‌عنوان معنایش این نیست که برای ایده‌های دیگران ارزش قائل نیستند، بلکه معنایش این است که احساس می‌کنند زمانی بهترین کارشان را تحویل می‌دهند که به تنهایی روی پروژه کار کنند.

معنایش این نیست که گرگ‌های تنها نمی‌توانند در قالب تیم و گروه کار کنند بلکه آن‌ها اغلب ترجیح می‌دهند روی توانایی‌ها و خودشان اتکا داشته باشند.

x

3.در هم‌رنگی با جماعت به تقلا میفتند

احساس گرگ تنها گاهی شبیه شنا کردن در خلاف جهت رود است. جامعه هنجارها و انتظارات خودش را دارد و اغلب مردم تمایل دارند که همرنگ جماعت شوند. اما برای گرگ تنها همرنگی و سازگاری با جمع به شکل طبیعی ایجاد نمی‌شود.

آلبرت انیشتین گفته است:

«فردی که از جمع تبعیت می‌کند، نمی‌تواند خیلی دورتر از جمع برود. کسی که تنها قدم بر می‌دارد احتمالا به جایی می‌رسد که کسی قبل از او نرسیده بود.»

این ویژگی برای تیپ‌های شخصیتی گرگ تنها بسیار آشناست. مثلا وقتی بقیه دنبال آخرین مد‌ها و ترندها یا مشارکت در فرهنگ عامه‌پسند هستند، شما، به عنوان گرگ تنها، به این موارد بی‌علاقه هستید و خودتان را جدا می‌کنید. حتی گاهی ممکن است که احساس غریبگی کنید چون ترجیحات و علاقه‌مندی‌هایتان مطابق با آنچه «جریان اصلی» نامیده می‌شود، نیست.

دلیلش این نیست که تصمیم گرفته‌اید به خاطر متفاوت بودن، متفاوت عمل کنید. صرفا دلیلش این است که هیچ نکته‌ ارزشمندی در کاری که بقیه دارند انجامش می‌دهند، نمی‌بینید.

ترجیح می‌دهید که نسبت به خودتان و ارزش‌هایتان صادق باشید؛ حتی اگر معنایش جدا ایستادن از جمع باشد. اما یادتان باشد که معنای این علاقه‌مندی گاهی احساس جدایی و انزوا است اما در عین‌ حال همین نکته است که شما را منحصربه‌فرد کرده است. همین نکته است که به شما اجازه می‌دهد چیزها را از منظری متفاوت ببینید و مسیر زندگی‌تان را خودتان حک کنید.

4.یک متفکر درون‌نگر هستید

اگر گرگ تنها باشید، احتمال اینکه اغلب در بحر تفکر عمیق غوطه‌ور شوید زیاد است. احتمالا یک زندگی درونی عمیق، مملو از رویاهای روزانه، بازاندیشی‌ها و افکار پیچیده دارید.

کارل یونگ، روان‌شناسی و موسس روان‌شناسی تحلیلی، یکبار گفت:

«مأموریت‌تان زمانی برایتان مشخص می‌شود که به قلب‌تان نظر کنید. آن‌کسی که به بیرون می‌نگرد رویا می‌بیند و آن‌که به درون می‌نگرد، بیدار می‌شود.»

گرگ‌های تنها بر اساس این اصل زندگی می‌کنند. گرگ‌های تنها زمان می‌گذارند تا عمیقا خودشان و جایگاه‌شان در جهان را کشف کنند. مثلا، آن‌ها اغلب پرسش‌های فلسفی در ذهن دارند و درباره رازهای بزرگ زندگی می‌اندیشند. دوست دارند کتاب‌هایی بخوانند و فیلم‌هایی ببینند که باعث می‌شوند بیش‌تر و عمیق‌تر فکر کنند و جهان را از زوایای مختلف بررسی کنند.

این ماهیت درون‌نگرانه به گرگ‌های تنها امکان می‌دهد که هم خودشان و هم ارزش‌هایشان را عمیقا بشناسند. درحالیکه دیگران ممکن است بیش‌تر روی وقایع بیرونی متمرکز باشند، گرگ‌های تنها اغلب برای خرد و هدایت به درون‌شان توجه می‌کنند.

اما یادتان باشد که درون‌نگری به این معنی نیست که آن‌ها خودشان را از جهان اطراف‌شان منفصل کرده‌اند. بلکه به معنای فهم جهان از طریق تجربه‌ها و افکار خودشان است. یعنی معنای خودشان را در زندگی پیدا می‌کنند.

5.با ناراحتی، راحت‌اید

این یکی شاید دیگر خیلی خلاف عقل سلیم باشد. اما گرگ تنها عموما با ناراحتی، راحت است.

روان‌شناس معروف، ام اسکات پک، یکبار گفت: «حقیقت آن است که بهترین لحظات ما بیش‌تر احتمال دارد زمانی رخ دهند که عمیقا احساس ناراحتی، خوشحال‌نبودن یا رضایت نداشتن را تجربه می‌کنیم.» این جمله بیش‌تر از هر کسی برای گرگ‌های تنها صدق می‌کند.

گرگ‌های تنها اغلب خودشان را در موقعیت‌هایی درمی‌یابند که مجبورند از حاشیه امن‌شان خارج شوند. چه ایستادگی برای دفاع از باورهایشان باشد، آن هم زمانی که این باور رایج نیست، چه انتخاب مسیر خودشان در زندگی، با وجود همه عدم‌قطعیت‌ها، گرگ‌های تنها با احساس معذب بودن، بیگانه نیستند.

مثلا می‌توانند در مقابل فردی که در حال اشاعه اطلاعات غلط است بایستند. ممکن است که این کار احساس ناراحتی و معذب بودن بدهد و دوستی‌شان را خدشه‌دار کند اما می‌دانند که کار درست همین است.

احساس راحتی کردن با ناراحتی‌ها به گرگ‌های تنها امکان رشد کردن و یاد گرفتن به طریقی را می‌دهد که دیگران از آن‌ها دوری می‌کنند. معنایش این نیست که گرگ‌های تنها به دنبال دردسر برای دردسر هستند، بلکه یعنی مشتاقانه از دردسرهایی که برایشان ایجاد می‌شود، استقبال می‌کنند.

معنایش این است که آن‌ها درک کرده‌اند رشد اغلب با موقعیت‌های چالش‌برانگیز همراه است و مشتاق‌اند با این چالش‌ها روبرو شوند. آن‌ها ناراحتی را به آغوش می‌کشند زیرا می‌دانند به رشد فردی‌شان منجر می‌شود.

x

6.حسی عمیق از خود بودن دارید

یکی از مشخص‌ترین ویژگی‌های تیپ شخصیتی گرگ تنها آن است که حس نمی‌کنند با خودشان بیگانه‌اند. درک عمیقی از هویت‌شان، ارزش‌هایشان و آنچه از زندگی می‌خواهند، دارند.

اریک اریکسون، روان‌شناس معروف، گفته است:

«در جنگل اجتماعی هستی انسان، بدون حس هویت، حس زنده بودن وجود ندارد.»

گرگ‌های تنها تجسم این نقل قول هستند. آن‌ها به راحتی تحت تأثیر عقاید دیگران قرار نمی‌گیرند و تمایل دارند که به باورها و اصول‌شان، حتی اگر خلاف دیدگاه جمع باشد، بچسبند.

احساس قوی خود بودن نتیجه لجاجت و غرور نیست. بلکه ناشی از درک عمیق و پذیرش هویت خود به عنوان یک فرد مستقل است. این فرد نقاط قوت و ضعف، اشتیاق‌ و ارزش‌های خودش را می‌شناسد.

حس قوی خود بودن به شما اعتمادبه‌نفس می‌بخشد تا مسیرتان را طی کنید و به جای تصمیم‌گیری بر مبنای انتظارات دیگران، بر مبنای ارزش‌های حقیقی‌تان تصمیم‌گیری کنید. این کار به شما اجازه می‌دهد که اصیل باشید و در همه ابعاد زندگی‌تان صادقانه عمل کنید.

7.ارتباط عمیق را به حلقه‌های اجتماعی بزرگ ترجیح می‌دهید

گرگ‌های تنها چند رابطه عمیق محدود و ارتباطات معنادار را به حلقه‌های اجتماعی بزرگ ترجیح می‌دهد. برای آن‌ها کمیت مهم نیست، کیفیت مهم است.

روان‌شناس آمریکایی، رولو می، یکبار گفت:

«برای آنکه آغوش کسی به روی خلاقیت گشوده باشد، باید ظرفیت استفاده سازنده از عزلت را داشته باشد. افراد باید بتوانند بر ترس از تنهایی غلبه کنند.»

گرگ تنها شاید نقل مجلس نباشد یا دوستان زیادی نداشته باشد، اما روابطی دارد که برایش بسیار بااهمیت هستند. این روابط بر مبنای احترام دوجانبه، درک و ارزش‌های مشترک هستند. این اتصالات عمیق سطحی از خشنودی و دوستی‌هایی فراتر از سطح ایجاد می‌کنند که با هیچ نوع رابطه دیگری قابل مقایسه نیست.

معنایش این نیست که گرگ‌های تنها ضداجتماعی‌اند یا در شکل دادن به روابط ناتوانند. برعکس، آن‌ها به روابط عمیق اهمیت می‌دهند ولی ترجیح می‌دهند که روابط معنادار و واقعی داشته باشند. معنایش ارتباط در سطوح عمیق‌تر و درک یکدیگر فراتر از سطح است.

8.اغلب اشتباه درک می‌شوید

صحبت از اعماق قلب که یکی از چالش‌برانگیزترین ابعاد گرگ‌های تنهاست، اغلب به غلط درک می‌شود. چون گرگ‌های تنها با هنجارها و انتظارات اجتماعی تطبیق نمی‌یابند، دیگران اغلب رفتارها و نیت‌های‌شان را به غلط درک می‌کنند.

آلفرد آدلر یکبار گفت:

«جنگیدن برای اصول ساده‌تر از زندگی کردن بر اساس آن‌هاست.»

گرگ‌های تنها مجموعه‌ای اصول و ارزش‌های منحصربه‌خویش دارند که رفتارشان را هدایت می‌کند و اگر دیگران این اصول را درک نکنند، اوضاع برای گرگ‌های تنها سخت می‌شود.

مثلا انتخاب عزلت به معاشرت ممکن است باعث شود دیگران فکر کنند گرگ‌های تنها سرد و غیردوستانه هستند. ترجیحات گرگ‌های تنها برای ارتباطات عمیق ممکن است به عنوان انحصارطلبی یا سخت‌گیری تلقی شود. حس قوی ما برای استقلال ممکن است با غرور و ناتوانی کار تیمی اشتباه گرفته شود.

کنار آمدن با این سوء تفاهم‌ها می‌تواند دشوار باشد، اما یادتان باشد هیچ ایرادی ندارد که دیگران شما را غلط برداشت کنند. ارزش شما به واسطه ناتوانی دیگران در درک ارزش‌هایتان کاهش پیدا نمی‌کند. تا زمانیکه با خودتان و ارزش‌هایتان صادق هستید، در مسیر درست در حال حرکتید.

9.در عزلت شکوفا می‌شوید اما لزوما درون‌گرا نیستید

یک نکته خلاف عقل سلیم است: درحالیکه گرگ‌های تنها در عزلت شکوفا می‌شوند و از همراهی خودشان لذت می‌برند، لزوما درون‌گرا نیستند.

کار یونگ، که مفاهیم درون‌گرایی و برون‌گرایی را معرفی کرد، می‌گوید:

«ملاقات دو شخصیت مانند تماس دو ماده شیمیایی با همدیگر است: اگر واکنشی رخ دهد، هر دو تغییر پیدا می‌کنند.»

گرگ‌های تنها از تعاملات شخصی لذت می‌برند؛ اما ترجیح می‌دهند که این تعاملات معنادار باشد نه تصنعی و سطحی. شاید فکر کنید شکوفایی در عزلت نشانه کلاسیک آدم‌های درون‌گراست. درست است که درون‌گراها با تنهایی‌شان انرژی به دست می‌آورند، اما همه گرگ‌ها درون‌گرا نیستند. بعضی ممکن است درون-برون‌-گرا باشند یا حتی برون‌گراهایی باشند که از تنهایی‌شان هم لذت می‌برند.

تفاوت کلیدی بین درون‌گراها و گرگ‌های تنها آن است که گرگ‌های تنها عزلت را به این دلیل که تعاملات اجتماعی آن‌ها را خالی از انرژی می‌کند، انتخاب نمی‌کنند. بلکه عزلت را انتخاب می‌کنند زیرا برای آرامش، آزادی و خودآگاهی‌ای که به همراه عزلت می‌آید، ارزش قائل هستند. آن‌ها خجالتی یا دوری‌گزین نیستند، بلکه از همراهی خودشان لذت می‌برند و استقلال‌شان را دوست دارند.

10.از متفاوت‌بودن هراسی ندارند

گرگ‌ تنها هیچ مسئله‌ای با تفاوت‌داشتن ندارد. خیلی هم با احساس تنهایی راحت است و برخی اوقات نیز آن را مشتاقانه مطالبه می‌کند.

شاید دیگران عمیقا نیاز داشته باشند تا خودشان را در جمع جا بدهند یا با هنجارهای اجتماعی تطابق پیدا کنند، اما آن‌ها به دنبال یکتایی و منحصربه‌فرد بودن خودشان هستند. از سلیقه موسیقایی گرفته، تا ذائقه‌شان نسبت به مد، تا عقایدشان درباره موضوعات مختلف، دنباله‌رو جمع نیستند و هراسی ندارند که تافته‌ جدا بافته و متفاوت باشند.

آن‌ها یاغی‌گری نمی‌کنند که یاغی باشند بلکه با خودشان صادق هستند. تفاوت‌شان را با آغوش باز می‌پذیرند و نمی‌ترسند که این تفاوت را به جهان نیز نشان دهند.

سخن آخر

اگر گرگ تنها هستید از تنهایی و تفاوت داشتن نمی‌ترسید. تفاوت شما نقطه قوت شماست و شما را از جمع متمایز می‌کند.

نظرات
پربازدیدترین خبرها