شعردرمانی؛ «شادزیستی» در معروف‌ترین شعر خیام خواندنی‌ست!

در این یادداشت، به بررسی نگاه خیام نیشابوری به مفهوم شادزیستی می‌پردازیم؛ نگاهی که بی‌پرده، صریح و بر پایه‌ی لذت بردن از لحظه‌ی حال بنا شده است.

شناسه خبر: ۴۴۸۹۴۴
شعردرمانی؛ «شادزیستی» در معروف‌ترین شعر خیام خواندنی‌ست!

راهنماتو- عمر کوتاه است و جهان بی‌وفا. این چکیده‌ی فلسفه‌ای است که خیام در رباعیات خود با زبانی ساده و برشی تند و بی‌تعارف از واقعیت هستی بیان می‌کند. او با کنار زدن پرده‌های وهم و وعده‌های آینده، انسان را به آغوش لحظه‌ی حال می‌خواند و از او می‌خواهد که «دم را غنیمت» بشمارد.

به گزارش راهنماتو، شادزیستی و دم‌غنیمت‌شمری یکی از کهن‌ترین مفاهیم فلسفی در تاریخ اندیشه بشر است که در ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد. در این میان، خیام نیشابوری با رباعیات خود، نماینده‌ای شاخص از نگاهی فلسفی و واقع‌گرایانه به زندگی است. او با صراحت، از گذرا بودن عمر، بی‌وفایی روزگار و بی‌ارزشی وعده‌های نسیه (از جمله بهشت و پاداش اخروی) سخن می‌گوید و انسان را دعوت به بهره‌بردن از لحظه اکنون می‌کند. نگاه خیام به شادزیستی، نه از جنس خوشی‌های سطحی و زودگذر، بلکه از دل درکی عمیق از ناپایداری حیات و تردید نسبت به قطعیت‌های دینی و فلسفی می‌آید. در این دیدگاه، آنچه مسلم است، همین «اکنون» و همین «دم» است که باید آن را دریافت و از آن لذت برد.

بیشتر بخوانید: ۲ آبشار و ۲ روستای بهشتی در شهر فرانسوی تبریز؛ تجربه یک سفر خنک با طعم اروپا

بیشتر بخوانید: بهترین انیمه‌های ۲۰۲۵؛ رقابت میان انیمه‌هایی با بالاترین امتیاز

بیشتر بخوانید: زیباترین نقاشی‌های ایرانی؛ انقلاب درونی عشق در معروف‌ترین نقاشی رضا عباسی

رباعی شماره ۱۳۸ خیام

 

برخیز و مخور غم جهان گذران

بنشین و دمی به شادمانی گذران

 

در طبع جهان اگر وفایی بودی

نوبت به تو خود نیامدی از دگران

خیام چگونه دم را غنیمت می‌شمرد؟

 

نگاه خیام به شادزیستی، نگاهی واقع‌گرایانه، لذت‌طلب و برخاسته از آگاهی عمیق به ناپایداری جهان است. او نه‌تنها آینده را غیرقابل اطمینان و مرگ را همواره در کمین می‌بیند، بلکه باور دارد که هیچ قطعیتی در پس‌از‌مرگ وجود ندارد و وعده‌ی بهشت، نسیه‌ای است که نمی‌توان به آن تکیه کرد. ازاین‌رو، خیام انسان را به رهایی از غم فردا، ندامت دیروز و وابستگی به چیزهای ناپایدار دعوت می‌کند. او شادزیستی را نه به‌معنای سطحی خوش‌گذرانی، بلکه به‌عنوان یک انتخاب فلسفی در برابر پوچی و ناپایداری هستی مطرح می‌کند.

رباعی «برخیز و مخور غم جهان گذران...» چکیده‌ای روشن از این فلسفه است. خیام در این چهار مصرع، با بهره‌گیری از لحن خطابی و واژگان ساده اما معنادار، ناپایداری جهان را به رخ می‌کشد و با عباراتی چون «غم جهان» و «وفای طبع جهان» بر بی‌اعتباری هستی تأکید می‌کند. دعوت او به «شادی» از سر بی‌خیالی نیست، بلکه از فهم این واقعیت می‌آید که اگر جهان وفادار بود، نوبت شادی به انسان نمی‌رسید. این دعوت به خوش بودن، برخاسته از حکمت تلخی است که در آن نه وعده‌ی بهشت است و نه بیم دوزخ؛ تنها اکنون است که باید زیست و از آن بهره برد.

نظرات
پربازدیدترین خبرها