
راهنماتو- در خاطرات پروین اعتصامی قصه تلخ زندگی مشترک تحمیلی او را میبینیم؛ ازدواجی که پس از عمری کوتاه تبدیل به ۳ بیت شعر از زبان پروین شد!
به گزارش راهنماتو، در میان شعرهای زیبای پروین اعتصامی، سه بیت، به اندازه یک زندگی حرف برای گفتن دارد. ازدواج کوتاهمدت او با تیمسار فضلالله آرتا، از غمانگیزترین بخشهای زندگی شخصیاش بود؛ پیوندی که نه از سر عشق، بلکه به اجبار بسته شد و پس از تنها دو ماه و نیم به پایان رسید. پروین هیچگاه بهصراحت درباره این تجربه سخن نگفت، اما در شعری موجز، آنقدر عمیق و تلخ روایتش کرد که نیازی به واژههای بیشتر نماند. شعر زیر، وداع شاعرانه او با این زندگی تحمیلی است.
بیشتر بخوانید: ۵ جاذبه طبیعی خاص در کن سولقان برای تعطیلات آخر هفته
بیشتر بخوانید: زیباترین کاکتوسهای غولپیکر آپارتمانی که دکور خانه را متحول میکنند!
بیشتر بخوانید: کتابی برای سیگاریها که باید از نمایشگاه کتاب تهران بخریم
شعر «مرغ گرفتار» از پروین اعتصامی
ای گل، تو ز جمعیت گلزار، چه دیدی
جز سرزنش و بد سری خار، چه دیدی
ای لعل دل افروز، تو با اینهمه پرتو
جز مشتری سفله، ببازار چه دیدی
رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس، ای مرغ گرفتار، چه دیدی
ماجرای جدایی پروین اعتصامی از تیمسار آرتا
پروین اعتصامی در سال ۱۳۱۳ با یکی از خویشاوندان دور خود، پسرعموی پدرش که از افسران ارشد شهربانی و در آن زمان رئیس شهربانی کرمانشاه بود، ازدواج کرد. تنها چهار ماه پس از عقد، راهی کرمانشاه شد تا زندگی مشترکش را آغاز کند، اما این زندگی خیلی زود به پایان رسید. کمتر از دو ماه پس از سکونت در خانه همسر، پروین به خانه پدر بازگشت و چند ماه بعد به طور رسمی از همسرش جدا شد. برادرش، ابوالفتح اعتصامی، علت این جدایی را تفاوت عمیق در روحیات و سبک زندگی دانسته است؛ تقابل میان نظم خشک و نظامی همسر و لطافت روح آزاد و شاعرانه پروین، سازگاری را ناممکن کرده بود.