
گاه این بازیها صرفا با هدف ناامید کردن گیمرها ساخته میشوند و تنها چیزی که به دنبالش هستند، این است که شما را از هدفی که در دنیای این بازیها دارید، ناامید کنند.همراه ما باشید تا سری به ۱۰ بازی ویدئویی برتری بزنیم که صرفا با هدف ناامید و خسته کردن شما ساخته شدهاند.
Surgeon Simulator
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- سازنده بازی: Bossa Studios
گاه سادهترین بازیها، میتوانند مسئولیتهای بزرگی به دنبال داشته باشند. موضوعی که درباره بازی Surgeon Simulator نیز صدق میکند. این بازی که دستپخت استودیویی مستقل است، به شما اجازه میدهد تا به عنوان یک جراح بازی کنید و دنیای پزشکی را از دیدن آن ببینید. اما ظاهرا این جراح چندان در کارش مهارت ندارد و تنها یک اشتباه کوچک، میتواند باعث مرگ انسانها شود.
هدف شما جراحی انسانهاست. کنترلرها عمدا به نوعی طراحی شدهاند که تنها یک اشتباه کوچک، مسئولیتهای بزرگی به دنبال داشته باشد. در همین حال، بازی توجه زیادی به جزئیات داشته. برای مثال اگر دست شما در حین جراحی بلرزد، میتواند ارگانهای داخلی بدن آن فرد را ببرد. در واقع بازی به نوعی طراحی شده تا شما را ناامید کند و در نهایت از خودتان بپرسید که آیا Surgeon Simulator مناسبتان است یا نه؟
Octodad: Dadliest Catch
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- سازنده بازی: Young Horses
در سال ۲۰۱۰، گروه کوچکی از دانشجویان دانشگاه DePaul واقع در ایالت شیکاگو، اولین نسخه از بازی Octodad را به صورت رایگان منتشر کردند. دنباله این این بازی بعدها توسط استودیوی Young Horses با نام کامل Octodad: Dadliest Catch عرضه شد. بازی قوانین فیزیک را به تمسخر میگرفت و از شما اختاپوسی میساخت که باید کارهای خانه را انجام دهد. فرزندانش را به مدرسه ببرد و حتی به دنبال کار باشد.
Octodad: Dadliest Catch تجربهای کمدی بود. بازی خودش را جدی نمیگرفت و همین موضوع باعث شده بود تا تجربه کلی آن خندهدار باشد. از سوی دیگر، کنترلرهای بازی به شدت سخت بودند. همین موضوع باعث شده بود تا شما قادر به انجام سادهترین کارها نیز نباشید. راستش را بخواهید، چنین موضوعی به اندازه کافی ناامید کننده بود که بخواهد عصبیتان کند.
Getting Over It With Bennett Foddy
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- سازنده بازی: Bennett Foddy
نوبتی هم که باشد، نوبت به بازی Getting Over It With Bennett Foddy میرسد. یکی از متفاوتترین و در عین حال، اعصابخردکنترین بازیهای ویدئویی که درست در سال ۲۰۱۷ توسط بازیسازی مستقل از کشور استرالیا به نام Bennet Foddy ساخته شد. بازی عمدا با هدف ناامید کردن شما ساخته شده بود و این چیزیست که در همان چند دقیقهای ابتدایی بازی مشخص میشود. طولی نکشید که بازی به سبب گیمپلی متفاوتی که داشت، به محبوبیت رسید.
هدف بازی کاملا ساده بود. کاراکتر شما فردی برهنه بود که داخل یک دیگ بزرگ گیر کرده. تنها چیزی قهرمان داستان داشت، یک چکش عظیم بود که باید با استفاده از آن، در بازی پیشروی میکرد و موانع را پشت سر میگذاشت. اما تنها یک اشتباه، میتوانست شما را به همان نقطه ابتدایی بازگرداند و باعث شود تا دوباره از نو شروع کنید. همچنین بازی هیچ چکپوینتی نداشت و عمدا به نوعی طراحی شده بود تا شما را خسته و ناامید کند.
Jump King
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- سازنده بازی: Nexile
پس از عرضه موفق Getting Over it و موفقیت خوبی که کسب کرد، بسیاری از بازیسازها به دنبال راهی بودند تا با ساخت عناوین مختلف، روایت متفاوتی از دنیای بازیهای مستقل و کوچک داشته باشد و یکی از این بازیها، Jump King بود. تجربهای مستقل که به لطف گرافیک فانتزی و رترو خودش، شایسته ستایش است. این بازی در سال ۲۰۱۹ برای پیسی و همچنین در سال ۲۰۲۰ برای کنسولهای نسل هشتمی منتشر شد.
این بازی داستان شوالیهای را بازگو میکرد که برای نجات پرنسسی باید راهی سرزمینهای جهنمی شود. سرزمینهایی که حالا اژدهایان و نیروهای اهریمنی تبدیل به پادشاهان آن شدهاند. در طول این مسیر ما با چالشهای مختلفی رو به رو خواهیم شد. اما داستان آنطوری که باید پیش نمیرود و سوپرایزهای ناامید کننده بسیاری در این بازی منتظرتاناند.
Misao
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- سازنده بازی: Sen and Miscreant's Room
قانون نانوشتهای که در دنیای بازیهای ویدئویی وجود دارد، این است که این دسته از بازیها باید در میزان سختی، منصف باشند. هدف از تجربه یک بازی ویدئویی فارغ از سبکی که دارد، صرفا لذت بردن از آن است و این بازیها نباید آنقدر ساده باشند که جذابیتشان را از دست بدهند. از سوی دیگر، نباید آنقدر سخت باشند که عملا تجربه آنها غیرممکن باشد. با اینحال بسیاری از بازیسازها بدون در نظر گرفتن این موضوع، بازیهایشان را میسازند و Misao نیز یکی از آنهاست.
این بازی اگرچه داستان بسیار خوبی برای روایت دارد، اما تجربهی به شدت خشنیست. دنیای بازی مملو شده است از تلههای مرگباری که بازی کوچکترین هشداری درباره آنها به ما نمیدهد. تصور کنید که پس از یک مبارزه طولانی با هیولاها، در حال فرارید که ناگهان پایتان را روی یکی از همین تلهها میگذارید و حال باید همهچیز را از نو شروع کنید. خسته کننده نیست؟
Shobon No Action
- سال انتشار: ۲۰۰۷
- سازنده بازی: -
Shobon No Action که در سال ۲۰۰۷ عرضه شده، یک کپی نهچندان دوست داشتنی از سری ماریو است. هدف این بازی به چالش کشیدن شماست. اما یک تفاوت اصلی با دنیای ماریو دارد. در دنیای این بازی خبری از کنترلرهای استاندارد نیست و همهچیز به نوعی طراحی شده تا شما را مدام خسته و عصبانی کند.
تقریبا تمام دنیای این بازی، خطرناک است. دقیقا درست همانجایی که فکر میکنید دیگر همهچیز تمام شده و در منطقه امن بازی هستید، تنها یک قدم اشتباه میتواند باعث مرگتان شود. جالبتر اینکه بدانید بازی هیچ چکپوینتی ندارد و اگر ببازید، راهی جز شروع دوباره Shobon No Action نخواهید داشت.
I am Bread
- سال انتشار: ۲۰۱۵
- سازنده بازی: Bossa Studios
بازیسازهای مستقل به سبب آزادی عملی که دارند، میتوانند دنیاهای متفاوتتری را در کالبد یک بازی ویدئویی به تصویر بکشند و بازی I am Bread نیز یکی از همین عناوین است. دستپختی دیگر از تیم Bossa Studios که پیشتر به لطف بازی Surgeon Simulator با آنها آشنا شده بودیم. اما حالا بهجای یک جراح، ما کنترل یک تکه نان را برعهده داریم! بازی به طرز چشمگیری سخت است. مراحل پلتفرمر بازی طراحی جذابی ندارد و کنترلرهای آن نیز، به نوعی طراحی شدهاند که شما را خسته کنند.
همانطور که گفته شد، در دنیای این بازی شما یک تکه نان هستید. بنابراین باید خودتان را به تستری که در آن سمت آشپزخانه قرار دارد، برسانید. اما در طول این مسیر، چالشهایی نیز قرار دارند. راستش را بخواهید، تجربه این بازی در صورتی دوست داشتنی است که به خودتان مسلط باشید و به همین راحتیها از کوره در نروید. زیراکه ممکن است روزها برای رد کردن تنها یک مرحله از این بازی وقت بگذارید.
Flappy Bird
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- سازنده بازی: Gears
بازی Flappy Bird رویدادی عجیب در دنیای بازیهای ویدئویی بود. در اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی، بازیهای موبایلی و تلفنهای هوشمند، به محبوبیت بالایی رسیدند. بهطوریکه عملا جایگزین کنسولهای دستی شدند. این بازیها با حضور عناوین خلاقانهای چون کلش آف کلنز و Flappy Bird، بیش از هر زمان دیگری دیده شدند. بازیهای سادهای که حالا تبدیل به تاریخ بازیهای ویدئویی شده بودند. فلاپی برد یک تجربه سخت، چالشبرانگیز و دشوار بود.
انگار که استودیوی سازنده این بازی عمدا فلاپی برد را طوری طراحی کرده که کمترکسی بتواند آن را تجربه کند. این بازی درست مانند یک سونامی بزرگ، دنیای بازیهای ویدئویی را درهم کوبید. برخی گیمرها به دلیل سختی بیش از حد فلاپی برد، به سراغشان رفتند. هرکسی به دنبال اثبات خودش بود. موضوعی هوشمندانه که نهتنها باعث محبوبیت فلاپی برد شد، بلکه روی دیگر بازیهای موبایلی نیز تاثیر مثبتی داشت.
I Wanna Be the Guy

- سال انتشار: ۲۰۰۷
- سازنده بازی: Michael "Kayin" O'Reilly
گاه کوتاهترین بازیها میتوانند طولانیترین تجربه گیمینگ هرکسی باشند. اگر برایتان سوال است که چگونه چنین چیزی ممکن است، باید سری به I Wanna Be The Guy بزنید. یک عنوان مستقل که در سال ۲۰۰۷ تحت عنوان یک بازی رایگان عرضه شد. یک تجربه ۴۰ دقیقهای که برای تکمیل و به پایان رساندن آن، به هفتهها زمان نیاز داشتید.
این بازی به طرز احمقانهای سخت طراحی شده بود. استودیوی سازنده آن عمدا I Wanna Be the Guy را اینگونه طراحی بود تا شما را از تجربه آن ناامید و خسته کند. با اینحال اگر فکر میکنید که گیمری حرفهای هستید و در تجربه بازیهای پلتفرمر مهارت دارید، سری به این بازی بزنید تا خودتان را اثبات کنید.
Tomb Raider III
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- سازنده بازی: Core Design ، Eidos Interactive
بازیهای قدیمی مهارت بالایی در به چالش کشیدن گیمرها دارند و Tomb Raider III نیز یکی از این عناوین است. این بازی که در سال ۱۹۹۸ عرضه شده، تجربهای دوست داشتنی به شمار میرود. اما طولی نمیکشد که بازی شما را ناامید میکند. زیرا در همان مراحل اولیه بازی، شما با یکی از سختترین ماموریتهای Tomb Raider III رو به رو میشوید.
شما در اتاقی تاریک زندانی شدهاید و باید تک تک کاشیها را فشار دهید تا اهرم باز کردن در را پیدا کنید. همین مکانیزم ساده، گاه میتواند وقت زیادی را از شما بگیرد. با اینحال حتی اگر موفق به انجام چنینکاری شدید، بازهم بازی ساده نخواهد بود و مراحل زمانبر و چالشبرانگیز بیشتری در انتظارتان است.