در هر محیط کاری، لحظاتی پیش میآید که اختلافنظرها و سوءتفاهمها میتوانند تبدیل به یک بحران بزرگ شوند. اما حقیقت آن است که تعارضات نمیتوانند همیشه منفی باشند. اگر راهکارهای مناسب برای مدیریت این تعارضات در اختیار داشته باشیم شاید هم بتوانند به فرصتی برای اصلاح رویکردها، بهبود ارتباطات و حتی تقویت روابط کاری تبدیل شوند.
تعارضات ممکن است بهصورت مشاجرههای لفظی یا بهصورت پنهان یعنی تنشهایی مثل تغییرات رفتاری، کاهش تعاملات یا بیتوجهی به همکاران خود را نشان میدهند. اما واقعاً در مقابل اینگونه مشکلات چه میتوان کرد؟
تضاد یا سوءتفاهم
شقایق غفاری، کارشناس ارشد روانشناسی درمورد مشکلات محیطهای کاری به همشهری آنلاین میگوید: مشکلات معمولاً زمانی ایجاد میشوند که کارکنان، مدیران یا اعضای یک تیم در تعاملات و روابط خود دچار تضاد یا سوءتفاهم شوند. بنابراین سوالی که پیش میآید این است که چرا این تعارضات در محیطهای کاری بهراحتی تبدیل به مشکلات پیچیده و ناخوشایند میشوند؟ چرا حتی وقتی مشکلات کوچک هم مدیریت نشوند، میتوانند منجر به ترک شغل یا افت عملکرد کارکنان شوند؟ و از همه مهمتر، چه راهکارهایی برای مدیریت این تعارضات وجود دارد؟
به گفته این روان شناس، تعارضات در محل کار نهتنها اجتنابناپذیرند، بلکه میتوانند فرصتی برای رشد و بهبود ارتباطات باشند. اما این موضوع نیازمند مدیریت صحیح و مهارتهای روانشناسی است که میتوانند به حل این چالشها کمک کنند.
در واقع تعارضات در محیط کار چیزی نیست که بتوان از آنها فرار کرد؛ از بحثهای کوچک گرفته تا مشکلات بزرگتر، این تعارضات میتوانند در هر تیم یا سازمانی پیش بیایند. اما سوال اینجاست که چطور میتوانیم این چالشها را به فرصت تبدیل کنیم؟
چرا هیچ وقت تمام نمی شوند؟
غفاری عقیده دارد هیچ سازمانی از تعارضات بین فردی در امان نیست. چون افراد با شخصیتها، انتظارات و دیدگاههای متفاوت وارد محیطهای کاری میشوند. این تفاوتها در شیوههای انجام کار، ارتباطات و حتی نحوه برخورد با فشارهای کاری میتوانند بهراحتی به تضاد منجر شوند. در شرایطی که افراد در معرض فشارهای زیاد کاری قرار میگیرند، ممکن است با سوءتفاهمها و برداشتهای منفی از رفتار همکاران مواجه شوند.
حتی در تیمهایی که روابط دوستانهای دارند، ممکن است زمانهایی پیش بیاید که اختلافنظرها بهراحتی از کنترل خارج شوند. شاید این تعارضها ابتدا بهنظر بیاهمیت برسند، اما اگر بهموقع رسیدگی نشوند، میتوانند به مسائل پیچیدهتری تبدیل شوند که تأثیرات منفی بر روحیه و بهرهوری کل تیم میگذارند.
تفاوت تعارضهای آشکار و پنهان
غفاری می گوید تعارضها میتوانند به دو صورت اصلی خود را نشان دهند؛ تعارضهای آشکار که معمولاً بهصورت مشاجرات، اختلافات علنی یا بحثهای جدی در مورد مسایل کاری بروز میکنند. در این حالت، افراد بهطور واضح با هم اختلاف دارند و این موضوع برای همه قابل مشاهده است. این نوع تعارضها ممکن است بهسرعت به حل و فصل برسند، اما اگر بهدرستی مدیریت نشوند، میتوانند به درگیریهای بزرگتر منجر شوند.
توجه داشته باشیم تعارضهای پنهان می توانند بسیار خطرناکتر باشند، زیرا معمولاً بهصورت تغییرات رفتاری یا کاهش تعاملات بروز میکنند. مثلاً ممکن است فردی در ظاهر هیچ مشکلی نداشته باشد اما در عمل تعاملات کمتری با همکارانش داشته باشد، یا فردی که دچار تنش شده است، رفتار خود را بهطور ناگهانی تغییر دهد. این نوع از تعارضات بهراحتی شناسایی نمیشوند، اما اگر طولانی شوند، میتوانند تأثیرات منفی بر روحیه تیم و عملکرد سازمان بگذارند.
لزوم حل تعارضات در محیط کار
این روان شناس عقیده دارد اگر تعارضات در محل کار مدیریت نشوند، میتوانند تأثیرات جبرانناپذیری داشته باشند. از جمله این اثرات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کاهش بهرهوری : زمانی که کارکنان درگیر تعارضات میشوند، انرژی و وقت زیادی را صرف حل مشکلات میکنند که باعث کاهش تمرکز و بهرهوری آنها میشود.
نداشتن انگیزه لازم برای کار و افت کیفیت همکاریها : تعارضهای حلنشده به روابط بین اعضای تیم آسیب میزنند. این موضوع میتواند باعث شود افراد کمتر با یکدیگر همکاری کنند و مشکلات کاری بیشتر شود.
ترک شغل : در نهایت، اگر کارکنان احساس کنند که محیط کاری برایشان سالم و پشتیبان نیست، ممکن است تصمیم به ترک شغل بگیرند. ترکهای مکرر کارکنان نهتنها هزینهبر است بلکه میتواند به اعتبار سازمان آسیب بزند.
نقش روانشناسان در حل تعارضات و بازسازی روابط کاری
در چنین شرایطی، روانشناسان میتوانند نقش کلیدی ایفا کنند. آنها بهعنوان تسهیلکنندگان حرفهای میتوانند با تحلیل دقیق مشکلات، نقاط ضعف ارتباطات میان افراد را شناسایی کرده و راهکارهای مؤثری برای حل آن ارائه دهند. برای مثال، آنها میتوانند فضایی امن برای گفتوگوی برای افراد ایجاد کنند. در واقع روانشناسان میتوانند فضایی فراهم کنند که در آن افراد بهراحتی و بدون ترس از قضاوت با یکدیگر گفتوگو کنند. ژ
ایجاد بستر مناسب برای گفتوگو
توجه داشته باشیم گفتوگو مهارت بسیار مهمی است که ضرورت دارد همه ما در هر سطحی از روابط در محیط کار یا محیطهای دیگر از آن برخوردار باشیم. وقتی نمیتوانیم تشخیص دهیم چه زمان، چگونه و با چه بیانی میتوانیم گفتوگوی سازندهای داشته باشیم طبیعی است گفتوگوی ما نهتنها راه به جایی نخواهد برد؛ بلکه گاهی میتواند باعث مشکلات بیشتری هم در روابط شوند.
بنابراین وقتی قصد دارید مشکل خود را با گفتوگو حل کنید باید حتماً از چگونگی انجام آن نیز آگاه باشید؛ چیزی که کارشناسان و روانشناسان در مجموعه میتوانند در اختیار کارکنان قرار دهند؛ بنابراین میتوان گفت کسب آگاهی بیشتر همیشه میتواند نتایج بهتری به دنبال داشته باشد.