چرا اتفاقات بد برای آدم‌های خوب میفتد؟

شما هم فکر می‌کنید مشکلات همیشه برای آدم‌های خوب رخ می‌دهد؟ این مقاله را بخوانید.

شناسه خبر: ۴۲۳۹۶۱
چرا اتفاقات بد برای آدم‌های خوب میفتد؟

راهنماتو- زندگی سفری پر از شادی و غم است. ما در زندگی لحظاتی پر از شادی و احساس غنی بودن داریم اما مواجهه با چالش‌ها و شکست‌ها و موانع اجتناب‌ناپذیر است و می‌تواند در ما حس سرگشتگی و دلسردی ایجاد کند.

به گزارش راهنماتو، یکی از پرسش‌های ماندگار در تاریخ بشر این بوده که «چرا اتفاقات بد برای آدم‌ها خوب میفتد؟»

حقیقت آن است که اتفاقات بد برای همه اتفاق میفتد و دانستن چرایی آن مشکل است.

گریزناپذیر بودن چالش‌ها

بیماری ناگهانی، پایان یافتن یک رابطه یا شکست شغلی، از جمله موقعیت‌های دشواری هستند که می‌توانند ما را با این پرسش که چرا باید این همه درد را متحمل شوم، تنها می‌گذارند.

ما حتی ممکن است در این میان خودمان را مقصر بدانیم و به دنبال توضیحی برای شرایطی که در آن گیر افتاده‌ایم باشیم. مهم است که مسئولیت رفتارهای خودمان را بپذیرم و سعی کنیم از خطاهایمان یاد بگیریم، اما اصرار بر یافتن «چرایی» رویدادها اغلب تلاشی بیهوده است.

گاهی تنها توضیح ممکن آن است که هیچ دلیلی ندارند و تجربه رنج بخشی از زندگی انسان‌ها است.

زاویه نگاه‌تان را تغییر بدهید و به دنبال رشد ذهنیت‌تان باشید

بنابراین، چطور می‌توانیم از این چالش‌ها به سلامت عبور کنیم و حتی در میان سختی‌ها هم شادی و سعادت را پیدا کنیم؟ نکته کلیدی تغییر دادن زاویه نگاه و اتخاذ ذهنیت رشد است. به جای آنکه مدام بپرسید «چرا من؟» باید از خودتان بپرسید که «این موقعیت قرار است چه چیزی به من بیاموزد؟»

 ذهنیت رشد به ما امکان می‌دهد که چالش‌ها را به مثابه فرصت‌هایی برای رشد و پیشرفت‌مان ببینیم. هر مانعی که بر آن فائق می‌آییم و هر درسی که می‌گیریم ما را قوی‌تر و مقاوم‌تر می‌کند. این رویکرد می‌تواند کمک‌مان کند که رو به جلو و با حس هدفمندی و خوش‌بینی حرکت کنیم؛ حتی اگر اوضاع خیلی سخت و پیچیده باشد.

کنترل را در اختیار بگیرید: روی آنچه می‌توانید تغییر بدهید تمرکز کنید

ضروری است که تشخیص بدهید در مسیر زندگی چه چیزهایی تحت اختیار شماست و چه رویدادهای خارجی از کنترل شما خارج است. تمرکز کردن روی واکنش‌های درونی‌مان و اتخاذ تصمیم‌های آگاهانه  در واکنش به چالش‌ها، ما را قدرتمندتر می‌کند تا بتوانیم اختیار شادی‌مان را به دست بگیریم.

مثلا اگر شغلتان را از دست بدهید، نمی‌توانید روی تصمیم شرکت برای تغییر این وضعیت اثر بگذارید. اما می‌توانید واکنش خودتان به این شکست را تنظیم کنید. شما می‌توانید انتخاب کنید که مدت‌ها برای موقعیت‌تان سوگواری کنید یا این موقعیت را فرصتی تازه برای ارزیابی اهداف شغلی، کسب یک مهارت تازه یا کاوش امکان‌های تازه ببینید.

تقویت تاب‌آوری: بازگشت از موقعیت دشوار

تاب‌آوری، توانایی بازگشت مجدد از شکست و سازگار کردن خود با تغییرات است. یعنی حتی اگر اوضاع دشوار می‌شود، تسلیم نشوید. وقتی در خودمان تاب‌آوری را تقویت می‌کنیم، یک نیروی درونی در خودمان ایجاد می‌کنیم که به ما امکان می‌دهد با چالش‌ها با شجاعت و اراده بیش‌تری مواجه شویم.

تاب‌آوری به ما امکان می‌دهد تا باور کنیم توانایی غلبه بر شکست و موانع را داریم و می‌توانیم روی ارتقاء موقعیتی که در آن قرار داریم، سرمایه‌گذاری کنیم. تاب‌آوری یعنی هر روز قدم‌های کوچکی به سمت جلو برداریم، حتی اگر فقط یک گام جلوی گام دیگر باشد.

تقویت هوش عاطفی: درک احساسات و مدیریت آن‌ها

هوش عاطفی نقش مهمی در عبور از چالش‌های زندگی ایفا می‌کند. هوش عاطفی یعنی درک و مدیریت احساسات به شکلی کارامد، هم در خود و هم در دیگران. وقتی به لحاظ عاطفی باهوش باشید، یعنی قادر هستید احساسات خودتان را بشناسید و آن را مدیریت کنید و به خودتان اجازه می‌دهید که به شیوه‌ای خونسردانه و سازنده با چالش مواجه شوید.

هوش عاطفی همچنین به معنای حس شفقت و دلسوزی هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگران است. یعنی تشخیص بدهید که هر کسی در این برهه دچار موقعیت‌های دشواری است و بتوانید دست یاری به سمت دیگران دراز کنید و درک‌شان کنید.

درخواست حمایت: کمک خواستن از دیگران

وقتی با چالش دشواری مواجه می‌شوید، خیلی مفید است اگر بتوانید از دیگران کمک بگیرید. صحبت کردن با دوستی قابل اعتماد، یکی از اعضای خانواده یا درمانگری که بتواند دیدگاه متفاوتی برای دیدن جهان به شما نشان دهد و کمک‌تان کند که یک راه‌حل برای مسئله‌تان پیدا کنید، می‌توانید روش‌های درخواست کمک باشد.

یادتان باشد درخواست کمک نشانه قدرت است نه ضعف. شجاعت می‌خواهد که به سمت دیگران بروید و می‌تواند تغییر قابل ملاحظه‌ای در توانایی شما در کنار آمدن با چالش‌ها و حرکت رو به جلو ایفا کند.

نظرات
پربازدیدترین خبرها