راهنماتو- نشستهام در کافه ماسکوت، که البته دیگر نشانی از آن نیست، لوبیای پخته و نیمرو سفارش دادهام و مطمئنم کافهچی ابتدا با چای کمرباریکی از من پذیرایی میکند. میدانم شاید روزی هدایت روی همین صندلی نشسته باشد، یا صندلیای شبیه به این.
به گزارش راهنماتو، وقتی پاییز میرسد دلمان هوای سفر میکند، سفر به درون، سفر به گذشته، سفر به هر کجا که شد! اما وقت تنگ است دوست عزیز. فردا راس ساعت 8 باید در محل کار باشم. پس با خاطرهها بازی میکنم. دور تهران را میگردم تا نشانی از گذشتهها در آن بیابم. خیابان لاله زار مایوسم میکند پس راهم را به سمت چهار راه استانبول کج میکنم. اگرچه خبری از کافه فردوسی و کافه ماسکوت نیست که روزگاری پاتوق صادق هدایت، بزرگ علوی، و جلال آلاحمد بود، اما انگار عطر توتونشان به مشام میرسد. صرف نظر میکنم از نداشتههایم و به سراغ کافه نادری میروم! هنوز زنده است. هنوز وقتی نامش را در ادبیات ایران میبینم ذوق میکنم. گاهی هم یاد سریال شهرزاد با تمام عاشقانههایش میافتم. اینجا، انگار تنها نیستم. دنیایی از خاطرات با منند. اما فردا کجا بروم؟ فردا و فرداها چطور؟ با راهنماتو همراه باشید تا چند کافه تهران که نزدیک به 100 سال سن دارند را به شما معرفی کنیم!
کافه نادری
حالا که یادی از کافه نادری کردیم بهتر است با معرفی این کافه شروع کنیم. اگرچه با شنیدن نام این کافه فضایی مجلل و باشکوه به ذهنتان میرسد، اما فضای آن کاملا ساده و بی آلایش است. به هر حال وارد این کافه میشوید، مینشینید در انتظار کافهچی سیبیلو و اخمالویی که مطمئنید قلبی مهربان دارد. بالاخره مدتها خودتان را در این کافه حس میکردید! اما، خبری از آن جو صمیمانه و روشنفکرانهای که روزی نویسندگان بزرگ در این کافه راه انداخته بودند نیست! هیچ کس از شما نمیپرسد چه چیزی میل دارید! پس باید مسیری را گز کنید و خودتان خواهش کنید چیزی برای خوردن برایتان آماده کنند. راستش ممکن است دلتان به حال افراد مسنی که برای خاطره بازی به این کافه آمدهاند میسوزد که با پا درد مجبورند به سراغ کافهچی بروند. ضمنا اگر پیش از ساعت 7 عصر آنجا نباشید کسی از شما استقبال نخواهد کرد. راستش حس و حال کافه نادری طوری است که آدم حس میکند صاحب کافه ما را آدم حسابی فرض نمیکند و میگوید ما عصر شکوفاییمان را در دوره اخوان ثالث گذراندیم! بگذریم. با تمام این اوصاف سر زدن به کافه نادری حسی نوستالژیک دارد.
خلاصه بگوییم که کافه نادری در سال 1306 احداث شد. یک ارمنی مهاجر به نام خاچیک مادیکیانس این کافه را با الهام از سبک باهاوس آلمان ساخت و همین فضای مدرن دلیلی بود که نویسندگان مدرن مثل صادق هدایت، بزرگ علوی، احمد شاملو، جلالآلاحمد، نیما یوشیج، سیمین دانشور، احمد فردید، نصرت رحمانی و اخوان ثالث پا به آن بگذارند. اما، حالا فقط عکسی از آنها مانده بر دیوار این کافه که انگار سردرگم است! آخر این عکسها در تمام کافهها پیدا میشوند؛ کجاست عطر حضور آنها؟
آدرس کافه نادری
تهران، خیابان جمهوری، ضلع شرقی پل حافظ، نرسیده به چهارراه استانبول، پلاک ۵۲۴
کافه لقانطه
اگر زبان عثمانی را بلد بودیم قطعا نمیگفتیم کافه لقانطه چون، این واژه، خود به معنای کافه است. حال بهتر است بدانیم اولین کافه ایران، لقانطه است که در سال 1285 (یعنی در دوره مظفرالدین شاه قاجار) ساخته شد. در آن دوره باب بود که دانشجویانی به فرنگ فرستاده شوند تا فنون فرنگی را به ایران بیاورند. بنابراین غلامحسین خان مولایی که فرنگ رفته بود در باب همایون لقانطه را به راه انداخت. این کافه با معماری خاص و مجللش به سرعت تبدیل به پاتوق افراد بسیار مهمی شد. تا جایی که سران مشروطه خواه برای میزگردهایشان در این کافه جمع میشدند.
در مورد پرسنل و فضای داخلی کافه لقانطه باید گفت که برعکس کافه نادری این کافه پرسنل و کافهچیهای مهربان و خونگرم با لباسهای قدیمی دارد که ما را بیش از پیش به گذشتهها میبرد. هنوز هم عطر عرقیجات گیاهی و بستنی زعفرانی از میزها بلند میشود و ما را به دورهای میبرد که این کافه گرانترین منو را داشت. راستش ممکن است آنقدر سفرتان به گذشته عمیق باشد که صدای سم اسب و کالسکه سیاستمداران قاجاری را که دم لقانطه میایستند بشنوید.
آدرس کافه لقانطه
تهران، انتهای خیابان مطهری، بعد از تقاطع خیابان شریعتی، باغ موزه قصر
کافه گل رضائیه
گل رضاییه، نامی آشنا در تاریخ کافههای تهران است که از سال 1310 پابرجاست. جایی که بوی قهوه تلخ با عطر خاطرات در هم میآمیزد و دیوارهایش حکایت از روزگاری طلایی دارند. در دل خیابان سی تیر، این کافه قدیمی همچون نگینی میدرخشد و پذیرای اهالی فرهنگ و هنر بوده است. از صادق هدایت گرفته تا فروغ فرخزاد و شاملو، هر کدام گوشهای از خاطراتشان را در این مکان جا گذاشتهاند. امروزه نیز گل رضاییه همچنان پاتوقی برای هنرمندان و روشنفکران است و با حفظ فضای نوستالژیک خود، به گذشتهای دور سفرمان میدهد.
نور قرمز دلانگیز، موسیقی قدیمی و عکسهای سیاه و سفید، همه و همه فضایی رویایی را خلق کردهاند که در فصل پاییز، با بارش باران و خشخش برگها، طعم دیگری پیدا میکند. به قول فروغ:
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم, یکایک زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ...چه زیبا بود, اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
در گل رضاییه، صرف یک فنجان قهوه، فراتر از نوشیدن یک نوشیدنی است. اینجا مکانی است برای گفتگو، تفکر و خلق ایدههای نو. صبحانه ساده ایرانی و غذاهای سنتی مانند کوفته مخصوص و کتلت روسی، طعمی از گذشته را در کاممان زنده میکنند. گل رضاییه، تنها یک کافه نیست؛ بلکه موزهای از تاریخ و فرهنگ است که در دل تهران میتپد.
آدری کافه گل رضائیه
تهران، خیابان انقلاب، تقاطع وصال شیرازی، ضلع جنوب غربی تقاطع، پلاک ۱۲۷۲
کافه قنادی مینیون
مینیون، نامی که با طعم شکلات و عطر قهوه در ذهن تداعی میشود، قصهای طولانی و پرماجرا دارد. در سال ۱۳۱۳، خانوادهای از اوکراین با دستان پر از امید و آرزو به ایران آمدند و در خیابان سعدی، پاتوقی برای خود ساختند؛ پاتوقی که بعدها به کافه قنادی مینیون شهرت یافت. در ابتدا، این مکان تنها یک نانوایی کوچک بود؛ اما با گذشت زمان و تلاش خانواده تربوغنوسیان، به یکی از مشهورترین شیرینیپزیهای تهران تبدیل شد. دستگاه شکلاتسازی که از اروپا آورده بودند، عطر شکلاتهای دستسازشان را در کوچه پسکوچههای تهران پخش میکرد. واژه مینیون، به معنای ظریف و زیبا، گویی تمام لطافت و ظرافت شیرینیهای این کافه را در خود داشت.
پاییز که میشد، مینیون حال و هوای دیگری پیدا میکرد. برگهای زرد و نارنجی، پنجرههای بزرگ کافه را زینت میدادند و بوی قهوه تلخ با عطر شیرینیهای تازه در هم میآمیخت. نشستن در گوشهای دنج از کافه و تماشای بارش باران، در حالی که یک فنجان چای داغ در دست داری و به شیرینیهای خوشمزه مینیون میچشی، تجربهای فراموشنشدنی است. مینیون، تنها یک کافه نیست؛ بلکه سفری است به گذشته، به روزگاری که زندگی آرامتر بود و طعم شیرینیها واقعیتر.
آدرس کافه مینیون
تهران، خیابان سعدی شمالی، نبش خیابان برادران قائدی، پلاک ۶۶۵
کافه امجدیه
کافه امجدیه کافهای است که خانهای قاجاری را تغییر کاربری داده و فضایی جذاب و پاتوقی زیبا برای عاشقان نوستالژی به وجود آورده است. وقتی به اتاق کافه امجدیه قدم میگذارید، نوای پیانو، میز و صندلیهای یکدست چوبی با رومیزیهای چهارخانه، منوی کافه و هر آنچه در آن وجود دارد ما را به 100 سال پیش میبرند. به خاطراتی که شاید در دفترمان گم شده و حالا اینجا پیدایش کردهایم.
وقتی نظر کاربرها را در مورد کافه امجدیه مرور میکردیم، اکثرا از کیفیت غذا، برخورد پرسنل و فضای کافه راضی بودند. برخی از آنها عقیده داشتند که این کافه پاتوق فوتبالیهاست. حال بهتر است فضای پاییزی آن را توصیف کنیم. در حیاط این کافه میزهایی قرار داده شده که میتوانید با نشستن روی آنها از فضای پاییزی باغچهها لذت ببرید و لحظاتی خاص داشته باشید.
آدرس کافه امجدیه
تهران، خیابان مفتح جنوبی، خیابان ورزنده، نبش کوچه سلماسی، کافه امجدیه