سفر به سرزمین هخامنشیان؛ باشکوه ترین آثار باستانی هخامنشی در استان فارس که باید ببینید

این یک داستان است که زیبایی‌های سرزمین هخامنشیان را در استان فارس پیشکش شما می‌کند. از پاسارگاد تا نقش رستم، عظمت امپراتوری هخامنشیان از کوروش کبیر تا داریوش دوم را در ذهن بازسازی خواهیم کرد.

شناسه خبر: ۴۱۸۴۸۹
سفر به سرزمین هخامنشیان؛ باشکوه ترین آثار باستانی هخامنشی در استان فارس که باید ببینید

راهنماتو- صحبت از 550 سال پیش از میلاد مسیح است؛ اما هنوز وقتی در برابر ستون‌های قوی‌هیکل کاخ‌هایش می‌ایستیم حسی از غرور تمام وجودمان را در بر می‌گیرد. این‌جا استان فارس است؛ مهد هخامنشیان و زادگاه کوروش کبیر!

به گزارش راهنماتو، وقتی در تاریخ ایران به سلسله هخامنشیان و پادشاهی عظیمی که ساختند می‌رسیم ناخودآگاه به یاد استان فارس می‌افتیم. استانی که به وقت پاییز جذاب‌ترین آب و هوا را برای گشت و گذار در میان بناهای باستانی ایران دارد. بناهایی که عظمتشان، قدرت هخامنشیان را به ذهن می‌رساند و قامت کوچک ما در برابر آن تبدیل به موجودی نحیف می‌شود. گرچه چیزی نمانده از فروریختن تمام و کمال این همه عظمت، اما انسان ذهنی رویاپرداز دارد. کافی است به هنگام قدم زدن در میان این بناها حس کنیم به صدها یا هزاران سال پیش سفر کرده‌ایم و سقفی از قدرت و فرشی از جواهر بالای سر و زیر پا داریم. در این مطلب از راهنماتو فقط قرار نیست باشکوه‌ترین آثار برجای مانده از دوره هخامنشیان در استان فارس را معرفی کنیم بلکه قرار است همراه هم سفری ذهنی به آن داشته باشیم.

پاسارگاد

پاسارگاد

اجازه بدهید از مجموعه پاسارگاد شروع کنیم. حالا شما در دشتی فراخ هستید که در دست بادهای فراوان قرار گرفته و انگار نشانی از آبادانی ندارد، اما در دوردست با دیدن نقاط کشاورزی قطعا پی به حاصلخیزی این زمین می‌برید. اینجا دشت مرغاب است. دشتی فراخ که کوروش کبیر آن را مرکز حکومت خود در نظر گرفت. این دشت، تشکیل شده از بخش‌های متفاوتی است که در ادامه به آن‌ها سر می‌زنیم.

مقبره کوروش کبیر

مقبره کوروش کبیر

اینجا مقبره کوروش کبیر است. شاید مجبور باشیم از فاصله نزدیک برای دیدن نوک مخروطی شکل آن سر بلند کنیم و از دیدن بدنه‌ای که از دوره هخامنشیان سالم مانده، خوشحال شویم. آیا واقعا پیکر کوروش کبیر را در این بنای 11 متری دفن کرده‌اند؟

در دشت پهناور مرغابیم و آرامگاهی به وسعت تاریخ و به بلندای نامی جاودان روبه رویمان آرام گرفته است. آرامگاهی که نه تنها بنایی است از آجر و سنگ، که نگین تاج تمدنی است که روزگاری بر جهان می‌تاخت. آرامگاه کوروش بزرگ، بنیانگذار سلسله هخامنشی، بنایی است که با تلفیق هنر و معماری چندین تمدن، گویی قصه‌ای از همزیستی فرهنگ‌ها را زمزمه می‌کند.

این آرامگاه که از سنگ‌های آهکی سفید ساخته شده، همچون کوهی کوچک بر بلندای تپه‌ای استوار است. پلکان‌هایی بلند، راه به سوی اتاقی می‌برد که آرامگاه پادشاه بزرگ در آن جای گرفته است. سقف شیروانی و دیوارهای ساده، از زلالی و روشنی سخن می‌گویند؛ روشنی روحی که در پس این سادگی نهفته است. در این مکان مقدس، تاریخ به سخن می‌آید و از شکوه و عظمت امپراتوری هخامنشی حکایت می‌کند. استرابون، تاریخ‌نگار یونانی،  این آرامگاه چنین وصف کرده است: "در آنجا اسکندر آرامگاه کوروش را در پردیسی مشاهده کرد، به‌صورت برجی کم‌ارتفاع که زیر سایه انبوه درختان باغ شاهی پنهان بود..." گویی این آرامگاه، در میان باغی بهشت‌گونه، همچون نگینی درخشان، چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کرده است. حالا ما رودرروی تاریخ قرار گرفته‌ایم و از خیلی دور به آن دوره نگاه می‌کنیم که حتی سنگ قبر پادشاهی می‌توانسته متهاجمی را بر خود بلرزاند.

کاخ اختصاصی

کاخ اختصاصی

من کوروش شاه هخامنشی؛ اگرچه با خط میخی متوجه محتوای این جمله نمی‌شوید اما به محض ورود به کاخ اختصاصی این جمله از شما استقبال می‌کند.

در دشت پهناور پاسارگاد، در فاصله‌ای نه چندان دور از آرامگاه ابدی کوروش بزرگ، بنایی دیگر از شکوه و عظمت هخامنشیان سر برآورده است. کاخی که نه تنها شاهکاری از معماری است، بلکه گواهی است بر زندگی روزمره و خصوصی پادشاهی که بر جهان آن روزگار فرمان می‌راند. این کاخ، با وسعتی پهناور و معماری منحصربه‌فرد، جایی بود که کوروش بزرگ لحظات آرامش خود را در آن می‌گذراند و به تدبیر امور مملکت می‌پرداخت.

سنگ‌های سفید مرمرنما، سیاه آهکی و آبی ماسه‌ای، در هم آمیخته و کاخی را پدید آورده‌اند که در عین سادگی، شکوهی وصف‌ناپذیر دارد. تالاری مرکزی و دو ایوان پهناور، فضایی را فراهم آورده بودند تا پادشاه بزرگ، به همراه نزدیکان خود، به گفتگو و مشورت بپردازد. در گوشه‌های ایوان غربی، اتاق‌هایی کوچک، مکانی آرام برای استراحت و خلوت پادشاه بود. بر درگاه‌های کاخ، نقش‌برجسته‌هایی از شاه به همراه خدمتکارانش حک شده است که گویی هنوز هم در حال ورود به این کاخ باشکوه هستند. و بر بالای یکی از این درگاه‌ها، کتیبه‌ای به سه زبان باستانی، از هویت سازنده این بنا حکایت می‌کند: "من کوروش شاه هخامنشی‌ام". این کلمات، همچون صدایی از اعماق تاریخ، به ما یادآور عظمت و شکوه امپراتوری هخامنشی و پادشاه بزرگ آن است.

کاخ بار عام

کاخ بار عام

این کاخ را ببینید؛ زمانی که کوروش کبیر می‌خواسته از بزرگان ممالک مختلف پذیرایی کند یا به سیاست بپردازد در کاخ بار عام حضور می‌یافته. تجسم کنید! حالا شما اینجایید؛ شاید به این فکر کنید که اگر 2500 سال پیش در همین نقطه قرار می‌گرفتید، اجازه ورود به کاخ بار عام را داشتید؟

در این نقطه است که بر روی یک کتیبه تاریخ ایران باستان حک می‌شود. کاخی که روزگاری میزبان مهمانان بلندپایه و محل برگزاری نشست‌های مهم امپراتوری هخامنشی بوده است. این بنا که با نام کاخ بارعام شناخته می‌شود، با وسعتی بیش از دو هزار متر مربع، تالاری بزرگ و چهار ایوان باشکوه را در خود جای داده است. ستون‌های بلند و سیاه‌رنگ این کاخ، که روزگاری سقف تالار را نگه می‌داشتند، حکایت از عظمت و شکوه معماری هخامنشیان دارند. اگرچه امروزه تنها یکی از این ستون‌ها به جای مانده است، اما با نگاهی به پایه‌های سنگی و نقش‌برجسته‌های زیبای آن، می‌توان شکوه گذشته این بنا را مجسم کرد.

در یکی از درگاه‌های این کاخ، کتیبه‌ای به سه زبان باستانی وجود دارد که قدمتی به درازای تاریخ دارد. این کتیبه، که یکی از قدیمی‌ترین کتیبه‌های میخی ایران است، با خطوطی زیبا و دقیق، نام کوروش بزرگ را بر خود حک کرده است. این کلمات، گویی هنوز هم طنین‌انداز هستند و از عظمت و شکوه امپراتوری هخامنشی حکایت می‌کنند. کاخ بارعام، نه تنها یک بنای تاریخی، بلکه گنجینه‌ای از اطلاعات درباره تاریخ، فرهنگ و هنر ایران باستان است. با قدم گذاشتن در این مکان، شوری از وطن دوستی در وجودتان شعله می‌کشد و گاهی از ندانم‌کاری‌های حاکمان گذشته مایوس خواهید شد!

کاخ دروازه

کاخ دروازه

در این دشت پهناور پاسارگاد، انگار تاریخ به باشکوه‌ترین شکل خود تجلی یافته است، می‌پرسید چرا؟ بنایی با عظمت و شکوهی وصف‌ناپذیر را تجسم کنید که تبدیل دروازه‌ای اسطوره‌ای شده است. کاخ دروازه، با معماری باشکوه و نقش‌برجسته‌های حیرت‌انگیز، از مهم‌ترین بناهای این مجموعه به شمار می‌رود. تالاری بزرگ با ستون‌های بلند و درگاه‌هایی با ارتفاعی چشمگیر، فضایی را ایجاد کرده که گویی به قلب تاریخ قدم نهاده‌ای.

درگاه شمالی این کاخ، با نقش‌برجسته‌ای از انسانی بالدار، به یکی از مشهورترین آثار هنری دوره هخامنشی تبدیل شده است. این نقش‌برجسته، با ظرافت و دقتی مثال‌زدنی، موجودی اساطیری را به تصویر می‌کشد که در حال نیایش است. این نقش، نه تنها نمادی از باورهای مذهبی مردم آن زمان است، بلکه نشان‌دهنده هنر و خلاقیت بی‌نظیر هنرمندان هخامنشی نیز می‌باشد. کاخ دروازه، با معماری باشکوه و نقش‌برجسته‌های بی‌نظیر خود، همچون دروازه‌ای به دنیای اساطیر و تاریخ، ما را به سفری در زمان دعوت می‌کند.

زندان اسکندر

زندان اسکندر

در همین دشت پهناور پاسارگاد، در میان تاریخ کهن و بناهای باشکوه، برجی سر به فلک کشیده که رازهای بسیاری را در دل خود نهفته دارد. برجی که با نام‌های گوناگونی چون آرامگاه کمبوجیه، زندان سلیمان و گنج‌خانه کوروش شناخته می‌شود و از آغاز تمدن هخامنشی، نظاره‌گر گذر زمان بوده است. درواقع، این برج چهارگوش، با ارتفاعی که روزی به آسمان می‌نگریست، اکنون تنها بقایایی از آن بر جای مانده است، اما همچنان با شکوهی وصف‌ناپذیر، قصه‌های بسیاری را برای گفتن دارد.

کاربری دقیق این برج هنوز در هاله‌ای از ابهام است. برخی آن را آرامگاه پسر کوروش بزرگ می‌دانند، برخی دیگر آن را مکانی مقدس برای نیایش آتش می‌شمارند و عده‌ای نیز آن را گنجینه‌ای پنهان می‌دانند که اسرار امپراتوری هخامنشی را در خود جای داده است. این برج اسرارآمیز، با شباهت‌هایی که به کعبه زرتشت دارد، گویی پیوندی ناگسستنی با باورهای دینی و آئین‌های باستانی ایران دارد. هرچند که قدمتی بسیار بیشتر و ساختاری مستحکم‌تر از آن دارد. این بنا، همچون نگینی درخشان در دل تاریخ، منتظر است تا رازهای خود را برای نسل‌های آینده فاش کند.

تل تخت

تل تخت

اگر کمی تخیل قوی‌ای داشته باشیم احتمالا از خود می‌پرسیم که کوروش بزرگ و سربازانش چگونه بر این مجموعه دشتاور اشراف داشته‌اند؟ پس بهتر است از پله‌های نفسگیر تل تخت بالا برویم تا زیر پایمان مرغاب را نظاره‌گر باشیم.

در دل مرغاب، بر فراز تپه‌ای بلند، صفه‌ای عظیم و مستحکم چون شکوه هخامنشان را باری دیگر یادآور می‌شود. تل تخت، نامی است که بر این بنای باشکوه نهاده‌اند، برخی هم آن را مادر سلیمان می‌نامند؛ بنایی که روزگاری قرار بود قلب تپنده امپراتوری هخامنشی باشد. این سکوی سنگی عظیم، با سنگ‌های مکعبی که وزنی برابر با شش مرد نیرومند دارند، گواه بر عظمت و شکوهی است که روزی در این مکان جریان داشته است.

تل تخت، که به ارگ سلطنتی کوروش بزرگ شهرت دارد، قصه‌ای ناگفته از تاریخ را در دل خود نهفته دارد. قصه‌ای از رویاهای بلندپروازانه پادشاهی که مرگ، مانع تحقق آن‌ها شد. این بنا، که با مرگ ناگهانی کوروش ناتمام ماند، همچون زخم کهنه‌ای بر دل تاریخ است. با این حال، تل تخت نه تنها به عنوان یادگاری از یک رویا، بلکه به عنوان شاهد بر استواری و پایداری تمدنی عظیم نیز شناخته می‌شود. این بنا، که پس از فروپاشی امپراتوری هخامنشی، به پناهگاهی برای سربازان یونانی تبدیل شد، گویی شاهد بر گذر زمان و تحولات تاریخی بوده است.

تخت جمشید

تخت جمشید

داریوش شاه در سنگ نبشته‌ای موجود بر دیوارهای تخت جمشید گفته:

داریوش شاه کبیر، شاه شاهان، شاه سرزمین‌ها، پسر ویشتاسپ هخامنش، کسی که سازنده این کاخ است. اهورا مزدای بزرگ که کشور پارس زیبا، دارنده اسبان خوب، دارنده مردان خوب را به من ارزانی داشت به خواست اهورا مزدا و نیز من داریوش شاه از دیگری نمی ترسم، اهورا مزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورا مزدا از دشمن، از خشک‌سالی و از دروغ بپاید. به این کشور نه دشمن، نه خشک‌سالی، نه دروغ، بیایید این را من چون بخشایشی از اهورا مزدا با بغان خاندان شاهی درخواست می کنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد. من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم.

حالا که مجموعه پاسارگاد را دیدیم و توانستیم نگاهی بسیار کلی به عظمت آن داشته باشیم بهتر است به سراغ تخت جمشید برویم که کمی دور از مجموعه پاسارگاد قرار دارد. تخت جمشید یا پرسپولیس که در سطح جهان با نام سرزمین پارسه شناخته شده و ابهت ایران زمین را نشان می‌دهد، بنایی است که ساخت آن به دستور داریوش در مرودشت و بر کوه‌های رحمت به انجام رسید. در ادامه در بخش‌های مختلف تخت جمشید قدم می‌زنیم.

پلکان ورودی

این بار قرار نیست چشمتان را ببندید و تجسم کنید؛ کاملا روبه رویتان است. در پهنه‌ی گسترده‌ی تخت جمشید، پلکانی باشکوه همچون اژدهایی سنگی، راهی به سوی آسمان قدرت می‌گشاید. دو ردیف پله، همچون سربازانی صف‌آرایی کرده، به سوی دروازه‌های باشکوه کاخ‌ها پیش می‌روند. سنگ‌های عظیم، پله‌هایی را شکل داده‌اند که در گذر زمان، زیر پای هزاران نفر ساییده شده‌اند. این پلکان، نه تنها راهی برای رسیدن به قلب امپراتوری بود، بلکه نمادی از قدرت و شکوه هخامنشیان نیز محسوب می‌شد.

در طول مسیر این پلکان، پناهگاه‌های کوچکی همچون لانه‌های پرندگان، در دل دیوارها جای گرفته‌اند. این پناهگاه‌ها، نه تنها مکانی برای استراحت بودند، بلکه نشان از توجه معماران به جزئیات و ایجاد فضایی امن برای نگهبانان و خدمتکاران داشتند. در انتهای این راه طولانی و پرشکوه، دروازه ملل همچون نگینی درخشان می‌درخشد؛ دروازه‌ای که به سوی دنیایی از قدرت و شکوه باز می‌شد.

دروازه ملل

دروازه ملل

22 متر دورتر از پلکان؛ در انتهای پلکان باشکوهی که راهی به سوی آسمان قدرت می‌گشاید، کاخی با شکوه و عظمت همچون نگینی درخشان می‌درخشد. این کاخ که به دروازه ملل شهرت دارد، جایی است که نمایندگان ملت‌های مختلف از سراسر امپراتوری پهناور هخامنشی، برای ادای احترام به پادشاهان بزرگ گرد هم می‌آمدند. دیوارهای بلند خشتی و ستون‌های استوار این کاخ، گویی نگهبانان سرزمین کهن بودند که به استقبال مهمانان می‌آمدند.

تالار اصلی کاخ، با وسعتی پهناور و سقفی بلند، فضایی را فراهم آورده بود تا بزرگان و حکام از سراسر جهان، در کنار یکدیگر بنشینند و به گفتگو و تبادل نظر بپردازند. ستون‌های بلند و باشکوه این کاخ، با نقش و نگارهای زیبا و سرستون‌هایی به شکل نیم‌تنه گاو، نمادی از قدرت و شکوه امپراتوری هخامنشی بودند. در این مکان، تاریخ با تمام عظمت خود به نمایش گذاشته می‌شد و انسان احساس کوچکی می‌کرد در برابر این همه شکوه و عظمت.

حالا، اینجاییم؛ جایی که نمایندگان ملت‌های گوناگون از سراسر امپراتوری پهناور هخامنشی گرد هم می‌آمدند تا به پادشاه بزرگ ادای احترام کنند. ستون‌های بلند و باشکوه، تالارهایی با تزیینات رنگارنگ و ابوالهول‌های اسرارآمیز با سرهای گاو و بال‌های عقاب، همگی از عظمت و شکوه این بنا حکایت می‌کنند. کتیبه‌های به جا مانده از خشایارشاه، بر دیواره‌های این کاخ، از ساخت این بنای باشکوه توسط او خبر می‌دهند. درگاه‌های جنوبی و شرقی، هر یک با تزیینات و نمادهای خاص خود، به سوی بخش‌های مختلف کاخ‌ها باز می‌شدند و راه را برای ورود مهمانان بلندپایه هموار می‌ساختند. این بنا، نه تنها نمادی از قدرت و شکوه هخامنشیان بود، بلکه شاهدی بر همزیستی مسالمت‌آمیز اقوام مختلف در زیر یک پرچم بود.

خزانه تخت جمشید

خزانه تخت جمشید

در اعماق تخت جمشید، قلب تپنده‌ی امپراتوری هخامنشی، بنایی عظیم و باشکوه به نام خزانه قرار دارد. حالا به آن رسیده‌ایم؛ این بنا که از اولین سازه‌های این مجموعه تاریخی است، گنجینه‌ای از اسرار و شگفتی‌های تمدن کهن ایران را در خود جای داده است. دیوارهای بلند و اتاق‌های متعدد این بنا، روزی میزبان اسناد مهم، گنجینه‌های ارزشمند و کارگران ماهری بوده است که با دستان هنرمند خود، تاریخ را می‌ساختند. کتیبه‌های ایلامی که در این مکان کشف شده‌اند، گواهی بر وجود یک جامعه‌ی سازمان‌یافته و پیشرفته در آن دوران هستند. کتیبه‌هایی که از حقوق برابر زنان و مردان و همچنین پرداخت دستمزد به کارگران خبر می‌دهند.

آتش‌سوزی مهیبی که در گذشته‌های دور این بنا را فرا گرفته است، بسیاری از اسرار این خزانه را در دل خاک مدفون کرده است. با این حال، باستان‌شناسان با کاوش‌های خود توانسته‌اند گوشه‌ای از عظمت و شکوه این بنا را آشکار کنند. نقش‌برجسته‌های زیبا، ستون‌های منقش و کتیبه‌های ارزشمند، همگی گواه بر اهمیت این مکان در تاریخ ایران هستند. خزانه تخت جمشید، نه تنها یک بنای تاریخی، بلکه یک کتابخانه عظیم است که صفحات آن به زبان سنگ نوشته شده‌اند. صفحاتی که داستان تمدنی بزرگ را برای نسل‌های آینده روایت می‌کنند.

کاخ صد ستون یا تالار تخت

کاخ صد ستون یا تالار تخت

در دل تخت جمشید، کاخی با شکوه و عظمت به نام صد ستون می‌درخشد. این بنا که به دستور خشایارشاه بزرگ آغاز شد و به دست اردشیر اول به پایان رسید، نمادی از قدرت و شکوه ایران باستان است. صد ستون بلند و استوار، همچون نگهبانانی مقتدر، تالار اصلی کاخ را در بر گرفته بودند و بر عظمت و شکوه آن می‌افزودند. حالا ما اینجا ایستادیم و حوالی آن قدم می‌زنیم؛ انگار تاریخ زنده می‌شود و با هر گام ما به نفر بعدی منتقل می‌شود. هر یک از این ستون‌ها، با نقش و نگارهای زیبا و سرستون‌های گاو دو سر، حکایتی از هنر و معماری بی‌نظیر ایرانیان باستان را روایت می‌کرد.

درگاه‌های باشکوه کاخ صد ستون، با نقش‌برجسته‌هایی از پادشاهان و سربازان، داستان‌های حماسی از رشادت و دلاوری را به تصویر می‌کشیدند. سربازانی که همچون ستون‌هایی استوار، از مرزهای امپراتوری محافظت می‌کردند. ارتباط عددی میان تعداد ستون‌ها و سربازان منقش بر درگاه‌ها، نشان از هوش و درایت طراحان این بنا دارد که با استفاده از نمادها و اعداد، مفاهیم عمیقی را به تصویر می‌کشیدند.

تالار اصلی کاخ صد ستون، با وسعتی پهناور و سقفی بلند، فضایی را فراهم آورده بود تا بزرگان و حکام از سراسر امپراتوری پهناور هخامنشی، در کنار یکدیگر بنشینند و به گفتگو و تبادل نظر بپردازند. فقط یک لحظه فکر کنید با ماشین زمان وسط این مجلس قرار بگیرید و داریوش خوشنام را ببینید که سخنوری می‌کند. با این حال، آتش‌سوزی مهیبی که در زمان حمله اسکندر به این مکان رخ داد، بخش زیادی از این بنای باشکوه را ویران کرد. اما، آنچه از این کاخ باقی مانده است، گواهی بر عظمت و شکوه تمدنی است که زمانی بر جهان فرمان می‌راند.

کاخ خشایار شاه یا هدیش

کاخ خشایار شاه یا هدیش

حالا به کاخ خشایار شاه می‌رسیم؛ شاهی که در منابع یونانی از آن به نامی بد یاد کرده و در منابع فارسی او را ستایش کرده‌اند. حالا به هدیش می‌رسیم؛ این کاخ که به دستور خشایارشاه بزرگ ساخته شده، زمانی محل سکونت خصوصی این پادشاه قدرتمند بوده است. با نگاهی به کتیبه‌های باستانی، می‌توان به عمق تاریخ و شکوه این بنای باشکوه پی برد. این کاخ که در جهت غربی-شرقی امتداد یافته، با معماری منحصربه‌فرد و تزیینات باشکوه خود، چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند.

تالار اصلی کاخ، با ستون‌های چوبی استوار و ایوانی دوازده ستونه، فضایی مجلل و باشکوه را برای پادشاه و درباریان فراهم می‌آورده است. نقش‌برجسته‌های زیبایی که بر روی درگاه‌های کاخ حک شده‌اند، حکایت از قدرت و شکوه امپراتوری هخامنشی دارد. در این نقش‌برجسته‌ها، خشایارشاه را در حالی می‌بینیم که بر تخت شاهی نشسته و بر تمام سرزمین‌ها فرمانروایی می‌کند. کتیبه‌های به جا مانده از این کاخ، داستان ساخت و ساز آن را روایت می‌کنند و از تلاش‌های خشایارشاه برای ساخت یک بنای باشکوه و ماندگار حکایت دارند.

با وجود گذشت هزاران سال و ویرانی‌هایی که بر اثر حمله اسکندر به این بنا وارد شده است، کاخ هدیش همچنان به عنوان یکی از شاهکارهای معماری جهان شناخته می‌شود. این کاخ، نمادی از تمدن بزرگ ایران باستان است و به ما یادآور شکوه و عظمت این امپراتوری قدرتمند است. با بازدید از این بنای تاریخی، می‌توانیم به عمق تاریخ سفر کنیم و عظمت و شکوه ایران باستان را از نزدیک لمس کنیم.

کاخ ه یا H

کاخ ه یا H

در دل تخت جمشید، کاخی با شکوه و عظمت به نام کاخ ه یا اردشیر یکم، عظمتی دیگر از سلسله هخامنشیان را نشان می‌دهد. پلکان‌های منقش این کاخ، با نقش و نگارهایی از سربازان پارسی و کتیبه‌هایی به زبان فارسی باستان، حکایت از تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین دارند. این پلکان‌ها که زمانی ورودی کاخی باشکوه‌تر بوده‌اند، امروزه با حالتی نیمه ویران، از شکوه گذشته خود حکایت می‌کنند.

کتیبه‌های موجود در این کاخ، از پیروی پادشاهان هخامنشی از کیش اهورایی حکایت دارند و نشان از اعتقاد عمیق آن‌ها به این دین باستانی دارد. کنگره‌های کله گاوی که بر دیوارهای این کاخ نقش بسته‌اند، هرچند تعبیر دقیقی ندارند، اما نمادی از قدرت و شکوه امپراتوری هخامنشی هستند. این کاخ، با تمام ویرانی‌هایی که به آن وارد شده است، همچنان به عنوان یکی از شاهکارهای معماری جهان شناخته می‌شود و به ما یادآور تمدن بزرگ ایران باستان است.

کاخ سه دری یا کاخ مرکزی

کاخ سه دری یا کاخ مرکزی

در همین حوالی که گشت می‌زنیم ناگهان به بنایی دیگر می‌رسیم که ابهتش اجازه نمی‌دهد از آن چشم برداریم سربازان هخامنشی سالهاست نگهبان این بنای پر رمز و راز هستند، حالا هم چنان راسخ ایستاده‌اند که انگار محافظ ما هستند. این کاخ که به دلیل قرارگیری در مرکز مجموعه و سه درگاه باشکوهش به این نام شهرت یافته است، زمانی شاهد برگزاری جلسات مهم و تصمیم‌گیری‌های سرنوشت‌ساز امپراتوری هخامنشی بوده است. تالار مرکزی این کاخ، با ستون‌های بلند و تزیینات باشکوه، فضایی مجلل و باشکوه را برای پادشاه و درباریان فراهم می‌آورده است. نقش‌برجسته‌های زیبایی که بر روی دیوارهای این کاخ حک شده‌اند، حکایت از قدرت و شکوه امپراتوری هخامنشی دارد. در این نقش‌برجسته‌ها، می‌توان نمایندگان ملل مختلف را مشاهده کرد که با لباس‌های رنگارنگ و هدایای ارزشمند به دربار هخامنشی آمده‌اند.

کاخ سه دری، با معماری منحصربه‌فرد و تزیینات ظریف خود، نشان از پیشرفت هنر و معماری در دوران هخامنشی دارد. باستان‌شناسان با بررسی دقیق نقش‌برجسته‌ها و کتیبه‌های این کاخ، توانسته‌اند اطلاعات ارزشمندی درباره تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران باستان به دست آورند. جهت تصاویر حجاری شده بر روی دیوارهای کاخ، نشان از هوش و درایت طراحان این بنا دارد که با استفاده از نمادها و اعداد، مفاهیم عمیقی را به تصویر می‌کشیدند.

کاخ سه دری، با تمام ویرانی‌هایی که به آن وارد شده است، همچنان به عنوان یکی از شاهکارهای معماری جهان شناخته می‌شود. این کاخ، نمادی از تمدن بزرگ ایران باستان است و به ما یادآور شکوه و عظمت این امپراتوری قدرتمند است. با بازدید از این بنای تاریخی، می‌توانیم به عمق تاریخ سفر کنیم و عظمت و شکوه ایران باستان را از نزدیک لمس کنیم.

کاخ بار یا آپادانا

کاخ بار یا آپادانا

حالا به باشکوه‌ترین بخش تخت جمشید می‌رسیم به کاخ بار یا آپادانا، کاخی که در عین ظرافت، عظمت بی برو و برگشت هخامنشیان را نشان می‌دهد. این کاخ که به دستور داریوش بزرگ آغاز شد و به دست خشایارشاه به پایان رسید، نمادی از قدرت و شکوه ایران باستان است. ۳۶ ستون بلند و استوار، همچون نگهبانانی مقتدر، تالار اصلی کاخ را در بر گرفته بودند و بر عظمت و شکوه آن می‌افزودند. هر یک از این ستون‌ها، با نقش و نگارهای زیبا و سرستون‌های گاو دو سر، حکایتی از هنر و معماری بی‌نظیر ایرانیان باستان را روایت می‌کرد.

تالار اصلی کاخ آپادانا، با وسعتی پهناور و سقفی بلند، فضایی را فراهم آورده بود تا بزرگان و حکام از سراسر امپراتوری پهناور هخامنشی، در کنار یکدیگر بنشینند و به گفتگو و تبادل نظر بپردازند. نقش‌برجسته‌های زیبایی که بر روی دیوارهای این کاخ حک شده‌اند، داستان‌های حماسی از رشادت و دلاوری را به تصویر می‌کشیدند. در این نقش‌برجسته‌ها، می‌توان نمایندگان ملل مختلف را مشاهده کرد که با لباس‌های رنگارنگ و هدایای ارزشمند به دربار هخامنشی آمده‌اند.

حجاری‌های ایوان شرقی کاخ آپادانا، با ظرافت و زیبایی بی‌نظیر خود، چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند. نقش‌های برجسته‌ای از سربازان پارسی، حیوانات افسانه‌ای و نمادهای مذهبی، بر دیوارهای این ایوان حک شده‌اند که هر یک از آن‌ها، داستانی را روایت می‌کنند. این نقش‌برجسته‌ها، نشان از پیشرفت هنر و معماری در دوران هخامنشی دارد و از آن‌ها می‌توان به عنوان یکی از ارزشمندترین آثار هنری جهان یاد کرد.

کاخ آپادانا، با تمام ویرانی‌هایی که به آن وارد شده است، همچنان به عنوان یکی از شاهکارهای معماری جهان شناخته می‌شود. این کاخ، نمادی از تمدن بزرگ ایران باستان است و به ما یادآور شکوه و عظمت این امپراتوری قدرتمند است. با بازدید از این بنای تاریخی، می‌توانیم به عمق تاریخ سفر کنیم و عظمت و شکوه ایران باستان را از نزدیک لمس کنیم.

کاخ اختصاصی داریوش یا تچر

کاخ اختصاصی

نوبت آن رسیده که به سراغ تچر داریوش برویم. این کاخ که به دستور داریوش بزرگ ساخته شده، زمانی محل سکونت خصوصی این پادشاه قدرتمند بوده است. با نگاهی به کتیبه‌های باستانی، می‌توان به عمق تاریخ و شکوه این بنای باشکوه پی برد. این کاخ که در جنوب غربی کاخ آپادانا قرار دارد، با معماری منحصربه‌فرد و تزیینات باشکوه خود، چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند.

تالار اصلی کاخ، با ستون‌های چوبی استوار و ایوانی دوازده ستونه، فضایی مجلل و باشکوه را برای پادشاه و درباریان فراهم می‌آورده است. نقش‌برجسته‌های زیبایی که بر روی دیوارهای این کاخ حک شده‌اند، حکایت از قدرت و شکوه امپراتوری هخامنشی دارد. در این نقش‌برجسته‌ها، می‌توان خدمتگزاران و خواجگان دربار را مشاهده کرد که با لباس‌های رنگارنگ و هدایای ارزشمند به دربار هخامنشی آمده‌اند. کتیبه‌های به جا مانده از این کاخ، داستان ساخت و ساز آن را روایت می‌کنند و از تلاش‌های داریوش بزرگ برای ساخت یک بنای باشکوه و ماندگار حکایت دارند.

آرامگاه های شاهی

در دامنه کوه رحمت، در همسایگی تخت جمشید باشکوه، آرامگاه‌هایی سنگی به چشم می‌خورند که حکایت از باورهای عمیق ایرانیان باستان درباره مرگ و زندگی پس از مرگ دارند. این آرامگاه‌ها که به شکل صلیب حجاری شده‌اند، یادآور اعتقاد زرتشتیان به پاکی و تقدس عناصر طبیعی و لزوم دور نگه داشتن اجساد از آلوده کردن آن‌هاست. در این آرامگاه‌ها، اجساد را پس از طی مراسم خاصی، در دخمه‌هایی قرار می‌دادند تا گوشت و پوست آن‌ها تجزیه شده و تنها استخوان‌های آن‌ها باقی بماند. سپس این استخوان‌ها را در استودان‌هایی جمع‌آوری می‌کردند.

این دخمه‌ها و آرامگاه‌ها، نه تنها نمادی از باورهای دینی ایرانیان باستان هستند، بلکه نشان‌دهنده‌ی پیشرفت معماری و هنر حجاری در آن دوران نیز می‌باشند. نقش‌برجسته‌های زیبای این آرامگاه‌ها، حکایت از مهارت و دقت هنرمندان ایرانی در خلق آثار هنری ماندگار دارد. با کاوش در این آرامگاه‌ها، می‌توان به اسرار زندگی و مرگ در دوران باستان پی برد و به عظمت تمدن ایران باستان پی برد.

نقش رستم

نقش رستم

اگرچه تا کنون این همه گفتیم و نوشتیم و رفتیم و قدم زدیم، اما هنوز در استان فارس در بخش نقش رستم آثار باستانی دیگر وجود دارد که از دوره هخامنشیان باقی مانده است. در ادامه به برخی از زیبایی‌های آن می‌پردازیم. فقط فراموش نکنید که تصویر بالا کعبه زرتشت است که بدون شک چشم شما را به سمت خود می‌چرخاند.

آرامگاه داریوش اول هخامنشی (قدیمی‌ترین آرامگاه)

آرامگاه داریوش اول هخامنشی (قدیمی_ترین آرامگاه)

داریوش بزرگ، پادشاهی آگاه و خردمند بود که با تدبیر و درایت خود، امپراتوری پهناوری را بنا نهاد. او نه تنها یک فرمانروای قدرتمند، بلکه یک هنرمند، تاریخ‌نویس و اصلاح‌گر بزرگ نیز بود. داریوش، سازنده‌ی بسیاری از بناهای باشکوهی است که امروزه به‌عنوان گنجینه‌های ارزشمند تاریخ و تمدن ایران به شمار می‌روند. او با احداث جاده‌ها، توسعه‌ی کشاورزی و تجارت، و ایجاد نظام اداری کارآمد، پایه‌های یک امپراتوری قدرتمند و پایدار را بنا نهاد. آرامگاه او در دل صخره‌های نقش رستم، همچون نگینی درخشان، بر عظمت و شکوه این پادشاه بزرگ می‌افزاید. این آرامگاه با معماری بی‌نظیر و نقش‌برجسته‌های حماسی، نمادی از قدرت و شکوه امپراتوری هخامنشی است.

در آرامگاه داریوش، پادشاه بزرگ در کنار نزدیکان خود آرام گرفته است. نقش‌برجسته‌های این آرامگاه، حکایت از باورهای دینی و آئین پادشاهی در دوران هخامنشی دارد. با کاوش در این آرامگاه، می‌توان به اسرار زندگی و مرگ در دوران باستان پی برد و به عظمت تمدن ایران باستان پی برد. آرامگاه داریوش، نه تنها یک بنای تاریخی، بلکه یک کتاب بزرگ است که داستان زندگی و حاکمیت یکی از بزرگ‌ترین پادشاهان تاریخ را روایت می‌کند.

آرامگاه خشایارشا

آرامگاه خشارشاه

خشایارشا، شاهنشاه هخامنشی، وارث تاج و تخت داریوش بزرگ بود. حالا ما روبه روی آرامگاه او هستیم. او نه تنها در نبردها و جنگ‌ها چیره دست بود، بلکه در هنر و معماری نیز دستی داشت. خشایارشا پس از شکست در جنگ‌های یونان، به بازسازی و ساخت بناهای عظیم و باشکوه پرداخت و میراثی ماندگار از خود به یادگار گذاشت. آرامگاه او در نقش رستم، در کنار آرامگاه پدرش، گواهی بر عظمت و شکوه امپراتوری هخامنشی است. این آرامگاه با معماری بی‌نظیر و نقش‌برجسته‌های حماسی، نمادی از قدرت و شکوه ایران باستان است.

آرامگاه خشایارشا با ورودی صلیبی شکل و نقش‌برجسته‌هایی از نمادهای سلطنتی، همچون فر کیانی و آتشدان، زینت یافته است. در دل این آرامگاه، اتاقکی با سه مقبره قرار دارد که یکی از آن‌ها به خشایارشا تعلق دارد. این آرامگاه با وجود آسیب‌هایی که در طول تاریخ دیده است، همچنان یکی از جاذبه‌های تاریخی و گردشگری ایران به شمار می‌رود و هر ساله گردشگران بسیاری را از سراسر جهان به سوی خود می‌کشاند.

آرامگاه اردشیر یکم

آرامگاه اردشیر یکم

اردشیر یکم، پادشاهی آگاه و خردمند بود که پس از سال‌ها آشوب و ناآرامی، آرامش و شکوه را به امپراتوری هخامنشی بازگرداند. او با درایت و تدبیر خود، نه تنها جنگ‌های داخلی و خارجی را پایان بخشید، بلکه به ساخت و ساز بناهای عظیم و باشکوه نیز پرداخت. حالا ما درتخت جمشید روبه روی آرامگاه اوییم که به عنوان یکی از شاهکارهای معماری جهان، مدیون تلاش‌های اردشیر یکم است. او با تکمیل بناهای ناتمام پدرش و ساخت بناهای جدید، به شکوه و عظمت این شهر باستانی افزود. آرامگاه او در نقش رستم، در کنار آرامگاه پدران بزرگوارش، گواهی بر عظمت و شکوه امپراتوری هخامنشی است.

آرامگاه اردشیر یکم، اگرچه به اندازه آرامگاه داریوش بزرگ باشکوه نیست، اما باز هم نمادی از قدرت و شکوه ایران باستان است. این آرامگاه با معماری ساده‌تر و نقش‌برجسته‌های کمتر ظریف، حکایت از دوره انتقال قدرت و تغییرات در سبک معماری دارد. با این حال، این آرامگاه نیز همچون دیگر آرامگاه‌های هخامنشی، نمادی از باورهای دینی و آئین پادشاهی در آن دوران است. کاوش در این آرامگاه، به ما کمک می‌کند تا به عمق تاریخ سفر کنیم و به عظمت تمدن ایران باستان پی ببریم.

آرامگاه داریوش دوم

آرامگاه داریوش دوم

اگرچه هیچ کدام از ما دل خوشی از داریوش دوم نداریم؛ اما حالا روبه روی آرامگاه اوییم. در دل صخره‌های سترگ نقش رستم، آرامگاهی باشکوه به نام داریوش دوم خودنمایی می‌کند. این آرامگاه که در منتهی‌الیه غربی این مجموعه تاریخی واقع شده است، با معماری منحصربه‌فرد و نقش‌برجسته‌های حماسی، گواهی بر عظمت و شکوه امپراتوری هخامنشی است. آرامگاه داریوش دوم، با الهام از آرامگاه داریوش بزرگ، به شیوه‌ای استادانه در دل کوه کنده شده و با نقش‌برجسته‌هایی از نمادهای سلطنتی، همچون فر کیانی و آتشدان، زینت یافته است. این آرامگاه، با وجود آنکه در مقایسه با آرامگاه داریوش بزرگ از نظر ظرافت و پیچیدگی کمتر است، اما همچنان یکی از شاهکارهای معماری و هنر ایران باستان به شمار می‌رود.

در داخل آرامگاه داریوش دوم، اتاقکی با سه مقبره قرار دارد که یکی از آن‌ها به این پادشاه و دیگری به همسرش، پروشات، تعلق دارد. باستان‌شناسان بر این باورند که این آرامگاه در اواخر قرن پنجم پیش از میلاد ساخته شده است و با توجه به شباهت‌های آن به آرامگاه داریوش بزرگ، می‌توان آن را به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار به جا مانده از دوران هخامنشی دانست. آرامگاه داریوش دوم، نه تنها یک بنای تاریخی، بلکه یک کتاب بزرگ است که داستان زندگی و حاکمیت یکی از پادشاهان هخامنشی را روایت می‌کند.

البته این تنها بخش کوچکی از عظمت نقش رستم بود که ما تنها به نقاطی که مربوط به سلسله هخامنشی می‌شد و مورد اهمیت فراوان بود، پرداختیم. امیدواریم این تاریخ گردی در دل هخامنشیان به شما هم خوش گذشته باشد.

نظرات
پربازدیدترین خبرها