والدین چگونه در زمان جنگ، در امنیت بودن را به کودک القا کنند؟!

معاون آموزشی و پژوهشی بنیاد سعدی با تاکید بر اینکه ضرورتی ندارد، کودک تمام واژگان مرتبط با جنگ را بشنود، گفت: کودک نمی‌تواند این واژگان را درک کند و برایش آرایش جنگی بگیرد و حتی آرایش جنگی گرفتن ذهن کودک، برایش تنش‌زا است.

شناسه خبر: ۴۵۱۰۰۴
 والدین چگونه در زمان جنگ، در امنیت بودن را به کودک القا کنند؟!

معاون آموزشی و پژوهشی بنیاد سعدی با تاکید بر اینکه در زمان جنگ والدین باید امن‌بودن را به کودک القا کنند، توضیح داد: اگر دروغی به کودک گفته شود، اعتماد و اطمینان او کم می‌شود.

احمد رمضان درباره رفتار درست با کودکان، زمانی که با مساله جنگ مواجه می‌شوند، توضیح داد: اگر از دریچه رابطه زبان و ذهن به حوادث اخیر نگاه کنیم، اینکه چگونه می‌توانیم به مقوله‌ای مانند جنگ و صلح بپردازیم که امنیت و آرامش کودک تحت تاثیر منفی اتفاقات قرار نگیرد، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا زبان بر ذهن تاثیرگذار است و ذهن هم از اتفاقات تاثیر می‌پذیرد.

روال‌های ذهنی کودک پیش‌بینی ناپذیر بودن حوادث جنگ را نمی‌پذیرد

معاون آموزشی و پژوهشی بنیاد سعدی با بیان اینکه در زمانی که چالش جنگ و صلح وجود دارد، پرداختن به مقوله کودک و جنگ، دوگانه‌های پیچیده‌ای هستند، ادامه داد: ذهن کودک با آرامش و امنیت به صورت زیربنایی عجین است و روال‌های ذهنی کودک پیش‌بینی ناپذیر بودن حوادث جنگ را نمی‌پذیرد. کودک به لحاظ ذهنی حوادث پیش‌بینی‌پذیر را می‌تواند درک و برایش تکیه‌گاه ایجاد کند. اینکه مسائل پیش‌بینی‌پذیر باشند، برای کودک آرامش به همراه دارد.

به گفته او در دنیایی که جنگ بر صلح حاکمیت می‌کند، ذهن کودک دچار پریشانی می‌شود و نمی‌تواند یکسری از اتفاق‌ها را بفهمد. یعنی کودک نمی‌فهمد که چطور چیزی نمی‌شود. درک نشدن و نتوانستن برای کودک سخت است.

شبکه واژگانی جنگ برای کودک غیرفعال است

رمضانی با تاکید بر اینکه ذهن کودک در موقعیت کنونی نباید وارد چالش دائمی درک واژه‌های مربوط به جنگ شود، ادامه داد: یعنی کودک ما واژه‌هایی مانند موشک، دشمن، انفجار، مرگ، کشتن، شهیدشدن، حمله و انتقام را می‌شنود که نمی‌تواند درک کند و اگر کودک کم‌سن باشد، حتی درکی از واژگانی مانند آدم‌های بد، تجاوزگران و دزدان ندارد. زیرا ذهن کودک آرایش جنگی ندارد و شبکه واژگانی جنگ برای کودک غیرفعال است. در چنین شرایطی این سوال مطرح است که وقتی اتفاقی بیرون می‌افتد، آیا کودک می‌تواند این کلمات را درک کند. آیا باید کودک کلمات مرتبط با جنگ را درک کند؟

کودک  نمی‌تواند واژگان مرتبط با جنگ را درک کند و برایش آرایش جنگی بگیرد

معاون آموزشی و پژوهشی بنیاد سعدی با تاکید بر اینکه ضرورتی ندارد، کودک تمام واژگان مرتبط با جنگ را بشنود، گفت: کودک نمی‌تواند این واژگان را درک کند و برایش آرایش جنگی بگیرد و حتی آرایش جنگی گرفتن ذهن کودک، برایش تنش‌زا است.

او با طرح این سوال که آیا برای کودکی که درک جنگ برایش سخت است، باید گفتمان خاصی القا شود، افزود: آیا برای کودک لازم است مقاومت، دفاع و امید را درک کند؟ لازم نیست کودک را از اخباری که پدر و مادر می‌شنوند، آگاه کنیم. زیرا کودک به عنوان کاربر دست دوم این اخبار را تحلیل می‌کند و به عنوان کاربر درجه اول به احساسات پدر و مادر توجه می‌کند و تنش‌های آن‌ها را آئینه‌وار نشان می‌دهد. کودک این مساله را به شکل یادگیری مشاهده‌ای دریافت می‌کند. کودک در یادگیری مشاهده‌ای کاربر دست دوم اطلاعات رسانه‌ای است و همچنین اطلاعات دست اول را از اطرافیان می‌گیرد؛ از رفتاری که پدر و مادر و اطرافیانشان می‌دهند و ممکن است برای او یادگیری مشاهده‌ای اتفاق بیفتد.

کودک دروغ و عدم تطبیق با واقعیت را شکار می‌کند

رمضانی با بیان اینکه درک مفهوم جنگ برای کودک علاوه بر واژه به گزاره‌هایی هم ارتباط دارد، ادامه داد: وقتی از منظر تحلیلِ گفتمان به موضوع جنگ نگاه می‌کنم, این سوال مطرح است که آیا کودک معنی گزاره‌ای و تحت‌اللفظی جنگ را درک می‌کند. واقعیت این است که کودک می‌تواند معنای درونی و استعاری جنگ را هم درک کند.

وی افزود: تصور ما این است که کودک معنی گزاره‌ای و تحت‌اللفظی را درک می‌کند و آن را با مفاهیم بیرونی تطبیق می‌دهد. در اینجا اگر تفاوتی بین معنی تحت‌اللفظی و دنیای بیرونی باشد، کودک دچار تنش خواهدشد. یعنی اگر من بگویم همه چیز آرام است، ولی کودک ناآرامی را در رفتار من یا در اخبار به عنوان مشاهده‌گر اول ببیند یا با دوستش که حرف می‌زند، به عنوان کاربر درجه اول یا دوم باشد، بین معنای زبانی و حقیقتی که می‌بیند تعارض را درک می‌کند و این باعث می‌شود که ناآرامی در کودک دیده شود.

بزرگ‌ترها باید امن بودن و امنیت داشتن را در سطح واژه‌گانی، جمله و دانش دائرةالمعارفی با کودک تجربه کنند

معاون آموزشی‌ و پژوهشی بنیاد سعدی ادامه داد: به کودک گفته می‌شود که همه چیز آرام است اما پدر و مادر، سر کار نمی‌روند. این یعنی کودک تعارض را تجربه می‌کند. در این شرایط بزرگ‌ترها باید امن بودن و امنیت داشتن را در سطح واژه‌گانی، جمله و دانش دائرةالمعارفی با کودک تجربه کنند. واژگانی مانند پدر، مادر، ناهار و در کل کلماتی که روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرند، برای کودک امنیت ایجاد می‌کنند. در نتیجه کودک زندگی و امنیتی را که پیش از این داشت، بازتکرار یا سویه دیگر امن بودن را تجربه می‌کند.

او درباره تغییراتی که ممکن است در زندگی کودک و در ذهن او تاثیر بگذارد، توضیح داد: کودک می‌بیند تا به حال در خانه خود زندگی می‌کردند و حال به خانه پدربزرگ و مادربزرگ رفته اند. صبح‌ها بیدار می‌شوند و روال‌های روزمره زندگی تکرار می‌شود؛ پس احساس امنیت می‌کند. همچنین والدین در جمله هم در سطح تحت‌اللفظی می‌توانند به این موارد اشاره کنند؛ به گونه‌ای که اگر جملات واقعی‌تری به کودک گفته شود، کودک دروغ و عدم تطبیق با واقعیت را شکار می‌کند و در مرحله دوم اگر دروغی به او گفته شود، اعتماد و اطمینان او به فرد دروغگو کم می‌شود و مفهوم و سپهر ناپایداری جای سپهر پایداری و امن بودن را در ذهنش می‌گیرد.

منبع : ایرنا
نظرات
پربازدیدترین خبرها