
راهنماتو- وقتی شاعر با دیدن «نقش پا»ی غیر در زندگی یار قالب تهی میکند، نه از غصه فراق بلکه از غیرتی است عاشقانه؛ چراکه نمیتواند تصور کند معشوق راهی را بیحضور او بپیماید یا کسی به جز او در راه رسیدن به یار او باشد. اینجا جایی است که هر نشانهای از «غیر» زخمی است بر دل پاکباخته.
به گزارش راهنماتو، در ادبیات عاشقانه، همیشه از شور، فراق و وصال سخن رفته، اما یکی از عناصر پنهان و کمتر تحلیلشده، «غیرت» عاشقانه است؛ احساسی بهظاهر تند، اما در بنیاد، برخاسته از خلوص و یگانگی در عشق. در نگاه عرفانی، این غیرت به مراتب فراتر از حسادت انسانی است و به یک راز الهی بدل میشود. بنابراین اگرچه ما غیرت را نوعی حسادت تلقی میکنیم، اما احساس پشت آن در دل عاشق چنان درد عمیقی ایجاد کرده است که شاید در یک آن کاملا خود را ببازد.
بیشتر بخوانید: زیباترین اشعار فارسی؛ تاثیر چشم شور بر زندگی از نگاه سنایی غزنوی
بیشتر بخوانید: آبشار، جنگل و دریاچه در شهر ایتالیایی آذربایجان؛ تجربه یک سفر خنک با طعم لمباردی
بیشتر بخوانید: ۵ فیلم جدید ۲۰۲۵ برای تعطیلات آخر هفته؛ رقابتی نفسگیر بین بهترینها
غزل شماره 93 حزین لاهیجی
به گلشن غنچه، یاد از نوشخندان می دهد ما را
نشانی سرو، از بالا بلندان می دهد ما را
نکرد آن غنچه لب در مستیم هر چند کوتاهی
خیال نرگسش، مستی دو چندان می دهد ما را
کنم قالب تهی، چون نقش پا بینم به راه او
خبر از حال زار مستمندان می دهد ما را
اسیر پیچ و تاب موج اشک آلوده مژگانم
فریب سنبل گیسو بلندان می دهد ما را
زبانش آشنا هرگز نشد با حرف بی مغزی
قلم، پیغامی از مشکل پسندان می دهد ما را
به دشت از جلوه های لاله، داغم تازه می گردد
که یاد از سینه های دردمندان می دهد ما را
حزین ، نظارهٔ گل نوبهاران در گلستان ها
تسلی با خیال ارجمندان می دهد ما را
غیرت در عشق از منظر حزین و متون عرفانی
غیرت در ساحت عشق، مفهومی چندلایه و پیچیده است که در ادبیات عرفانی و عاشقانه فارسی، جایگاهی رفیع و گاه رازآلود دارد. حزین لاهیجی در شعر خود، با زبانی لطیف اما تندیسوار، پرده از همین غیرت عاشقانه برمیدارد؛ غیرتی که نه از حس تملک، بلکه از عمق تعلق و خلوص نشأت میگیرد.
در عرفان اسلامی، غیرت نهتنها خشم و حساسیت عاشق بر توجه معشوق به غیر است، بلکه «غیرت حق» نیز مفهومی بنیادین دارد: حقتعالی بندهاش را چنان دوست دارد که رضایت نمیدهد دل او در بند غیر باشد، و به همین سان عاشق نیز، دل و جانش را یگانه و خالص برای معشوق میخواهد.
در بیت تأثیرگذار «کنم قالب تهی چون نقش پا بینم به راه او»، حزین با دردمندی تمام، مرگ خود را در حسرت معشوق تصویر میکند. نقش پا، نماد عبور غیر یا دیگری در مسیر یار اوست، و حتی این ردّ حضور، برای عاشقِ غیرتمند، آنقدر تلخ است که برای آن جان میبازد. اما آنچه این بیت را به ژرفای درد میکشاند، ادامه آن است: «خبر از حال زار مستمندان میدهد ما را»؛ یعنی هرکه در این راه معشوق رفته و بازگشته چنان دردمند بوده که مستمندی از حال او عیان است.
در اینجا، غیرت به شکلی عرفانی از دل تعلق مطلق میجوشد. معشوق، بهمثابهی مظهر کمال مطلق، نباید چشم به دیگری داشته باشد، حتی پس از مرگ عاشق. همچون آنچه در رساله قشیریه و کشفالمحجوب هجویری آمده، این غیرت نوعی پاسداری از پیوند خاص و یگانه میان عاشق و معشوق است؛ پیوندی که با اندک نشانهای از «غیر»، شکسته میشود. اینجاست که حزین سکوت و خاموشی خویش را نه از بیتفاوتی، بلکه از غیرت تعبیر میکند؛ او آنقدر عاشق است که فریاد هم در شأنش نیست، مبادا که فغانش نشانی از طلب توجه رقابتی از معشوق باشد. چنین سکوتی زخم را عمیقتر میکند؛ زیرا غیرت عاشق، مجال گلایه هم نمیدهد.