روزیاتو نوشت: شاید پذیرش این واقعیت تلخ باشد، اما گاهی اوقات ممکن است که ما بدون اینکه بدانیم، آدم بد داستان باشیم.
آدم بدی بودن لزوماً به این معنی نیست که شما نیت های پلیدی دارید. برای مثال، شاید به تأثیر اعمال خود روی اطرافیانتان توجهی نداشته باشید.
اگر بخواهیم صادق باشیم، باید بپذیریم که هیچ کس نمی خواهد چنین شخصی باشد. همه ما میخواهیم باور کنیم که آدم خوب و قهرمان داستان زندگی خودمان هستیم.
به همین دلیل، باید به علائمی توجه کنید که به شما می گویند ممکن است که در مسیر اشتباهی قرار گرفته باشید و قبل از اینکه خیلی دیر شود، مسیر خود را اصلاح کنید.
۱) گفتگوهای خودمحور
بی شک همه ما دوست داریم درباره خودمان صحبت کنیم. اما میان به اشتراک گذاشتن تجربیات خود و خودمحور بودن در هر مکالمه مرز باریکی وجود دارد.
ما به راحتی میتوانیم در دنیای خود گرفتار شویم و گاهی فراموش می کنیم که ارتباط باید مانند یک جاده دو طرفه باشد.
آخرین باری که واقعاً در مورد روز یا حال شخص دیگری پرسیدید و بدون دخالت و صحبت در مورد تجربیات خود به او گوش دادید، چه زمانی بوده است؟
اگر دائماً بر مکالمات تسلط دارید و خود را در مرکزیت قرار می دهید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که بررسی کنید آیا دچار خودمحوری شده اید یا خیر.
داشتن این ویژگی به این معنی نیست که شما ذاتاً فرد بدی هستید، اما این عادتی است که به دیگران احساس بی اهمیتی می دهد.
۲) عدم همدلی
شاید شما هم یکی از افرادی باشید که منطقی بودن را در اولویت قرار می دهید و باور دارید که احساسات روی قضاوت شما تاثیر منفی می گذارند. همچنین ممکن است که احساسات دیگران را در صورتی که با دیدگاههای شما هماهنگ نباشند، نادیده بگیرید.
اگر چنین فردی هستید، به جای حمایت کردن از طرف مقابل، به سرعت سراغ توصیه های خود می روید.
عدم همدلی می تواند تاثیر مخربی روی روابط شما داشته باشد. همدلی به این معنی نیست که با همه موافق باشید یا دیدگاه خودتان را کنار بگذارید؛ بلکه به معنای تلاش برای درک و اهمیت دادن به احساسات دیگران است.
۳) انتقاد مداوم
آیا می دانستید که مغز انسان تمایل دارد تجربیات منفی را بیش از تجربیات مثبت به خاطر بسپارد؟ این پدیده ای است که به عنوان «سوگیری منفی» شناخته می شود. در نتیجه، تاثیر یک انتقاد می تواند بیشتر از چندین حرف مثبت باشد.
شما با انتقاد بی وقفه از دیگران به صورت ناآگاهانه روی آن ها تأثیر منفی می گذارید. ارائه بازخورد سازنده با انتقاد مداوم، بدون اینکه طرف مقابل از شما چنین چیزی را خواسته باشد، تفاوت دارد.
به یاد داشته باشید که همه تلاش خود را می کنند و هیچ کس کامل نیست.
۴) نادیده گرفتن مرزها
همه ما مرزهای فیزیکی، عاطفی و ذهنی خود را داریم. این مرزها به دیگران می گویند که مایلیم با ما چگونه رفتار شود.
نادیده گرفتن یا بی احترامی به مرزهای دیگران نشانه آشکاری از بی توجهی است، حتی اگر غیرعمدی باشد. به عنوان مثال، نادیده گرفتن مرزها میتواند به صورت اصرار روی بحثهایی باشد که برای طرف مقابل ناخوشایند است.
اگر متوجه شدید که سایر افراد اغلب هنگام گفتگو با شما معذب می شوند یا می خواهند بحث را عوض کنند، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که رفتارتان را ارزیابی کنید. آیا واقعاً به مرزها و حد و حدود طرف مقابل احترام می گذارید یا آنها را نادیده می گیرید؟
به یاد داشته باشید که درک و احترام به مرزها، یک جنبه مهم از روابط و تعاملات سالم و سازنده است.
۵) دروغ گفتن
همه ما هر از چندگاهی دروغ سفید می گوییم؛ این بخشی از انسان بودن است. اما اگر دروغ گفتن برای شما یک عادت باشد، مشکلساز می شود.
دروغگویی مکرر می تواند اعتماد را از بین ببرد و به روابط آسیب برساند. همچنین بر شخصیت شما تاثیر منفی می گذارد، حتی اگر این دروغ ها بی اهمیت به نظر برسند.
اگر اغلب دروغ میگویید، چه برای رهایی از موقعیتهای ناخوشایند یا برای بهتر جلوه دادن خود، باید روی صداقت خود کار کنید.
به هر حال، اعتماد پایه و اساس هر رابطه معناداری بوده و کسب اعتماد از دست رفته بسیار دشوار است.
۶) عذرخواهی نکردن
«متاسفم» یا «ببخشید» از دشوارترین و در عین حال تاثیرگذار ترین عبارات در هر زبانی هستند. اعتراف به اشتباه خود و درخواست بخشش، نیاز به قدرت و فروتنی دارد.
با این حال، برخی از ما فکر کنیم که عذرخواهی کردن نشانه ضعف است، یا ممکن است بیش از حد مغرور باشیم که اشتباهات خود را بپذیریم.
اگر نمی توانید آخرین باری را که از صمیم قلب عذرخواهی کرده اید، به یاد بیاورید یا اگر گفتن «ببخشید» برایتان سخت است، ممکن است نشانه ای از این باشد که مسئولیت اعمال خود را برعهده نمی گیرید.
همه ما اشتباه می کنیم. اما اعتراف به اشتباه خود و جبران آن، چیزی است که به رشد و حفظ روابط سالم کمک می کند.
۷) بی توجهی به روابط
شاید شما هم از جمله افرادی باشید که تاریخ های مهم را فراموش می کنید و به ندرت برای عزیزان خود به دلیل مشغله ها، کار و… وقت می گذارید. بی توجهی به روابط به مرور زمان فاصله میان شما و اطرافیانتان را زیادی می کند.
حفظ و نگهداری روابط نیازمند صرف وقت و تلاش است. اگر ویژگی های ذکرشده در این بخش را دارید، باید اولویت های زندگی خود را دوباره ارزیابی کنید.