
راهنماتو- شعری که با یک تغییر کوچک هوشنگ ابتهاج، به اوج ماندگاری رسید؛ سیمین بهبهانی با «مرا هزار امید است و هر هزار تویی» نه فقط غزلی عاشقانه، بلکه تصویری از عواطف زنانه، امید، دلتنگی و عشق جاودانه ترسیم کرد.
به گزارش راهنماتو، گاهی یک واژه، یک حرکت، یا حتی یک تغییر کوچک، میتواند سرنوشت شعری را برای همیشه دگرگون کند. سیمین بهبهانی، بانوی غزل معاصر، در یکی از زیباترین غزلهایش، چنان با احساسات ناب زنانه سخن گفته که هر بیت آن، تصویری از عشق، آرزو و دلتنگی است. و چه خوش که در خاطرهای شیرین، هوشنگ ابتهاج (سایه) نیز در آفرینش این غزل سهمی کوچک اما ماندگار داشت؛ تغییری که «هزار امید» را به دل شعر نشاند و آن را جاودانه کرد.
بیشتر بخوانید: زیباترین اشعار فارسی؛ خونبهای عمر رفته از زبان حسین پناهی
شعر «مرا هزار امید است و هر هزار تویی» از سیمین بهبهانی
مرا هزار امید است و هر هزار تویی!
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زانهمه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
هزار امید «سایه» به «سیمین بهبهانی»
این غزل سیمین بهبهانی نمونهای بینظیر از بازتاب احساسات زنانه و لحن عاطفی در قالب تغزل فارسی است. شاعر، با صدایی لطیف و در عین حال قاطع، از عشق، انتظار، وصال و ستایش سخن میگوید. در این شعر، معشوق همزمان منجی، امید، شادی، و حتی پایان انتظار است؛ گویی همهچیز در وجود او خلاصه شده است. مضامین عاشقانهی کلاسیک، از وصال و هجران گرفته تا ستایش و شِکوه، در این غزل با زاویه دیدی تازه و عاطفیتر بازتاب یافتهاند.
اما آنچه این شعر را بیش از پیش ماندگار میکند، خاطرهای است که هوشنگ ابتهاج (سایه) از نحوه شکلگیری یکی از زیباترین مصراعهای آن نقل کرده است. سایه در خاطرهای نوشته است:
«یه بار سیمین یه غزل ساخته بود، تو رادیو برام خوند. ساخته بود: "هزار امید مرا هست و هر هزار تویی". من همون لحظه یه تغییر کوچیک دادم توش. گفتم: "مرا هزار امید است و هر هزار تویی". توی "هزار امید مرا"، "هزار" شکسته میشه ولی توی "مرا هزار امید است"، "هزار" کشیده خونده میشه و خودشو نشون میده. بعد از اون، سیمین هر بار منو میدید میگفت: خیلی ممنونم از این هزار امیدی که به من دادی!»
این خاطره، نه فقط لحظهای از دوستی و همکاری دو شاعر بزرگ، بلکه نشانهای از همافزایی شاعران معاصر در آفرینش ادبیات جاودان است. سایه، با افزودن کشیدگی وزنی و آوایی به عبارت «مرا هزار امید است»، باعث شد واژه «هزار» بیشتر بدرخشد و شعر در موسیقی و معنا عمیقتر شود. چنین ظرافتی نشان میدهد که حتی کوچکترین تغییرات در شعر میتواند تاثیر شگرفی بر زیبایی و ماندگاری آن داشته باشد.