راهنماتو- کفشهای راحت بپوشید که قرار است در زیباترین روزهای سال در یکی از جذابترین خیابانهای تهران قدم بزنیم و جاهای دیدنیاش را از نظر بگذرانیم.
به گزارش راهنماتو، شروع یک سفر جذاب یک روزه در تهران کار دشواری نبود، هزینه سنگینی هم نداشت. روز پنجشنبه بود. تا به حال هیچ کدام از پاییزهای عمرم به این اندازه بیرمق و کم جان نبود. آلودگی بود، برگها هنوز آنقدر که باید و شاید زرد نشده بودند و هوا هم آنقدری سرد نبود که بخار دهانم در هوا پخش شود! دلم خواست از خانه بیرون بزنم و لابه لای مردم در مترو بلولم. مقصد مشخصی نداشتم فقط میخواستم "تهرانگردی" کنم. چند روز قبل نام میدان مشق را شنیده بودم. پس تا حدودی دستم آمد که باید حوالی کدام ایستگاه مترو قرار بگیرم.
بر روی سکو ایستادم؛ در ایستگاه صادقیه بودم. رفته رفته تعداد افرادی که دور و برم جمع میشدند بیشتر و بیشتر میشد. همیشه از بچگی وقتی در تنگنا قرار میگرفتم احساس خفگی به من دست میداد، اما تحمل کردم. هرچه مترو، این مار بزرگی که هر روز هزاران انسان را میبلعد تا به مقصد برساندشان، نزدیکتر میشد، بیشتر تنگنا و فشار را احساس میکردم. اما دلم خوش بود به گشت و گذار، به پاییز و به خیابانهایی که قرار بود ببینم. بالاخره با یک فشار به داخل واگن منتقل شدم.
اینجا اصلا لازم نیست حرکتی کنید؛ اطرافیان شما را راهنمایی میکنند. از بخت خوبم صندلی خالیای پیدا شد و نشستم. صندلیای که گوشه واگن بود و از علامات بالایش متوجه میشدم که مخصوص به افراد معلول و کمتوان است. با خود گفتم اگر فردی را دیدم که از من کمتوانتر بود حتما بلند میشوم تا بنشیند. خلاصه به یاد حرفهای استاد چرمشیر، استاد نمایشنامهنویسیام، به اطراف نگاه میکردم و از گوش دادن آهنگ یا خواندن کتاب امتناع میکردم. دقیق بودم و میخواستم تجربه کنم.
دقیقا 8 ایستگاه گذشت و دقت من برای شنیدن سرگذشت آدمها در مترو نتیجه خاصی جز همان گله و شکایتهای همیشگی نداشت. همان جمعیتی که توی تاکسی سیاستمدار و منجم و مخترع و جامعهشناس میشدند، حالا دور هم توی مترو جمع بودند! زنی گفت:«ایستگاه امام خمینی؛ مسافرین محترمی که قصد عزیمت به تجریش یا کهریزک را دارند از ایستگاه خارج شده و به سکوی شماره 1 مراجعه فرمایند.» اما من خوب میدانستم که قرار است همین لحظه از این تنگنا خارج شوم تا نفس راحتی بکشم.
حالا از پلههای ایستگاه بالا آمدهام و دیواری آجری میبینم که مرا رو به جلو هدایت میکند. آجر! همین عنصری که وقتی میبینمش یاد شکوه معماری ایرانی در عصر سلجوقیان میافتم. در ادامه این مطلب از راهنماتو جاهای دیدنی تهران را به شما معرفی میکنیم که از این نقطه؛ یعنی ایستگاه امام خمینی شروع میشوند.
1. موزه صنعتی تهران؛ ضلع شمال غربی میدان امام خمینی
وقتی از مترو امام خمینی پیاده شدم ساختمانهای غولپیکر زیادی را دیدم که کاملا مشخص بود رد تاریخ بر آنها جای مانده. خود این میدان که حالا به آن میدان امام خمینی میگویند، قبلا با نام میدان توپخانه شناخته میشد و در ضلع شمال غربی آن موزه صنعتی تهران دیده میشد. از پیش میدانستم که قدمت این موزه به دوره قاجار و پهلوی باز میگردد. البته مادربزرگم این ساختمان را به موزه شیرو خورشید میشناسد. به آن نزدیک شدم و بلیطی تهیه کردم تا از حال و احوال داخل موزه با خبر شوم. پیشتر شنیده بودم که ساختمان مترو باعث شده بود که پایههای موزه صنعتی بلرزد و با آسیبی جدی روبهرو شود. موزه استاد صنعتیزاده، گنجینهای از هنر ایران است که بیش از ۶۰۰۰ تابلو و هزاران مجسمه از شخصیتهای تاریخی و ادبی ایران را در خود جای داده است. یکی از جذابترین آثار این موزه، تندیس گروهی از زندانیان سیاسی قاجار است. در این موزه، مجسمههای بسیاری از چهرههای ماندگار ایران مانند فردوسی، سعدی و کمالالملک نیز به چشم میخورد.
ساعت بازدید از موزه صنعتی تهران
ساعت بازدید از موزه صنعتی تهران روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۹ تا ۱۵:۳۰ و در پنجشنبهها از ساعت ۹ تا ۱۲ است.
2. موزه بانک سپه؛ بین خیام و فردوسی
پس از موزه صنعتی تهران نوبت به موزه بانک سپه میرسد که همان حوالی است. وارد موزه سکه بانک سپه که میشوم، انگار به سفری در دل تاریخ ایران میروم. اینجا گنجینهای از سکههای نادر و ارزشمند از دورانهای مختلف جمعآوری شده است. از سکههای لیدیها تا سکههای ساسانیان، هر یک روایتگر داستانی از گذشتهی پر فراز و نشیب سرزمینم هستند. با دقت به جزئیات هر سکه که نگاه میکنم، انگار به گذشته سفر میکنم و زندگی مردم آن دوران را از نزدیک لمس میکنم. طرحهای زیبا، خطوط ظریف و نقش و نگارهای روی سکهها، نشان از هنر و ظرافت ایرانیان در طول تاریخ است. با قدم زدن در این موزه، میتوان به خوبی پی برد که سکهها تنها وسیله مبادله نبودهاند، بلکه نماد قدرت، فرهنگ و هویت یک ملت نیز به شمار میروند.
ساعت بازدید از موزه بانک سپه
بازدید از موزه بانک سپه رایگان است و زمان بازدید هم از شنبه تا پنج شنبه از ۹ صبح تا ۱۵ است که البته پنج شنبه ها تا ۱۳ می شود بازدید کرد.
3. موزه عبرت؛ ضلع شمالی میدان امام خمینی
میدانم که به محض خروج از موزه سکه یا سپه میتوانم سراغ موزه عبرت را بگیرم که در دل خود مجسمههای یخزدهای را نشان میدهد که رد درد و خون صورتشان را گلگون کرده. دودلم که به این موزه وارد شوم یا نه، اما دل را به دریا میزنم تا برای اولین بار این مجسمهها را از نزدیک ببینم. وارد موزه عبرت که میشوم، انگار به اعماق تاریکترین روزهای تاریخ کشورم سفر میکنم. دیوارهای سرد و نمور این بنا، حکایت از روزگاری دارند که در آن انسانیت به فجیعترین شکل ممکن پایمال میشد. با قدم زدن در راهروهای تنگ و تاریک، تصاویری از شکنجه و آزار و اذیت زندانیان سیاسی در ذهنم تداعی میشود. هر گوشه از این موزه، گویای داستانی دردناک و تلخ است. مجسمههای مومیایی شده زندانیان، ابزارهای شکنجه و سلولهای انفرادی، همه و همه نشان از ظلم و ستمی است که بر این مردم روا داشتهاند. با دیدن این صحنهها، قلبم از درد میگیرد و به این فکر میکنم که چگونه انسان میتواند به هم نوع خود چنین بیرحمی کند. (اما آیا همه اینها حقیقت دارد یا فقط قصه است؟ ای کاش حقیقت نداشته باشد).
ساعت بازدید از موزه عبرت
بازدید از موزه عبرت در همهروزههای هفته حتی جمعهها امکانپذیر است. ساعت بازدید از موزه در ۶ ماه اول سال از ساعت ۹ صبح تا یک بعدازظهر و از ساعت دو بعدازظهر تا پنج عصر است. در ۶ ماهه دوم سال این مجموعه از ساعت ۹صبح تا ۱۲ ظهر و از ساعت یک ظهر تا چهار بعدازظهر پذیرای علاقهمندان است.
4. موزه ارتباطات؛ سر در باغ ملی
داریم به خیابانهای جذابی نزدیک میشویم. موزه ارتباطات دقیقا سر در باغ ملی قرار گرفته، اما متاسفانه درش بسته است. فکر میکنم کمی دیر رسیدم! اما از این موزه برای شما خواهم گفت چون پیشتر به آن سفر کرده بودم. وارد موزه ارتباطات که میشوی که انگار به عصر باشکوهی از ارتباطات میرسی. ساختمان باشکوهی که تلفیقی از معماری ایرانی و اروپایی است، مرا به گذشته میبرد. در هر گوشه از این موزه، داستانهایی از ابزارهای ارتباطی قدیمی تا پیشرفتهترین تکنولوژیهای روزگار خودنمایی میکند. از تمبرهای قدیمی و ارابههای پستی گرفته تا تلفنهای نخستین و دستگاههای تلگراف، همه و همه گواهی بر تلاش انسان برای برقراری ارتباط با یکدیگرند. با دیدن این همه ابزار و دستگاه، به اهمیت ارتباطات در زندگی بشر پی میبرم و از پیشرفتهای شگفتانگیزی که در این حوزه رخ داده است، شگفتزده میشوم. این موزه نه تنها یک گنجینه تاریخی است، بلکه مکانی است برای یادآوری اینکه چگونه از گذشته تا به امروز، ارتباطات به شکلهای مختلفی شکل گرفته و تکامل یافته است.
ساعت بازدید از موزه ارتباطات
ساعات بازدید موزه ارتباطات از شنبه تا چهارشنبه از ۸ تا ۱۴ است.
5. موزه ملی ملک؛ روبه روی ساختمان وزارت امور خارجه
فورا خودم را به موزه ملی ملک و کتابخانه باشکوهش میرسانم. از پیش میدانستم که این موزه همه روزه به جز جمعهها از ساعت 8:30 تا 16 باز است، اما پنجشنبهها قضیه فرق میکند و راس ساعت 15 میبندد! وارد موزه ملی ملک که میشوم، انگار به قلب تاریخ و فرهنگ ایران قدم گذاشتهام. گنجینههایی از هنر و تمدن این سرزمین در هر گوشه از این موزه خودنمایی میکنند. از سکههای باستانی تا تابلوهای نقاشی ارزشمند، از نسخههای خطی نفیس تا آثار خوشنویسی بینظیر، همه و همه گواهی بر غنای فرهنگی ایرانزمین هستند. با قدم زدن در سالنهای این موزه، انگار در گذر زمان سفر میکنم و از نزدیک با تاریخ و هنر این مرز و بوم آشنا میشوم. هر شیء در این موزه داستانی برای گفتن دارد و مرا به دنیایی از زیبایی و معرفت میبرد. از مجموعه سکههای کمیاب گرفته تا آثار لاکی نفیس، همه و همه نشان از ذوق و سلیقه بینظیر حاج حسین آقا ملک دارند که با وقف این همه گنجینه ارزشمند، نام خود را برای همیشه در تاریخ ایران جاودانه کرده است.
ساعت بازدید از موزه ملی ملک
6. سردر باغ ملی
عکاس: رایان هاشمی
وقتی به سر در باغ ملی رسیدم ابهت دروازه این بنا هوش از سرم پراند. از لای در به خیابانی که پیش رویم گسترده شده بود نگاه کردم. انگار از تهران سال 1403 به تهران 100 سال پیش قدم میگذاشتم. این در آهنی بزرگ و سنگین مثل یک ساعت زمان کار میکند که ما را از لحظهای که در آن قرار گرفتیم میکند و به دوردستها میبرد. این دروازهای است که مرا به میدان مشق میبرد. همان میدانی که به شوق دیدنش پا در مترو گذاشته بودم. این دروازه آنقدر باشکوه است که نمیتوان به سادگی از آن چشم برداشت. این دروازه باشکوه که تلفیقی از معماری ایرانی و اروپایی است، گویی مرا به سفری در تاریخ میبرد. کاشیکاریهای زیبا و نقش و نگارهای ظریف روی سردر، داستانهای بسیاری را برای گفتن دارند. از نقشهای اساطیری تا نمادهای قدرت، همه و همه در این اثر هنری بینظیر جمع شدهاند. با دقت به جزئیات هر کاشی که نگاه میکنم، انگار به گذشته سفر میکنم و رویدادهای مهمی را که در این سرزمین رخ داده است، از نزدیک لمس میکنم. دو دروازه چدنی با طرحهای زیبا و ظریف، جلوهای خاص به این بنا بخشیدهاند. با عبور از این دروازهها، انگار وارد دنیایی دیگر میشوم، دنیایی که در آن تاریخ و هنر با هم آمیخته شدهاند. اما متاسفانه در بسته است و امکان ورود به آن را ندارم. با این وجود میدانم که در این خیابان که تا حدودی از برگهای پاییزی پر شده است جاهای دیدنی بسیار زیادی میتوانستم ببینم. از خود میدان مشق گرفته تا عمارت قزاقخانه و کاخ شهربانی. اما، بازدید من از میدان مشق به همان حفرهای که از در پیدا بود تمام شد و تا حدودی میتوان گفت که ناکام ماندم.
ساعت بازدید از سردر باغ ملی
بازدید از سر در باغ ملی در تمام طول شبانه روز ممکن است اما اگر بخواهید به آن وارد شوید و از بناهای دیدنی و میدان مشق دیدن کنید باید در روزهایی به جز جمعه به آن سفر کنید.
7. موزه ایران باستان؛ ابتدای خیابان سی تیر
عکاس: رایان هاشمی
همیشه خیابان سی تیر آرامش عجیبی برای من به همراه داشته. به خصوص وقتی پاییز میآید و درختهای این خیابان رنگارنگ و دلنشین میشوند. خیابان سنگفرش شده سی تیر اگر باران به خود ببیند جنجالیترین روز پاییزی سالم را رقم خواهد زد. به آسمان نگاه میکنم اما تقریبا هیچ خبری از ابر نیست. قرار نیست امروز به خیابان سی تیر بروم، مقصدم موزه ایران باستان است که چون دیر رسیدم باز هم مجبورم از لای نردهها به آن خیره شوم. چقدر این بنا مرا به یاد کاخ تیسفون میاندازد و چقدر معمار این بنا عمیق تاریخ معماری و هنر ایران را خوانده بود. نکته این است که پیشتر موزه ایران باستان را دیدهام. پس درباره آن هم برای شما از خاطرات گذشتهام مینویسم.
عکاس: رایان هاشمی
ورود به موزه ایران باستان، ورود به سرزمین ایران از پیش از تاریخ تا دوره اسلام است فقط بستگی دارد در کدام طبقه و کدام ساختمان باشی. قدم به قدم که جلوتر میروم، با آثاری روبرو میشوم که حکایت از تمدن غنی و پیشینهی پربار این سرزمین دارند. از ابزار سنگی دوران پارینهسنگی تا مجسمههای باشکوه دوران هخامنشی، هر شیء یک داستان برای گفتن دارد. آثار سفالی، فلزی، سنگی و چوبی که با ظرافت و هنر خاصی ساخته شدهاند، نشان از ذوق و سلیقهی بینظیر هنرمندان ایرانی در طول تاریخ است. با دیدن مرد نمکی زنجان، انگار به گذشته سفر میکنم و زندگی مردم آن دوران را از نزدیک لمس میکنم. موزه ملی ایران، گنجینهای از هنر و تاریخ ایران است که هر ایرانی را به خود میبالد.
ساعت بازدید از موزه ایران باستان
ساعات بازدید از موزه ملی ایران در شش ماهه نخست سال از ساعت ۹ صبح الی ۷ بعد از ظهر و در شش ماهه دوم سال از ساعت ۹ صبح الی ۵ بعد از ظهر است.
بیشتر بخوانید: سفر به ایران باستان در تهران؛ در موزه ایران باستان چه میگذرد؟
8. میدان حسن آباد
عکاس: رایان هاشمی
قدم زنان تا میدان حسن آباد پیش میروم تا کمی کاموا بخرم و چیزی ببافم. این میدان به خودی خود میتواند محلی باشد برای اینکه ساعتها بنشینیم و از شهر تهران ایده بگیریم. کنار مجسمه پیرمردی مینشینم که یک دست روی زانویش گذاشته و به روبه رو خیره شده است. روبه روی این مجسمه هم مجسمه جالب دیگری هست که توجهم را جلب میکند. مجسمهای که انگار از دوران باستان اینجا آمده است. اگرچه اینجا پر از دود و آلودگی است، اما گذشتههای این میدان پر از قصه است. ساختمانهای قدیمی با گنبدهای زیبایشان، حکایت از روزگاری دارند که تهران، شهری آرام و باصفا بوده است.
عکاس: رایان هاشمی
قدم زدن در این میدان، مرا به یاد گذشته میاندازد؛ به روزگاری که مردم در کوچههای باریک و پیچ در پیچ این محله به زندگی مشغول بودند. هر گوشه از این میدان، داستانی برای گفتن دارد. از باغ بزرگی که زمانی جای این میدان بوده تا ساختمانهای باشکوهی که با معماری منحصر به فردشان، چشم هر بینندهای را به خود جلب میکنند. اما متاسفانه، ساختمان نازیبای بانک ملی در گوشه جنوب شرقی میدان، زیبایی این مجموعه را تحت الشعاع قرار داده است. با این حال، میدان حسن آباد همچنان یکی از زیباترین و تاریخیترین میدانهای تهران است و با قدم زدن در آن، میتوان حسابی از قدمت و اصالت این شهر لذت برد.
ساعت بازدید از میدان حسن آباد
در طول شبانه روز بدون محدودیت می توانید از این میدان در تهران دیدن کنید.
در انتهای سفرم تصمیم گرفتم به خیابان سی تیر برگردم و یک قهوه بخورم تا سرحال بیایم.
نویسنده: طناز حسینی فر