زیباترین اشعار فارسی؛ معروفترین شعر مولانا در جهان

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی ملقب به مولوی که او را در سطح جهان با نام رومی می‌شناسند شعری دارد که در آن جان انسان به مهمانخانه‌ای برای آمدن و رفتن‌ها تشبیه می‌شود. نگاهی می‌اندازیم به این شعر معروف او در جهان و ترجمه انگلیسیش.

شناسه خبر: ۴۴۶۷۴۷
زیباترین اشعار فارسی؛ معروفترین شعر مولانا در جهان

راهنماتو- یکی از زیباترین اشعار مولانا که به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده، به گفته بسیاری از غربی‌ها تأثیر عمیقی بر زندگی‌شان گذاشته است. نکته قابل توجه این است که مفهوم این شعر به قدری در روح آن‌ها اثر کرده که ترجمه انگلیسی آن، بسیار دقیق و روان به نظر می‌رسد. حالا بیایید نگاهی به عمق مفهوم این شعر بیندازیم و تا تاثیری عمیق‌تر بر روح ما ایرانی‌ها بگذارد که مستقیماً به زبان اصلی این شعر را می‌خوانیم.

به گزارش راهنماتو، تاثیر اشعار مولانا بر روح ما یک شبه و با خواندن یک یا ده شعر او نخواهد بود. گاهی باید بارها یک شعر از او را بخوانیم تا به شکلی دقیق به عمیق‌ترین لایه‌های آن نفوذ کنیم و دری از روحمان را برای آن بگشاییم که به اندرون جانمان بنشیند.

در سایت Medium نویسنده‌ای در مورد مولانا نوشته است که در دوران پاندمی از طریق اپلیکیشنی به نام «Slowly» با مولانا آشنا شده است و به مرور با خواندن اشعار او از ادم خمیده‌ای که پشت سیستم می‌نشسته و نمی‌دانسته دقیقا چطور باید خود را از سردرگمی نجات دهد، تبدیل به آدمی خوشحال‌تر، سبک‌تر و آرام‌تر شده است.

او در این مقاله نوشته است:«درون اشعار او (مولانا) حکمت عمیقی وجود دارد که اگر درک شود، قدرت آن را دارد که زندگی ما را به طرز شگفت‌انگیزی تغییر دهد. من این را می‌دانم، چون دقیقاً همین اتفاق برای من افتاد.»

این نویسنده در این مطلبش از چند شعر مولانا نام برده، اما اولین و تاثیرگذارترین شعر او را مهمانخانه معرفی کرده است. در ادامه این شعر را می‌خوانیم، آن را واکاوی و در نهایت ترجمه انگلیسی آن را مرور می‌کنیم.

بیشتر بخوانید: چرا کولر گازی آب می‌دهد؟ ۶ دلیل رایج و راهکار فوری بدون تعمیرکار

بیشتر بخوانید: زیباترین اشعار فارسی؛ قصه اردشیر بابکان در خلیج فارس از زبان فردوسی

بیشتر بخوانید: ۵ مانگا که باید از نمایشگاه کتاب تهران بخریم + قیمت با تخفیف​

شعر «مهمانخانه» مولانا

هست مهمان‌خانه این تن ای جوان                هر صباحی ضیف نو آید دوان

هین مگو کین ماند اندر گردنم                       که هم اکنون باز پرد در عدم

هرچه آید از جهان غیب‌وش                         در دلت ضیف‌ست او را دار خوش

مهمان‌پذیری از دید مولانا

 

در بیت اول، مولانا به ما یادآوری می‌کند که بدن انسان مانند یک مهمان‌خانه است و هر روز، هر لحظه، ضیف (مهمانی) جدیدی وارد آن می‌شود. این مهمان‌ها می‌توانند احوالات مختلف، مانند شادی، غم، خشم یا هر نوع احساس دیگری باشند. این نکته مهم است که هیچ‌کدام از این مهمان‌ها دائمی نیستند و همه آنها در حال گذر هستند. مولانا از "جوان" در این بیت برای اشاره به تمامی انسان‌ها استفاده می‌کند، زیرا جوانی به معنای ظرفیت پذیرش، انرژی و آمادگی برای تغییر است.

در بیت دوم، مولانا از زبان انسان‌ها می‌گوید که ممکن است از پذیرش برخی احساسات ناخوشایند و دردناک خود نگران باشند. ممکن است بپرسیم که چرا باید چنین احساسی را بپذیریم، در حالی که می‌خواهیم از آن خلاص شویم. مولانا با اشاره به این که هر چیزی که بر ما می‌گذرد، موقتی است و باید آن را بپذیریم، به ما می‌آموزد که وقتی احساسات منفی به سراغ ما می‌آیند، باید آنها را به عنوان قسمتی از فرآیند رشد خود بپذیریم و از مقاومت در برابر آنها دست برداریم. در واقع، "پرد در عدم" اشاره به این دارد که احساسات و تجربیات ما همیشه از بین رفته و به جهان دیگری قدم می‌گذارند.

در بیت آخر، مولانا به این نکته اشاره می‌کند که هر چیزی که از جهان غیب (ناشناس و نادیدنی) وارد دلمان می‌شود، باید به عنوان مهمانی ارزشمند پذیرفته شود. حتی اگر این تجربه‌ها منفی یا دردناک به نظر برسند، باید به آنها با احترام و محبت برخورد کنیم، زیرا این مهمان‌ها می‌توانند ما را رشد دهند و درس‌هایی برای زندگی به ما بدهند.

نویسنده مقاله‌ای که ذکرش رفت نوشته است:«از زمانی که شعر مهمان‌خانه را خواندم، یاد گرفته‌ام که به تمام گستره جهان درونی‌ام خوشامد بگویم، حتی و به ویژه بخش‌هایی که قبلاً از آن‌ها اجتناب می‌کردم. دیگر از هیولاهای درونم نمی‌ترسم.

شعر «مهمانخانه» مولانا به زبان انگلیسی

This being human is a guest house
Every morning a new arrival

A joy, a depression, a meanness,
some momentary awareness comes
as an unexpected visitor

Welcome and entertain them all
Even if they’re a crowd of sorrows,
who violently sweep your house
empty of its furniture,
still, treat each guest honorably
He may be clearing you out
for some new delight

The dark thought, the shame, the malice,
meet them at the door laughing,
and invite them in

Be grateful for whoever comes,
because each has been sent
as a guide from beyond

 

نویسنده : طناز حسینی فر
نظرات
پربازدیدترین خبرها