راهنماتو- فیلمهای ژانر ترسناک طرفداران خاص خود را دارد. با دیدن این فیلمها آدرنالین خون ما بالا میرود و خطر را حس میکنیم بدون آن که واقعا در خطر باشیم. اگر به دنبال تجربههای متفاوت و هیجانانگیزی هستید تا زندگی خود را از یکنواختی بیرون آورید شما را دعوت میکنیم تا انتهای این مقاله همراهمان باشید.
به گزارش راهنماتو_ خانهها عنصری قدرتمند برای ایجاد حس ترس و وحشت هستند و میتوانند به شخصیت اصلی فیلمهای ترسناک تبدیل شوند. در این فیلمها خانهها موجوداتی زنده ونفسگیرهستند. دیوارها گوش میدهند، زمینها نجوا میکنند و سایهها جان میگیرند. هر قدمی که در آن جا برمیداریم، با احساسی از ناامنی همراه است. گویا هر لحظه ممکن است چیزی از تاریکی بیرون بپرد و ما را بترساند. فیلمسازان زیادی از این عنصر استفاده کرده و فیلمهای هیجانانگیزی در خانههای مرموز ساختهاند. در ادامه راهنماتو به معرفی چند تا از بهترین و هیجانانگیزترین فیلمهایی که در خانههای تسخیر شده میگذرند، میپردازد.
دیگران The Others (2001)
فیلم دیگران به کارگردانی آلخاندرو آمنابار و با بازی نیکل کیدمن است. در قرن 21 آمنابا زمان را به عقب برگرداند تا این داستان قدیمی ارواح را با الهام شدید از کلیشههای خانه تسخیرشده بسازد. «دیگران» درباره یک مادر متدین (نیکول کیدمن) و دو فرزند حساس به نور خود که به طور مسالمتآمیز در یک عمارت ویکتوریایی زندگی میکنند، متمرکز است.
عناصر ترسناک فیلم دیگران
عناصر ترسناک در این فیلم بیشتر از صحنههای خشن و خونین، از بازی با ذهن مخاطب و ایجاد حس ناامنی نشأت میگیرند. در ادامه به برخی از مهمترین عناصر ترسناک این فیلم اشاره میکنم:
خانه تاریک و مرموز: خانهای که خانواده در آن زندگی میکنند، با پنجرههای همیشه بسته و نور کم، فضایی وهمآور و ترسناک ایجاد میکند. این خانه به عنوان یک شخصیت جداگانه در فیلم عمل میکند و به نظر میرسد که رازهای تاریکی را در خود پنهان کرده است.
بیماریهای نادر: بیماری فرزندان خانواده که آنها را نسبت به نور حساس کرده است، باعث میشود که آنها مجبور باشند همیشه در تاریکی زندگی کنند. این بیماری نه تنها برای شخصیتها، بلکه برای مخاطب نیز ایجاد نگرانی و اضطراب میکند.
صداهای عجیب و غریب: صداهای مبهم و نامعلومی که در اطراف خانه شنیده میشود، حس تهدید و خطر را در بیننده ایجاد میکند. این صداها به تدریج شدت میگیرند و باعث میشوند که شخصیتها و مخاطب احساس کنند که تنها نیستند.
حضور نامرئی دیگران: عنوان فیلم به حضور موجودات نامرئی اشاره دارد که به نظر میرسد در خانه زندگی میکنند. این موجودات به طور مستقیم دیده نمیشوند، اما اثرات حضور آنها در همه جای خانه احساس میشود.
تاریکی و نور: در این فیلم، تاریکی نماد ترس و ناشناختههاست، در حالی که نور نماد امید و حقیقت است. بازی با نور و تاریکی و ایجاد کنتراست بین آنها، یکی از مهمترین عناصر ترسناک فیلم است.
روانشناسی شخصیتها: شخصیت اصلی فیلم، زنی است که به شدت نگران سلامت فرزندانش است و به هر چیزی که آنها را تهدید کند، حساسیت نشان میدهد. این حساسیت بیش از حد و ترس از ناشناختهها، باعث میشود که او تصورات خودش را باور کند.
پایان غیرمنتظره: پایان این فیلم بسیار غافلگیرکننده هست و مطمئناً بعد از دیدن فیلم، مدتی درباره آن فکر خواهید کرد.
ارواح خبیثه Poltergeist (1982)
فیلم ارواح خبیثه به کارگردانی توبی هوپر و نویسندگی و تهیهکنندگی استیون اسپیلبرگ است. استیون اسپیلبرگ تهیهکننده، با توبه هوپر همکاری نزدیکی داشت تا یکی از بهترین فیلمهای سینمای خانههای تسخیر شده را ارائه و ترس جمعی ما از ناشناختهها را مستقیماً به اتاق نشیمنهایمان منتقل کند. او در دهه هشتاد برای تلویزیونها کاری کرد که «آروارهها» یک دهه قبل برای کوسهها و سواحل عمومی انجام داده بود. در این فیلم، یک خانواده متوسط طبقه معمولی توسط یک نیروی ماورایی انتقامجو که دختر کوچک آنها را میدزدد، آزار میبینند
عناصر ترسناک فیلم ارواح خبیثه:
فیلم ارواح خبیثه یک فیلم کلاسیک در ژانر فیلمهای ترسناک است که عناصر ترسناک زیادی را با هم ترکیب میکند تا تجربهای فراموشنشدنی برای بیننده ایجاد کند. در ادامه به برخی از مهمترین عناصر ترسناک این فیلم اشاره میکنیم:
خانه تسخیر شده: خانهای که خانواده در آن زندگی میکنند، به عنوان شخصیت اصلی فیلم عمل میکند و به نظر میرسد که نیروی شیطانی قدرتمندی در آن وجود دارد. این خانه با صداهای عجیب، حرکت اجسام و ظاهر شدن ارواح، فضایی ترسناک و وهمآور ایجاد میکند.
کودک ربوده شده: ربوده شدن دختر کوچک خانواده توسط ارواح، یکی از ترسناکترین صحنههای فیلم است. این صحنه نماد بیگناهی از دست رفته و قدرت شیطان بر انسان است.
تلوزیون: تلویزیون در این فیلم به عنوان یک دروازه به دنیای ارواح عمل میکند و تصاویر ترسناک و وحشتناکی را نشان میدهد. این صحنهها برای بیننده بسیار آزاردهنده و ترسناک هستند.
کمد لباس: کمد لباس در این فیلم به عنوان یک مکان مخفی و خطرناک نشان داده میشود. ارواح در این کمد پنهان میشوند و به شخصیتها حمله میکنند.
کلوزآپ از چهرههای ترسناک: فیلم از کلوزآپهای ترسناک از چهرههای ارواح و موجودات شیطانی استفاده میکند تا حس وحشت را در بیننده افزایش دهد.
موسیقی متن: موسیقی متن فیلم بسیار تاثیرگذار است و با ایجاد حس تنش و اضطراب، به ترسناکتر شدن فیلم کمک میکند.
نورپردازی: نورپردازی در فیلم به گونهای طراحی شده است که سایهها و تاریکیها را برجسته کند و فضایی وهمآور ایجاد کند.
در چنگ ارواح The Haunting (1961)
فیلم در چنگ ارواح فیلمی به کارگردانی رابرت وایز و بازی جولی هریس است. این کلاسیک دهه شصت، که به عنوان یکی از فیلمهای ترسناک مورد علاقه مارتین اسکورسیزی شناخته میشود، یک استاد انسانشناسی (ریچارد جانسون) را نشان میدهد که یک تیم متنوع از متخصصان را گرد هم میآورد تا مشخص کنند آیا حقیقتی در شایعاتی که ادعا میکنند خانه 90 ساله نیوانگلند معروف به هیل هاوس تسخیر شده است وجود دارد یا خیر.
اگرچه «تسخیرشدگی» پر از تعلیق و لحظات ترسناکی است که مو به تن شما سیخ میکند، اما چیزی که به این فیلم قدرت ماندگاری بخشیده است، نحوه ارائه راز اصلی آن از طریق دیدگاه وارونه راویان غیرقابل اعتماد است که به مخاطبان پس از شروع تیتراژ، چیزهای زیادی برای فکر کردن میدهد.
عناصر ترسناک در فیلم در چنگ ارواح
فیلم در چنگ ارواح یکی از فیلمهای کلاسیک قدیمی ژانر وحشت است که با وجود گذشت سالها هنوز هم توانایی ترساندن مخاطب را دارد. این فیلم با استفاده از عناصر روانشناختی و ایجاد حس تعلیق، فضایی وهمآور و ترسناک ایجاد میکند.
خانهای تسخیر شده: خانهای که شخصیتهای داستان در آن جمع میشوند، به عنوان یک شخصیت اصلی در فیلم عمل میکند. این خانه با طراحی تاریک و وهمآور خود، فضایی مرموز و ترسناک ایجاد میکند. صداهای عجیب، حرکت اجسام و اتفاقات غیر قابل توضیح در این خانه، حس تهدید و خطر را در بیننده ایجاد میکند.
روانشناسی شخصیتها: شخصیتهای داستان هر کدام مشکلات روانی خاص خود را دارند و این مشکلات باعث میشود که آنها به اتفاقات عجیب و غریب حساستر باشند. این حساسیت بیش از حد و ترس از ناشناختهها، باعث میشود که آنها تصورات خود را باور کنند.
تعلیق و ابهام: فیلم با استفاده از تعلیق و ابهام، بیننده را در طول فیلم درگیر خود نگه میدارد. ماجرا به آرامی پیش میرود و بیننده مدام در تلاش است تا اتفاقات را توضیح دهد.
نورپردازی و صدا: نورپردازی تاریک و استفاده از سایهها، به همراه صداهای عجیب و غریب، فضایی وهمآور و ترسناک ایجاد میکند.
تاریکی و تنهایی: تاریکی در این فیلم نماد ترس و ناشناختهها است. شخصیتها اغلب در تاریکی قرار میگیرند و این باعث میشود که آنها احساس تنهایی و ناامنی کنند.
رویاها و کابوسها: مرز بین واقعیت و رویا در این فیلم بسیار نازک است و شخصیتها اغلب رویاهای وحشتناکی میبینند که به واقعیت زندگی آنها نفوذ میکند.
درخشش The Shining (1980)
فیلم درخشش فیلمی به نویسندگی و کارگردانی استنلی کوبریک است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته استیون کینگ ساخته شده است. در این فیلم جک نیکلسون و شلی دووال نقشآفرینی میکنند. این فیلم داستان مردی است در آستانه فروپاشی که عقل خود را از دست میدهد و تصمیم میگیرد در طول یک اقامت طولانی در یک هتل منزوی، خانواده خود را به قتل برساند.
فیلم درخشش همچنان ترسناک و جذاب باقی مانده و مانند یک کابوس لرزان به روان جمعی ما چسبیده است.
عناصر ترسناک فیلم درخشش
فیلم درخشش که یکی از کلاسیکترین و ترسناکترین فیلمهای تاریخ سینماست با استفاده از عناصر روانشناختی، بصری و صوتی، تجربهای فراموشنشدنی و ترسناک را برای بیننده ایجاد میکند.
خانهای تسخیر شده: هتل اورلوک، جایی که داستان فیلم در آن اتفاق میافتد، به عنوان یک شخصیت اصلی عمل میکند. این هتل با طراحی بزرگ و پیچیدهاش، فضایی وهمآور و ترسناک ایجاد میکند. صداهای عجیب، حرکت اجسام و اتفاقات غیر قابل توضیح در این هتل، حس تهدید و خطر را در بیننده ایجاد میکند.
روانپریشی شخصیت اصلی: جک تورنس، شخصیت اصلی داستان، به تدریج دچار جنون میشود و این جنون باعث میشود که او به خانواده خود و دیگران آسیب برساند. این تغییر تدریجی شخصیت، یکی از ترسناکترین جنبههای فیلم است.
کابوسها و توهمات: شخصیتهای داستان، به خصوص جک، کابوسها و توهمات وحشتناکی میبینند که مرز بین واقعیت و خیال را محو میکند.
فضای انزوا و تنهایی: هتل اورلوک در زمستان و در منطقهای دور افتاده قرار دارد. این انزوا و تنهایی، باعث میشود که شخصیتها احساس ناامنی و ترس کنند.
تکرار و الگو: در فیلم از تکرار تصاویر و الگوها استفاده شده است که باعث ایجاد حس ناآرامی و پارانویا در بیننده میشود.
موسیقی متن: موسیقی متن فیلم بسیار تاثیرگذار است و با ایجاد حس تنش و اضطراب، به ترسناکتر شدن فیلم کمک میکند.
نورپردازی: نورپردازی در فیلم به گونهای طراحی شده است که سایهها و تاریکیها را برجسته کند و فضایی وهمآور ایجاد کند.
فیلم بیگناهان The Innocents (1961)
فیلم بیگناهان که از رمان کوتاه "پیچ و تاب پله" اثر هنری جیمز اقتباس شده است و به کارگردانی جک کلیتون ساخته شده، نمونه نادری از یک فیلم با سبک و محتوا در سطح بالا است. بیگناهان که با نورپردازی خیرهکننده کیاروسکورو توسط فیلمبردار فردی فرانسیس فیلمبرداری شده است، با بازی دبورا کر در نقش یک معلم جوان فداکار به کودکان، داستان زنی را روایت میکند که پس از احساس اینکه همه چیز با دو کودک یتیم بسیار ترسناک که برای نگهداری از آنها استخدام شده است، خوب نیست، سلامت عقل خود را آزمایش میکند.
ایدهی گرفتار شدن در یک عمارت ویکتوریایی منزوی با یک جفت روح شیطانی به اندازه کافی ناراحتکننده است. اما فیلمنامهنویس ترومن کاپوت با استفاده از عناصر ماورایی فیلم به عنوان یک پایه برای کاوش در روان پریشان قهرمان و ناکامیهای سرکوبشده او، این موضوع را پیچیدهتر میکند. با شروع فروپاشی هویت خود، ممکن است خود را در موقعیتی بیابید که در هر لحظه از این فیلم هیجانانگیز، شک کنید که به چه کسی اعتماد کنید.
عناصر وحشت فیلم در فیلم بیگناهان
فیلم بیگناهان با ایجاد حس تعلیق و فضای وهمآور، بیننده را به دنیایی پر از راز و رمز میبرد. این فیلم با استفاده از عناصر روانشناختی و بصری، تجربهای ترسناک و فراموشنشدنی را برای مخاطب ایجاد میکند.
خانهای تسخیر شده: خانهای که داستان فیلم در آن اتفاق میافتد، به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی عمل میکند. این خانه با طراحی قدیمی و تاریک خود، فضایی مرموز و ترسناک ایجاد میکند. صداهای عجیب، حرکت اجسام و اتفاقات غیر قابل توضیح در این خانه، حس تهدید و خطر را در بیننده ایجاد میکند.
روانپریشی شخصیت اصلی: گواندا، شخصیت اصلی داستان، به تدریج دچار شک و تردید میشود و نمیتواند بین واقعیت و توهماتش تفاوت قائل شود. این وضعیت روانی او، باعث میشود که او به اتفاقات عجیب و غریب حساستر شود.
کودکان ترسناک: حضور کودکان در این فیلم، به جای ایجاد حس لطافت و پاکی، برعکس باعث ایجاد حس ترس و وحشت میشود. رفتارهای عجیب و غریب آنها و نگاههای خیره آنها، بسیار آزاردهنده و ترسناک است.
تاریکی و سایهها: تاریکی و سایهها در این فیلم نماد ترس و ناشناختهها هستند. شخصیتها اغلب در تاریکی قرار میگیرند و این باعث میشود که آنها احساس تنهایی و ناامنی کنند.
آینهها: آینهها در این فیلم به عنوان یک نماد مهم استفاده شدهاند. آنها نشاندهندهی تاریکی درونی شخصیتها و ترسهای پنهان آنها هستند.
موسیقی متن: موسیقی متن فیلم بسیار تاثیرگذار است و با ایجاد حس تنش و اضطراب، به ترسناکتر شدن فیلم کمک میکند.
فضای تاریک و وهمآور: فیلم با استفاده از نورپردازی خاص، موسیقی متن وهمآور و دکورهای تاریک، فضایی سنگین و وهمآور ایجاد میکند که باعث میشود بیننده احساس ناراحتی و اضطراب کند.