این چیزی نیست که می‌بینید؛ ۵ اثر عجیب و غریب سورئال

سورئالیسم - فراواقع گرایی - یک مکتب هنری و ادبی است. نقاشی‌های سورئال شاید از منظر مخاطب عام بی‌معنی و حتی احمقانه به نظر برسد. در این مقاله ۵اثر سورئال را رمزگشایی کرده‌ایم تا قدری با حال و هوای این ژانر هنری آشناتر شویم.

شناسه خبر: ۴۲۴۱۷۴
این چیزی نیست که می‌بینید؛ 5 اثر عجیب و غریب سورئال

راهنماتو- هنر سورئال که برخی به عنوان یک هنر غیرجدی و احمقانه آن را نادیده می‌گیرند یا مبتذل می‌شمارند، درحقیقت تا حد زیادی زاده روان‌زخم‌های وحشیانه ناشی از زیستن در عصر فاشیسم بود. حداقل بررسی آثاری که در ادامه با شما در میان می‌گذاریم، این را نشان می‌دهد.

به گزارش راهنماتو، یک قرن از مانیفست آندره برتون، طرفدار و مدافع سورئالیسم می‌گذرد که گفت:

«سوررئالیسم در غیاب منطق و با تکیه بر تخیل و ناخودآگاه، راهی است برای بیان حقیقتی که در واقعیت‌های معمولی نمی‌توان آن را یافت.» این جمله به اهمیت غیرمنطقی بودن و تکیه بر دنیای ناخودآگاه و تخیل در سوررئالیسم اشاره دارد.

قرار بود که نوشتار نیروی محرک این تخیل افسار گسیخته باشد؛ تصور می‌شد که هنر زیاد از حد غیربداهه است.

اما فقط یکسال از این مانیفست گذشته بود که نمایشگاهی در روز 13نوامبر سال 1925 در پاریس برپا شد و جهان آثار خاص و مشحون از رویای هنرمندانی مثل خوآن میرو، پابلو پیکاسو، من ری و مکس ارنست از بند رها شد.

با توجه به فرم فانتزی هنر سورئال – از ساعت‌های جیبی در حال ذوب شدن و تلفن خرچنگی سالوار دوالی گرفته تا فنجان و نعلبکی مرت اوپنهایم – راحت می‌توان این آثار را به عنوان آثاری غیرجدی و احمقانه نادیده گرفت یا مبتذل شمرد.

اما در حالیکه گالری‌ها مشغول گرامیداشت صدسالگی مانیفست این جنبش هستند، بیش از پیش مشخص می‌شود که این جنبش، بیانیه شدیدالحنی به سال‌های بعد از جنگ بود.

استفانی وبر، برگزارکننده نمایشگاهی درباره سورئالیسم در آلمان می‌گوید: «نمایشگاهی با عنوان «زندگی اینجا؟ نه ممنون: سورئالیسم و ضد-فاشیسم»، در لنباخ‌هاوس در مونیخ، با این هدف برگزار شده است که «نشان دهد جنبش سورئالیسم همزمان با جنبش‌های فاشیستی در اروپا شکل گرفت، بنابراین بسیار اثرگذار و حتی سازنده است.»

او می‌گوید سورئالیست‌ها، به غیر از دالی، ضدفاشیست بودند و نزدیکی زیادی به حزب کمونیست فرانسه داشتند.

وبر توضیح می‌دهد: «همه هنرمندان نمایشگاه ما به شخصه تحت تأثیر فاشیسم بودند و با آن مبارزه کرده بودند.»

«بسیار از آن‌ها تحت تعقیب بودند، آن‌ها به اجبار تبعید شدند و با مقاوت مبارزه کردند ...و بسیاری از آن‌ها در دام جنگ افتادند و یا اخراج یا کشته شدند.»

Screenshot 2024-11-13 133452

یکی از هنرمندان شاخص  نقاشی رومانیایی به نام ویکتور برونر بود. گارد آهنی رومانی آن زمان جنبش‌هایی علیه یهودیان راه می‌انداختند که باعث شد برونر در دهه 1930 به پاریس مهاجرت کند. اما در سال 1940 بعد از اشغال فرانسه توسط نازی‌ها دوباره آواره شد.

وبر می‌گوید: « حس شوخ‌طبیعی تصویری در اثری با عنوان «توتم سوبژکتیویته زخم‌خورده!» توسط برونر، یکی از تصاویر شاخص در ژانر سورئال است. این نقاشی رنگ روغن چند موجود کارتونی طنز را با چند بازو، یک بینی و یک چانه نشان می‌دهد، اما آن دندان‌های تیز و تیغ‌ها بیانگر تهدید است. آن‌ها فرم‌هایی را در دست می‌فشارند که هم تداعی‌کننده میوه است – میوه یک موتیف کلاسیک در آثار سورئال است – و هم می‌تواند بیانگر اندام‌های داخلی باشد و به چیزی ترسناک و بی‌رحمانه اشاره می‌کند.

در مرکز، تخم‌مرغ سورئال همه‌جاحاضر وجود دارد، نمادی از آرزو برای یک واقعیت نوین که نیروی تخیل آن را پیش می‌راند و از رنج‌های گذشته متمایز است.

Screenshot 2024-11-13 133505

یکی دیگر از آثار این نمایشگاه سیار که از بروکسل شروع شده و تا مادرید، هامبورگ و فیلادلفیا ادامه پیدا خواهد کرد، اثر با عنوان «ارزش‌های فردی (1952) توسط رنه ماگریت است. یک بازنمایی مضحک و سرگرم‌کننده از اتاقی به‌ظاهر کوچک که در آن اشیای روزمره با اندازه‌هایی بسیار بزرگ‌تر از حد معمول قرار گرفته‌اند.

اما این به ظاهر کمدی حاوی رنج است. سرخورده از تفکر منطقی‌ای که منجر به تخریب جمعی در جنگ جهانی شد، هنرمندانی مانند مارگریت و داداییست‌های پیش از او، آثاری غیرمنطقی و تهدید‌کننده خلق کردند که از جهان ناخودآگاه رویاها الهام گرفته بود.

چیزی هیولاوار

با اینکه مانیفست برتون انقلابی بود اما در بطن خود جنسیت‌زده بود. این مانیفست خطاب به مردان بود و کاملاً از زاویه نگاه تجربه مردانه نوشته شده بود. بنابراین نمی‌توانست نقش حیاتی زنان در شکل دادن به سورئالیسم را پیش‌بینی کند یا بپذیرد.

Screenshot 2024-11-13 133515

اثری با عنوان دست‌-ماسه (1934) توسط یک هنرمند زن سورئالیست به نام دورا مار خلق شده است. این اثر دو شیء نامتجانس و متضاد را در کنار هم قرار داده است: یک دست زیبا با انگشت وسط که در داخل ماسه‌ها فرو رفته است و پوسته صدفی که دست از آن بیرون آمده است، احتمالاً یک بازآفرینی از تولد ونوس توسط بوتیچلی است.

سایه‌های دراماتیک و آسمان و ظهور این اثر در میانه جنگ می‌تواند طیفی از خوانش را فرا بخواند: از جهانی که از خرابه‌های گذشته بلند می‌شود تا ظهور قریب‌القوع چیزی هیولاگونه.

Screenshot 2024-11-13 133527

ادیت ریمینگتون در اثری با عنوان «کولاژ جعلی» یک شیء مرکزی توپ-شکل کریستالی را ترسیم کرده است. این شیء با چشم‌های پرسه‌زن چندگانه، عدم توازن قدرت بین ابژه و بیننده را به زیر سوال می‌برد و درباره ابژه شدن اشکال زنانه صحبت می‌کند.»

این شی زنانه مرکزی توسط مخلوقاتی احاطه شده است که به نظر می‌رسد موجودات دریایی باشند اما شبیه به اندام‌های داخلی تولیدمثل زنانه هستند که قطعه‌قطعه‌ شده‌اند. تور اسکات، مدیر موزه ملی اسکاتلند که درباره آثار ریمینگتون تحقیق می‌کند، می‌گوید: «بسیاری از آثار ریمینگتون از خشونت و تهدید دوران جنگ و بعد از آن صحبت می‌کند.»

«آثار او اغلب شامل بازنمایی بدن‌های مثله‌شده و بدون عضو و بدن در حال فساد است. او همچنین به چرخه بودن ماهیت زندگی و مرگ اشاره می‌کند.»

پروفسور پاتریشیا آلمر، استاد تاریخ مدرن و معاصر در دانشگاه ایدنبورگ، می‌گوید: «سورئالیسیم، از روان‌زخم‌های بعد از جنگ نشأت گرفته و در آن ریشه دارد.»

تمرکز این نمایشگاه بر هنرمندان آلمانی است. چه آن‌هایی که خودشان تحت حکومت فاشیستی زندگی کرده بودند و چه آن‌هایی که والدین‌شان این حکومت را تجربه کرده بودند. با اینحال به نظر می‌رسد که ارزش‌های مردانه‌ای که فاشیسم تجسم آن بود، بعد از جنگ از بین نرفت. ایدئولوژی فاشیسم تبدیل به یک جنبش عجیب زیرزمینی شد.

Screenshot 2024-11-13 134411

یکی دیگر از آثار سورئال، اثری با عنوان سنجاب است که مرت اوپنهایم خلق کرده است. او هنرمندی آلمانی بود که با خانواده‌اش به سوییس گریخت. مجسه‌هایی مانند این ماگ بزرگ با دسته پشمالو، ممکن است در بدو امر شوخ‌طبعانه به نظر برسند اما به گفته آلمر «غرق در خشونت» هستند.

آلمر می‌گوید: «در نظر اول، یک دم نرم و پشمالو دارید که شما را دعوت می‌کند آن را بگیرید و یک ماگ نوشیدنی دارید که بیانگر فشار اجتماعی و هدونیسم (شادخواری) است، اما ترکیب عجیب، اثر شوک ایجاد می‌کند، «مثل استعاره‌ای از شوک‌های تجربه جنگ که منجر به روان‌زخم‌ها شدند. »

«دمی که قطع شده و از جنس خز است – خز به چیزی ترسناک و پشمالو اشاره می‌کند، به رفتار با زنان به شکل حیوان و شیفتگی هیتلر به گرگ‌ها.»

آلمر می‌گوید: «طنز سیاه در آثار سورئال مولفه‌ای مبسوط و یک استراتژی مهم است. استفاده از این مولفه‌ها به هنرمندان کمک می‌کند تا واقعیاتی را مفصل‌بندی کنند که در غیراینصورت یا سرکوب و یا از گفتمان عمومی خارج می‌شد.

برتون می‌نویسد: «شوخ‌طبعی، فرایندی است که به فرد اجازه می‌دهد وقتی که واقعیت بیش از حد آزاردهنده می‌شود آن را کنار بزنید.»

اگر فکر می‌کنیم که سورئالیسم خنده‌دار است، معنایش لزوماً این نیست که نکته‌های آن را نگرفته‌ایم!

نظرات
پربازدیدترین خبرها