راهنماتو-ما اغلب سعی میکنیم از شیوههای مختلف مثل تعیین هدف، تمرین شکرگذاری یا اتخاذ روتینهای سالم زندگیمان را بهبود ببخشیم. اما گاهیاوقات، کارهایی که نباید انجام بدیم است که میتواند تفاوت چشمگیر در بهبود زندگیمان ایفا کند. برخی از عادتهای روزانه ما، حتی آنهایی که خیلی بیضرر به نظر میرسند، اغلب کارهایی هستند که میتوانند روی رفاه و شادی ما اثر منفی بگذارند.
این عادتها کدامند؟ امروز میخواهیم عادتهایی را به شما معرفی کنیم که برای برخورداری از یک زندگی بهبودیافتهتر باید کنارشان بگذارید:
1.کنار گذاشتن خود-مراقبتی
به گزارش راهنماتو، یکی از معروفترین سناریوهای زندگی آن است که آنقدر پرمشغله میشویم که رسیدگی به خودمان را فراموش میکنیم. اما فراموش کردن رسیدن به خود یکی از اولین گامها برای کاهش یافتن کیفیت زندگی است. اگر مدام خودتان را در فهرست کارهای روزمره در آخرین شمارهها قرار دهید، اثر منفی آن را روی احساس رفاه و خوشبختیتان مشاهده خواهید کرد.
هر چه کمتر به خودتان برسید – مثل ورزش نکردن، رژیم غذایی سالم رعایت نکردن، خواب کافی نداشتن، چک کردن مدام شبکههای اجتماعی و...- انرژیتان بیشتر افت میکند، احساس ناامیدتان بیشتر میشود، عملکردتان افت میکند و حتی انگیزههایتان برای حضور در اجتماع کم میشود.
یادتان باشد ما از تجملات برای خود-مراقبتی حرف نمیزنیم. چهبسا بسیاری از مواردی که احساس میکنید، مراقبت از خودتان است، هیچ ارتباطی به خود-مراقبتی ندارد. مراقبت از خود یعنی به بدنتان توجه کنید. اگر نیاز به استراحت دارید، استراحت کنید؛ اگر نیاز به کمک دارید، کمک بگیرید، اگر نیاز دارید مهارتی را تقویت کنید، این کار را بکنید. اگر نیاز دارید کمتر به شبکههای اجتماعی سر بزنید، این کار را بکنید.
حواستان به حال و هوایتان باشد. گاهی هم شاید نیاز دارید که با یک روانشناس کاربلد و حرفهای مشورت کنید.
2.کینه به دل گرفتن
کینهها مثل کولهبار سنگینی هستند که ما با خودمان حملشان میکنیم. کینهها باعث میشوند که نگاهمان نسبت به جهان بدبینانهتر شود، وضعیت روانیمان را بدتر میکنند و حتی منجر به انزوا و جدا افتادن ما از دیگران میشوند. خیلی ساده باعث میشوند که رو به پایین خم شویم، انرژی ما را سر میکشند و از اینکه بتوانیم از زندگیمان لذت ببریم، محروممان میکنند.
بخشیدن به معنای فراموش کردن یا نادیده گرفتن رفتارهای دیگری نیست. بخشیدن یعنی انتخاب کنید که رفتارهای او دیگر روی زندگی ما کنترلی نداشته باشد. این کار همیشه ساده نیست اما رهاییبخش است.
3.چندکارگی
شاید چندکارگی روشی هوشمندانه برای پیشرفت در زندگی باشد. اما در حقیقت، اغلب معکوس عمل میکند. چندکارگی اثربخشی و کیفیت زندگی را کم میکند. روانشناسان دریافتهاند که وقتی ما همزمان چندکار انجام میدهیم، درحقیقت توجهمان را خیلی زود از روی یک وظیفه بر میداریم و روی وظیفه دیگری میگذاریم. این امر تعویض توجه برای انجام کارهای بیشتر اشتباهات ما را افزایش میدهد اما علاوه بر آن، باعث میشود که بهرهوری ما کاهش پیدا کند. برخی کارشناسان میگویند که این امر بهرهوری را تا 40درصد کم میکند.
پس به جای آنکه چندکار را همزمان انجام دهید، بهتر است که هر بار روی یک وظیفه تمرکز کنید. این امر در بد امر ممکن است خیلی کند به نظر برسد، اما در گذر زمان متوجه میشوید که تمرکز کردن روی یک وظیفه در هر زمان چقدر خطاهای شما را کم میکند و سرعتتان را افزایش میدهد.
4.دنبال کردن آرامش
شاید این مورد خلاف عقل سلیم به نظر برسد اما اگر همیشه به دنبال آرامش و راحتی باشید، کیفیت زندگیتان افت میکند. مناطق امن، درحالیکه آشنا و دنج هستند، اغلب رشد و توسعه ما را به تعویق میاندازند یا مانعی برای رشد هستند. اگر همیشه راکد باشید، ایدهها و تجربهها و فرصتهای تازه را امتحان نکنید، زندگیتان بهبود پیدا نمیکند.
البته همیشه توصیه نمیشود که زحمتتان را زیاد کنید. اما همیشه هم به دنبال سادهترین کارها و دنجترین مکانها نباشید. سعی کنید با وجود ترس از شکست، چیزهای تازه را امتحان کنید و چالشها را دعوت کنید.
5.مقایسه خودتان با دیگران
در جهانی که تحت سلطه رسانههای اجتماعی است، مقایسه خودمان با دیگران همیشه راحت است اما میتواند به ما آسیب زیادی بزند. ما در شبکههای اجتماعی مدام ویدیوها را پیمایش میکنیم، میبینیم بقیه موفق هستند، همهاش دارند ورزش میکنند، در تعطیلات به سر میبرند، دارند ترفیع شغلی میگیرند و روابطی بسیار بینقص دارند. اما آیا این همه ماجرای زندگی آنهاست؟ آیا واقعا همه چیز را درباره آنها میدانیم؟
خیلی راحت میتوانیم در تله بیفتیم و احساس کنیم که از جهان عقب هستیم. حقیقت آن است که مقایسه این فصل از زندگی خودتان با فصلی از زندگی دیگری که با شما کاملاً تفاوت دارد، کاری اشتباه است. این کار میتواند شادی و حس رشدتان را تقلیل دهد.
خودتان را، به قول جوردن پیترسون، روانشناس معروف کانادایی، «با دیروز خودتان مقایسه کنید نه شخص دیگری.»
وقتی تمرکزتان فقط روی پیشرفت خودتان باشد، به خودتان فضای رشد میدهید، بدون آنکه تحت تأثیر انتظارات بیرونی باشید.
6.نادیده گرفتن احساساتتان
احساسات مانند پیغمبران عمل میکنند، آنها اطلاعات مهمی را درباره نیازها، امیال و مرزهای ما به ما منتقل میکنند. اما اغلب اوقات ما این احساسات را نادیده میگیریم. بعضی اوقات نادیدهشان میگیریم چون سرمان شلوغ است، بقیه اوقات نادیدهشان میگیریم چون نمیخواهیم با احساس ناراحتیای که بعضی احساسات خاص به همراه میآورند، مواجه شویم.
اما نادیده گرفتن احساسات، باعث میشود که آن احساسات از بین بروند. اگر آنها را صرفاً به ناخودآگاهمان هل بدهیم، تبدیل به مسئله و عقدهای بزرگتر میشوند که زندگی ما را نابود میکنند. هر احساسی که دارید، از خشم، تا غم، خوشالی و ترس، بدانید که این احساسات نقش ایفا میکنند. آنها را بشناسید و درک کنید. آنها ابزارهایی هستند که به ما کمک میکنند در زندگیمان مسیریابی کنیم.
7.تعهد بیشازحد
چه ترس از دست دادن باشد چه میل به خشنود کردن دیگری، تعهد بیشازاندازه میتواند به سرعت استرس ما را تشدید کند و به ما حس فرسودگی بدهد. وقتی برنامههایمان مرتب با وظایف متعدد پر شود، دیگر جایی برای استراحت، سرگرمی و از همه مهمتر، خودمراقتبی نداریم.
جورج مککئون، نویسنده، توصیه کرده است: «واقعیت است که بله گفتن به هر فرصتی به این معنی نه گفتن به موقعیتهای دیگر است.»
تعهد بیشازاندازه آزادی شما را سلب میکند و نمیگذارد حقیقتاً روی مسائلی متمرکز بمانید که باعث رشدتان میشود.
یاد بگیرید که نه بگویید. با نه گفتن مرز تعیین میکنید و انرژیتان را برای چیزهایی صرف میکنید که برایتان شادی و رضایت به همراه میآورد. وقتش رسیده که بر عادت تعهد و وفاداری بیشازحد غلبه کنید و شروع کنید به الویتبندی امور و صرفاً با کارهایی شروع کنید که حقیقتاً برایتان مهم هستند.