ترس با مغز و بدن چه می‌کند؟

ترسیدن این وقت سال یکی از لذت‌های مردم در بیش‌تر نقاط جهان است. اما آیا ترس عمدی برای بدن ما بی‌خطر است؟ این مقاله پاسخی مشروح به این پرسش است.

شناسه خبر: ۴۱۹۲۲۶
ترس با مغز و بدن چه می‌کند؟

راهنماتو-تماشای فیلم‌های ترسناک، خانه‌های تسخیر شده و شلوار پاره ترسناک دوستان در این وقت از سال که هالووین جشن گرفته می‌شود، اموری عادی و بی‌ضرر تلقی می‌شوند. اما ترسی که این فعالیت‌ها در ما ایجاد می‌کنند می‌تواند سیستم فرار یا جنگ را فعال کند و باعث آزاد شدن هورمون‌های شیمیایی در بدن و ایجاد پاره‌ای از واکنش‌های فیزیولوژیکی می‌شود.

به گزارش راهنماتو، کنث کارتر، روان‌شناس بالینی در کالج آکسفورد در دانشگاه اموری، می‌گوید: «واکنش بدن ما به ترس درواقع بازاری شگفت‌انگیز برای بقا در موقعیت‌های ترسناک است زیرا به سرعت فعال می‌شود و کل انرژی بدن‌مان را آزاد می‌کند، تمرکزمان را به اوج می‌رساند، ماهیچه‌هایمان را پرقدرت می‌کند و ما را برای مقابله با عامل ترس آماده می‌کند.»

جنیس کیکولت-گلاسر، مدیر موسسه تحقیقات پزشکی رفتاری در دانشگاه اوهایو، می‌گوید که این مکانیزم در ما تعبیه شده است و از زمان اجداد باستانی‌مان با ما بوده که بتوانیم از شکارچیان فرار کنیم.

اما با اینکه ترس به اجداد ما کمک می‌کرد که از ببرهای دندان‌-شمشیری فرار کنند و امروز نیز ما را از شر خطرات و صدمات حفظ می‌کند، فعال کردن واکنش ترس در بدن همیشه خوب نیست. کارتر هشدار می‌دهد: «اگر واکنش ترس زیاد از حد در بدن راه‌اندازی شود و با استرس و پریدن از ترس همراه باشد، می‌تواند بدن ما را دچار فروپاشی کند.»

ترس حقیقتاً با بدن ما چه می‌کند؟

واکنش ترس یا گریز/جنگ همیشه در ناحیه آمیگدال مغز آغاز می‌شود که بخشی از سیستم لیمبیک مغز است و برای تشخیص تهدیدها و پردازش احساسات ضروری است. وقتی ترس، تبدیل به تهدید می‌شود یا به مثابه تهدید درک می‌شود، آمیگدال هشدار ناراحتی را به مرکز فرماندهی مغز به نام هیپوتالاموس ارسال می‌کند که به سیستم‌های غدد و عصبی می‌گوید هورمون‌ها و انتقال‌دهنده‌های عصبی‌ای مثل کورتیزول، دوپامین، نورادرنالین و آدرنالین آزاد کنند.

مارک دینگمان، دانشمند سلامت زیست-رفتاری در پنسیلوانیا، می‌گوید: «انتقال‌دهنده‌های عصبی از سلول‌های عصبی در دستگاه عصبی آزاد می‌شوند، درحالیکه هورمون‌ها از غدد غدد آدرنال – دو غده‌ای که در بالای کلیه‌ها قرار دارند – آزاد می‌شوند.»

تحقیقات نشان می‌دهند که این هورمون‌ها و انتقال‌دهنده‌های عصبی در کنار هم کار می‌کنند تا تنفس سریع شود و قلب خون غنی از اکسیژن را سریع‌تر به عضلات و اندام‌های حیاتی منتقل کند. این فرایند به عضلات و مغز کمک می‌کند تا سریع‌تر واکنش تهدید را هماهنگ کند.

کیکولت-گلاسر، می‌گوید: در چنین وضعیتی، عضلات ما منقبض می‌شوند تا بتوانیم برای عمل کردن آماده باشیم؛ مردمک‌ها گشاد می‌شوند تا بتوانیم بهتر ببینیم؛ مغزمان هشیارتر می‌شود تا بتوانیم فقط روی تهدید تمرکز کنیم؛ و شنوایی‌مان تقویت می‌شود تا ما را در برابر صداها حساس‌تر کند.

آزاد شدن آدرنالین درد را با مسدود کردن گذرگاه‌های هشداردهنده کاهش می‌دهد تا بتوانیم با سرعت بدویم و دور شویم یا اینکه بایستیم با شدت مبارزه کنیم. عملی که در شرایط عادی قادر به انجامش نیستیم.

هورمون‌های استرس هم در این تغییرات نقش ایفا می‌کنند، ترس نیز بدن را وادار می‌کند که دوپانین آزاد کند تا هشیاری‌اش بالاتر برود. امیلی همندینگر، محقق مدیریت استرس از دانشگاه کلرادو، می‌گوید: «این امر می‌تواند احساس شگفت‌آور لذت از ترس را ایجاد کند که برخی در موقعیت‌های ترس‌آور تجربه می‌کنند.»

آیا ترس حقیقی و ادراک‌شده برای بدن فرقی دارند؟

هلی بلیک، استاد پزشکی رفتاری در دانشگاه ناتینگهام، می‌گوید: «واکنش زیستی سریع بدن به ترس واقعی و ادراک‌شده فرقی ندارد. اما مغز خیلی زود تفاوت بین تهدید واقعی و ادراک‌شده را می‌فهمد.»

دنیس میلستین، پزشک داخلی در کلینیک مایو، می‌گوید: «دو مرحله برای ترس یا واکنش به بهت وجود دارد. نخستین مرحله، «غیرارادی و خودکار» است و فقط یک لحظه طول می‌کشد. این همان مرحله‌ای است که از ترس جا می‌خورید و می‌پرید.»

به عبارت دیگر، وقتی در اتاق فرار یا خانه تسخیر شده، بازیگر با ماسک شما را با یک اره قلابی دنبال می‌کند، ابتدا شما را همانطوری می‌ترساند که اگر یک قاتل واقعی در برابرتان بود، شما را می‌ترساند.

اما بلافاصله  بعد از این واکنش ابتدایی استرس‌آور، قشر پیش‌پیشانی -ناحیه‌ای از مغز که کمک می‌کند به صورت منطقی فکر کنیم و تکانش را مهار می‌کند – دومین مرحله از واکنش ترس را کلید می زند: تشخیص اینکه آیا تهدید واقعی است یا فقط مردی است که ماسک زده است.

این ارتباط به کمک هیپوکامپس اتفاق میفتد. هیپوکامپ ساختار مغز است که مسئول تشکیل و محافظت از خاطرات ماست. دینگمان می‌گوید: «هیپوکامپ به کمک خاطرات ذخیره‌شده از تجربه خانه‌های تسخیرشده‌ گذشته از این استدلال که موقعیت فعلی یک موقعیت تهدید‌کننده واقعی نیست، حمایت می‌کند.»

ترس چطور به بدن آسیب می‌زند؟

گاهی‌وقت‌ها مغز چنین خاطراتی ندارد که بتواند نتیجه‌گیری کند، ترس واقعی یا غیرواقعی است. به دوستی فکر کنید که لباس مبدل پوشیده تا شما را بترساند یا به تجربه تماشای فیلم ترسناک فکر کنید.

چون مغزهای ما در جهان واقعی میلیاردها سال قبل از شروع فیلم‌ها تکامل یافته است، گاهی آنچه روی پرده سینما می‌بینیم را واقعی یا لااقل به مثابه متن آموزشی می‌نگرد. برای همین است که فیلم آرواره – درباره یک کوسه قاتل مکانیکی – باعث ترس میلیون‌ها نفر از یک شیء واقعی شد.

در این موقعیت‌ها، واکنش ترس یا گریز ممکن است در کل بدن کلید نخورد. درعوض، مقادیر کم‌تری از هورمون استرس اغلب آزاد می‌شوند و منجر به آزاد شدن اثرات آشکاری مثل افزایش ضربان قلب، تعریق کف دست و احساس پرش می‌کند.

میهیل زیلبرمینت، پزشک بیمارستان جان هاپکینز، می‌گوید: «هرچند این ترس‌ها برای برخی از مردم بی‌ضرر و جالب است، تکرار این نوع ترس – حتی در میان آدم‌هایی که حس می‌کنند از آن لذت می‌برند – می‌تواند استرس‌آور باشد.»

کیکولت-گلاسر، می‌گوید هورمون استرس از خیلی زیاد و مکرر آزاد شود می‌تواند بدن را دچار فروپاشی کند. «هورمون ترس با چندین مسئله سلامتی از جمله افزایش فشار خون، مشکلات قلبی، مسائل گوارشی و به هم خوردن سیستم ایمنی مرتبط است چون این هورمون به طور پیوسته قلب را در وضعیت ضربان شدید قرار می‌دهد.»

همچنین مشخص شده که آدرنالین می‌تواند در برخی افراد به بافت قلب آسیب بزند. افرادی که دچار بیماری‌های قلبی هستند باید خیلی مراقب باشند. میلستین توصیه می‌کند: «پیشنهاد می‌شود کسانی که دچار آریتمی قلبی هستند به صورت عمدی خودشان را در معرض ترس‌های ناگهانی که باعث می‌شود از جا بپرند، قرار ندهند.»

قرار گرفتن در معرض چنین ترس‌هایی باعث می‌شود که فرد در مقابل ترس حساسیت‌اش را از دست بدهد که برای بقای ما مضر است. کارتر می‌گوید: «کسانی که مدام فیلم ترسناک نگاه می‌کنند یا از خانه‌های تسخیر‌شده بازدید می‌کنند، ممکن است در برابر خطرات واقعی با قدرت واکنش نشان ندهند زیرا مغزشان از طریق فرایندی به نام عادت کردن، به این موقعیت‌ها خو می‌گیرد.»

همندینگر، می‌گوید: «یکی دیگر ملاحظات آن است که افرادی که دچار اختلال استرس پس‌ازحادثه هستند، اختلال وسواس اجباری دارند یا دچار اختلال اضطراب هستند، ممکن است در مقایسه با افراد عادی به این موقعیت‌ها واکنش‌های بیش‌ازحد نشان دهند. این افراد بهتر است که خودشان را در معرض ترس عمدی قرار ندهند.

نظرات
پربازدیدترین خبرها